چرا آخرین ساخته تهمینه میلانی فیلم موفقی نیست؟
میلانی در فیلم اتش بس ۱ و ۲ به مشکلات زناشویی زنان فمینیست و رمدان زندگی آنها میپردازد و و با تمی شبیه طنز فضای جالبی به فیلم داده است.
کد خبر :
۵۷۵۹۴
بازدید :
۵۲۴۹
فرادید | نام تهمینه میلانی به عنوان کارگردان زن پیشرو در سینمای ایران بسیار شناخته شده است. او فیلمهای رکورد شکن و پرفروشی، چون "سوپر استار" و "آتش بس ۲ " را در پرونده خود دارد و همواره نامش به عنوان زن فمینیست و خواهان حقوق زنان در سینما ماندگار است. او از زمانی که آغاز به کار کرد در همه فیلمهایش محوریت را روی زنان و مشکلات غالب آنها قرار داد. زنان شکست خورده، زنان تنها، زنان سرخورده از خانواده پدری و ازدواج و در کل داستانهای میلانی همیشه زنانه بود.
به جرات میتوان گفت تنها فیلم حارج از محور زنانه او سوپر استار بود که بازی نفس گیر شهاب حسینی در نقش یک ستاره سینما زندگی افراد مشهور را به تصویر میکشد. میلانی در فیلم اتش بس ۱ و ۲ به مشکلات زناشویی زنان فمینیست و مردان زندگی آنها میپردازد و با تمی شبیه طنز فضای جالبی به فیلم داده است. اما عمدهترین و ماندگارترین فیلمهای او آنهایی است که داستان زنان را روایت میکند. زنانی که به دلیل زور غالب پدر یا همسر خود همواره سرکوب شده اند و دنبال راهی برای رهایی هستند.
"دوزن"، " نیمه پنهان"، " واکنش پنجم" و "زن زیادی" را میتوان جزو بهترین فیلمهای میلانی قرار داد. پس از آن "تسویه حساب" به نوعی انتقام گیری بچه گانه از مردان تبدیل شد که ناگهان مخاطب را در بهت کارگردان فرو برد. تقریبا باور پذیر نبود که کارگردان فیلم جنجالی "واکنش پنجم" بتواند فیلم ضعیف و بی مایه تسویه حساب را بسازد. پس از آن میلانی به سمت اتش بس و ساخت داستانی نیمه کمدی رفت و با افزودن تم روانشناسانه و ماجرای کودک درون دوباره توانست بدرخشد. اتش بس ۲ و سوپر استار هم توانستند دوباره نام میلانی را سر زبانها بیاورند.
تهمینه میلانی در پشت صحنه فیلم ملی و راههای نرفتهاش
اما به نظر میرسد میلانی کارگردانی است که علاقه به تکرار دارد؛ و اگر بخواهد روایتهای زنانه اش را مثل همیشه تکرار کند بهترین زمان برای خداحافظی او از سینماست. فیلم آخر میلانی "ملی و راههای نرفته اش" با نامی عجیب اکران و حالا در شبکه نمایش خانگی است. این فیلم خشونت فیزیکی علیه زنان را به روایت میلانی به تصویر میکشد. اینکه میگوییم روایت میلانی یعنی همان فضای کلیشهای و تکراری خانوادهای که با وجود داشتن دو پسر غیرتی و پدر خانواده هیچ کمکی به خواهر کتک خورده شان نمیکنند و مادری که برخلاف باور کارگردان از زنان، زنی خانه نشی و بی فکر و در گیر سریال دیدنهای مدام است و تنها حرفش این است که مردم چه میگویند و آبرویمان میرود. (درست مشابه این دیالوگ و این اتفاقات در خانواده نیکی کریمی در فیلم دو زن هم رخ میدهد، خانوادهای که نه تنها کمکی به دخترشان نمیکنند بلکه او را به سمت بدبختی در خانه شوهر سوق میدهند.)
تهمینه میلانی در فیلم ملی سعی دارد مرد بیماری را نشان دهد که در اثر روابط ناسالم خانواده اش در بچگی دچار شکهای روانی و خطرناکی است که جرات بروز آن را ندارد و قدرت را در کتک زدن زن میبیند. (تکرار نقش محمدرضا فروتن در فیلم قرمز ساخته فریدون جیرانی) مادر این خانواده زنی که در جوانی از همسرش کتک میخورده و حالا نه تنها به عروس بی پناهش کمک نمیکند بلکه به نظر میرسد با سکوت کردن و حمایت همه جانبه از پسر بیمارش میخواهد انتقام زندگی سخت خودش را از زن جوان دیگری بگیرد.
پدری که زمانی خود همسرش را کتک میزده و حالا از کتک خوردن عروسش ناراحت است و معتقد است این دوره زنها میتوانند از خودشان در پیشگاه قانون دفاع کنند. به عبارتی مهر تایید میزند بر خطار کار بودن مردهای گذشته که کتک زدن زن را نشانه افتخار و اقتدار میدانستند.
میلانی در این فیلم دختر جوان قصه را زنی بی عرضه نشان میدهد که با وجود اینکه سعی دارد خودش را نجات دهد، اما تن به این زندگی میدهد و وجود کتک خوردنهای فراوان سراغ پلیس و شکایت کردن نمیرود. میلاد کی مرام که بعد از سالها با ایفای این نقش چهره خشن و مردانه محمد رضا فروتن فیلم قرمز را تداعی کرد خود خواهری دارد که به دلیل فرار از خانه پدری به ازدواجی سنتی تن داده و همزمان سرگرم رابطه با مردی از اقوام همسرش است.
شکی نیست که تهمینه میلانی سعی دارد خشونتهای خانگی علیه زنان را تقبیح کند و چهره تلخ این مردان را به تصویر بکشد، اما باید به این نکته هم دقت کرد که دوره فعلی در شهرهای بزرگ کمتر دختری تن به این زندگی میدهد و میماند و کتک میخورد و کمتر پدر و برادری حاضر است تن و بدن کبود و زخمی خواهر و دخترش را ببیند و التماس کند که به خانه ات برگرد. این فضاها در فیلم "دوزن" که زمانهای قدیمتر را نشان میدهد خیلی ملموس و قابل درک بود، اما برای دهه جدید کمی دور از ذهن است.
از سوی دیگر تهمینه میلانی با تکرار مکررات و زیاده گویی در خصوص حضور مردان دیو صفت در جامعه ما، تا کی قصد درجا زدن و بازسازی خودش را دارد؟ به نظر میرسد او باید در خصوص فیلمهای بعدی اش کمی تجدید نظر کند. یا دست از ساخت فیلمهای زنانه بردارد و یا چهره و بخش دیگری از زنان و مشکلاتشان را نشان دهد. ایا به نظر او زنان جامعه ما فقط در خانه و تحت سلطه پدر و همسر زیر فشار هستند؟ هزاران امار از خشونتهای کلامی و گاه فیزیکی علیه زنان در محیطهای اجتماعی و کاری به دید کارگردان نرسیده است؟
باید پذیرفت که تهمینه میلانی یکی از زنان کارگردان اوانگارد و فمینیست سینمای ماست و حضورش بی شک برای سینما واجب است. اما بهتر است از تکرار خودش دست بردارد تا بتواند همچنان جایگاه زن بودنش را در سینما حفظ کند.
مووی مگ در باره این فیلم نوشته:
در «مَلی و راههای نرفته اش» تهمینه میلانی بار دیگر داستانی را روایت کرده که در آن مردان هیولا و روان پریش اند و شخصیت زن اصلی داستان نیز قربانی جنون آنان معرفی میشود. البته در تمام نقاط دنیا فیلمسازان زنی حضور دارند که در آثارشان رگههای فمینیستی یافت میشود، اما تفاوت بارز کارگردانان زن بین المللی و تهمینه میلانی در این است که آنها قصه جذاب و پرداخت شدهای برای روایت دارند که میتوان به راحتی به تماشای آن نشست و از آن لذت برد کما اینکه بخواهند در آن وجه فمینیستی بکار ببرند.
اما در فیلمنامه میلانی نشانی از بلوغ به چشم نمیخورد و به نظر میرسد که میلانی همچنان در حال و هوای آثاری همچون «دو زن» قرار دارد. وی همچنان بر طبلی میکوبد که براساس آن، مردان بصورت اغراق شده روان پریش هستند و همواره علیه زن. نکته عجیب آنکه در هیچکدام از آثار میلانی نمیتوان این نکته را دریافت که چرا مردان در قصههای او اینچنین عجیب و غیرقابل تحمل هستند؟!
آیا آنها گذشته سختی داشته اند که منجر به بروز چنین رفتارهایی از آنان میگردد؟ اگر پاسخ مثبت است، پس چرا کمترین دقایق فیلم اختصاص به پرداخت چنین موضوع مهمی یافته به حدی که تنها در یک الی دو جمله در فیلم میشنویم که سیامک گذشته تیره و تاری داشته است؟
آیا برای پرداخت یکی از شخصیتهای اصلی داستان همین مقدار پرداخت حداقلی کافی به نظر میرسد؟! نکته عجیب آنکه در دنیایی که میلانی در «مَلی و راههای نرفته اش» خلق کرده، منطق روایی در حداقل ممکن و، اما خریدن ترحم در نقطه اوج خود به سر میبرد. ملیحه در فیلم دختری معرفی میشود که شوهر شکاکش بی برو و برگرد به هر آنچه که از کنار ملیحه میگذرد شک دارد و در طرف دیگر، مادر سیامک نیز رفتار ناخوشایندی با ملیحه دارد و حتی برادرِ غیرتی ملیحه نیز دنیا را به روی او تیره تار کرده تا ما شاهد دنیایی کاملاً ویران باشیم که کور سوی امیدی هم برای آن نمیتوان متصور بود.
عناوین مرتبط: فمینیسم افراطی و آسیبهای آن در آثار «تهمینه میلانی»
نکته ناامید کننده درباره اثر جدید تهمینه میلانی این است که فیلمساز کماکان اصرار دارد که زنهای داستانش همواره باید ساکت و قربانی باشند چراکه نمیتوانند در مقابل رفتار مخرب مردان کاری از پیش ببرند. تفکری که احتمالاً در دوران ساخت «دو زن» میتوانست کارکرد به مراتب بهتری داشته باشد، اما در عصر کنونی، ترسیم دنیای یک زن ابداً به سادگی پرداخت شخصیت ملیحه نیست و میتوان راه حلهای متفاوتی برای خروج از بحران در چنین شرایطی ارائه نمود.
البته فیلم در این خصوص کارشناس خانوادهای را وارد داستان میکند که ملیحه با تلفن با او در ارتباط است! به این موارد میبایست سکانسهای زائد داستان نظیر تعقیب ملی در پاساژ هم را هم اضافه کرد و البته، دیالوگهای آکنده از شعار که قطعاً امروز جایگاهی در سینما ندارند و فیلمسازان برجسته کمتر به سراغ آن میروند که اندیشه هایشان را بی آنکه در فیلمنامهای چند لایه قرار دهند، به مخاطب ارائه نمایند.
« مَلی و راههای نرفته اش » اثر ضعیفی محسوب میشود که آکنده از فریