دو معجزه دیده نشده در دزفول و کنسرت بم

دو معجزه دیده نشده در دزفول و کنسرت بم

سه شنبه و چهارشنبه دواتفاق عجیب در دزفول و بم رخ داد که طبق معمول به کمک شبکه‌های اجتماعی توانستیم از آن‌ها باخبر شویم. اتفاقاتی که اگر مشابه آن‌ها در تهران و یا شهر‌های بزرگ رخ میداد قطعا با واکنش‌های رسانه‌ای فراوان روبه رو می‌شد، اما حالا فقط به انتشار فیلم‌های حادثه بسنده می‌شود.

کد خبر : ۵۶۰۸۶
بازدید : ۱۲۱۱۸
دو معجزه دیده نشده در دزفول و کنسرت بم
سه شنبه و چهارشنبه دواتفاق عجیب در دزفول و بم رخ داد که طبق معمول به کمک شبکه‌های اجتماعی توانستیم از آن‌ها باخبر شویم. اتفاقاتی که اگر مشابه آن‌ها در تهران و یا شهر‌های بزرگ رخ میداد قطعا با واکنش‌های رسانه‌ای فراوان روبه رو می‌شد، اما حالا فقط به انتشار فیلم‌های حادثه بسنده می‌شود.
همین موضوع سبب شد تا دنبال اطلاعات بیشتری باشیم و ببینیم اوضاع از چه قرار است. پیگیری‌های ما نشان داد خوشبختانه در این دو حادثه عجیب، سانحه دیدگان هردو جان سالم به در بردند و اتفاق خاصی برای آن‌ها رخ نداده است. گزارش هفت صبح از این دو حادثه را بخوانید؛ و در دزفول چه گذشت؟ .. تصاویر از یک دوربین مدار بسته ضبط شده است. یک کوچه باریک با دیوار‌های خشتی که یک وانت مزدا در کنار دیوار پارک شده است.

۲. یک مرد میانسال از آن سوی خیابان در حال آمدن است و در طرف دیگر او نیز دو خانم عابر پیاده می‌آیند.
٣. از این طرف خیابان هم یک خودروی پراید در حال عبور است.
۴. آنگونه که در فیلم مشخص است، مرد میانسال عابر پیاده که به نزدیکی‌های دیوار می‌رسد، ناگهان صدایی از سمت دیوار میشنود و مقداری از آن فاصله می‌گیرد.
۵. در همان زمان، خودروی پراید نیز به نزدیکی‌های آن عابر پیاده و مزدای وانت پارک شده می‌رسد که ناگهان اتفاقق عجیب رخ می‌دهد.
۶. دیوار خشتی در چند ثانیه به طرز وحشتناکی فرو می‌ریزد و وانت مزدا و پراید عبوری در خشت و سنگ دفن می‌شوند. بخش‌هایی از دیوار‌ها نیز بر روی آن عابران پیاده می‌ریزد.
۷. از اینجا به بعد فیلم قطع می‌شود و دیگر سرنوشت افراد مشخص نمیشود.
روایت شاهدان عینی
یکی از شهروندان دزفول که در زمان سانحه در حال عبور از آن خیابان بوده، در گفت و گو با هفت صبح از جزئیات این اتفاق می‌گوید.
«رضا اتحاد» توضیح می‌دهد: «روز چهارشنبه در حدود ساعت ۱۴ بعداز ظهر در حال عبور از کوچه مجدیان» بودیم. این کوچه یکی از قدیمی‌ترین مناطق دزفول است که برای جلوگیری از ریزش دیوار‌ها میل‌های محافظتی جلوی آن کشیده اند. نکته، اما اینجاست که به خود این میله‌های حفاظتی بیشتر از ده سال است که رسیدگی نشده و توانایی خود را از دست داده اند.
چند ثانیه قبل از ریختن دیوار صدای عجیبی از آن قسمت می‌آمد، اما نمی‌توانستیم حدس بزنیم چه خبر است. در همان زمان یک خودروی پراید از کنار من رد شد و ناگهان دیوار به صورت کامل فروریخت و روی خودرو‌ها آوار شد. چندلحظه در شوک بودیم و واقعا نمی‌دانستیم چه اتفاقی افتاده است.

گرد و غبار که فروکش کرد، دیدیم خودروی پراید همراه با راننده اش به صورت کامل زیر آوار دفن شده است. با عابران پیاده و مغازه داران سریعا به سمت خودرو رفتیم و آوار قسمت راننده را برداشتیم. به سختی در را باز کردیم و در کمال تعجب مشاهده کردیم، راننده کاملا سالم است و فقط چند جراحت سطحی برداشته است.
با کمک همدیگر راننده را بیرون آوردیم و خدا رو شکر حال او کاملا خوب است.» او در مورد هزینه و سرنوشت خودرو‌های وانت و پراید می‌گوید: «شنیدیم که فرماندار گفته هزینه این دو خودرو را پرداخت می‌کند، اما هنوز آن را کسی به صورت قطعی تایید نکرده است.»

«بهمن ترسلی» راننده پرایدی است که دیوار روی او فرو ریخته است. او در مورد حادثه به «هفت صبح» می‌گوید:

«من در حال عبور از کوچه بودم که متوجه شدم زمین لرزید. داشتم فکر می‌کردم چه اتفاقی رخ داده که ناگهان دیوار فرو ریخت روی ماشینم. زیر ۲۰ متر از گل و خاک دفن شده بودم و هر چه فریاد می‌زدم کسی به دادم نمی‌رسید. بعد از چهار، پنج دقیقه که فریاد زدم، گرد و غبار‌ها از کنار ماشین رفت و مردم در خیابان متوجه کمک خواستن من شدند. سنگ‌ها را از روی ماشین برداشتند و من را از پنجره بیرون کشیدند.»
او در مورد اینکه آیا مسئولی هزینه‌های درمان او یا خسارت ماشین را پرداخته، می‌گوید: «هیچ کس از من چیزی نپرسیده و نمی‌دانم باید چی کار کنم. روز اول حادثه بدنم گرم بود و چیزی متوجه نمی‌شدم، اما حالا همه گردن، سرم، زانو و کمرم به شدت درد می‌کند. تا حالا برای چند آزمایش و عکس برداری ساده نزدیک به پانصد هزار تومان هزینه کردم و نمی‌دانم چرا مسئولی سراغی از من نمی‌گیرد.
آیا من خودم باید خسارت فرو ریختن دیواری که داشتم از کنار آن عبور می‌کردم را پرداخت کنم؟ خودروی پرایدمم نیز کاملا له شده و مثل یک کتاب درآمده. آن را هم خودم باید پرداخت کنم؟»

«رضا امیدی فر» از دیگر ساکنان دزفول روایت جالبی از وضعیت ساختمان‌های قدیمی این شهر دارد: «در یک ماه اخیر این سومین بار است که یکی از دیوار‌های ساختمان‌های قدیمی فرو می‌ریزد. حدود یک ماه پیش ساختمان فیروزه‌ای و یک ساختمان دیگر که ثبت ملی هم بودند، به صورت کامل فرو ریختند.
حالا هم این ساختمان که در خیابان مجدیان، محله قلعه قرار داشت، فرو ریخت. این ساختمان قدیمی و خالی از سکنه بود، اما به ثبت ملی نرسیده است. با این وجود همه این خیابان جزو بافت تاریخی و قدیمی محسوب می‌شود.
مردم دزفول سالهاست با مسئله خانه‌ها و دیوار‌های قدیمی دست و پنجه نرم می‌کنند. از یک سو میراث فرهنگی نمی‌گذارد مردم دست به خانه‌های خودشان بزنند و از سوی دیگر به دلیل نداشتن بودجه، میراث فرهنگی هم اقدامی در جهت مرمت و نوسازی این بافت‌های تاریخی انجام نمی‌دهد.
حتی برخی صاحبان خانه‌ها نیز درخواست داده اند تا با هزینه خودشان بازسازی و مرمت را انجام دهند، اما اجازه چنین کاری به آن‌ها داده نشده و گفته شده فقط سازمان‌های دولتی اجازه چنین کاری دارند. سازمان‌های دولتی هم که می‌گویند بودجه ندارند؛ بنابراین خیلیها، ساختمان‌های خود را همین طوری گذاشته اند و احتمال فروریختن آن‌ها در هر لحظه وجود دارد. البته شنیده ایم که عده معدودی نیز بر روی پشت بام ساختمان‌های تاریخی خود آب می‌ریزند تا رفته رفته خراب شوند و پس از آن بتوانند مجوز ساخت و ساز بگیرند.»

در بم چه گذشت؟
  • تصاویر از دوربین موبایل یکی از شهروندان گرفته شده است.
  • یک گروه موسیقی در استیجی سرباز مشغول اجرا هستند.
  • اسکوربرد بزرگ پشت سر گروه ناگهان می‌افتد و بر سر یکی از نوازندگان فرو می‌ریزد.
  • فیلم قطع می‌شود و دیگر معلوم نمی‌شود سرنوشت نوازنده چه شده است.
  • در توضیحات این فیلم آمده که در شهر بم این اتفاق رخ داده است.
روایت نوازنده گروه
پیگیری‌ها نشان داد که این گروه موسیقی «ژوست» نام دارد و کرمانی هستند. آن‌ها سه شنبه شب برای اجرای یک برنامه به شهر بم رفته بودند که این اتفاق برایشان رخ داد.
«امیر عادلی» نوازنده‌ای که اسکوربرد روی او افتاده به هفت صبح می‌گوید: «ما به مناسبت نیمه شعبان به محل ارگ جدید بم رفته بودیم تا برنامه اجرا کنیم. این محوطه یک فضای باز است که پشت آن نیز دریاچه است و باد شدیدی در آن شب می‌وزید. در حدود دو هزار نفر نیز به دیدن این برنامه آمده بودند.
همان آهنگ اول را که شروع کردیم ناگهان از پشت من صدایی آمد و دیگر هیچ چیز نفهمیدم و بیهوش شدم. بعد که به هوش آمدم تازه متوجه شدم چه اتفاقی افتاده. ماجرا از این قرار بوده که به دلیل سرعت عمل برای شروع برنامه، وسیله‌های مهار و نگه دارنده اسکوربرد که پشت آن وصل می‌شوند و آن را نگاه می‌دارند، نصب نشده بود. برنامه قرار بود ساعت ۷، ۷: ۳۰ شب شروع شود، اما با تاخیر ساعت ۹ شب شروع شد.
بچه‌های گروه تعریف می‌کنند با وزش باد و افزایش وزن استیج، ناگهان اسکوربرد از جای خود کنده شده و به روی من افتاده! من در همان لحظه بیهوش شدم و مردم و بچه‌های گروه به روی استیج آمدند تا من را از زیر آن نجات دهند. عجیب‌تر آنکه این تلویزیون برق داشت و هر کسی به آن دست میزد برق او را می‌گرفت، اما من که زیر آن دفن شده بودم، دچار هیچ گونه برق گرفتگی نشدم! برق را قطع کردند و من را از زیر تلویزیون بیرون آوردند.
به اورژانس هم زنگ زدند و من به هوش آمدم. خواستند من را به بیمارستان ببرند که با رضایت خودم نرفتم و به بیمارستانی در کرمان منتقل شدم. خدا رو شکر خوبم و فقط بینی ام شکسته و دو مهره کمرم نیز دچار آسیب جزیی شده است.»
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید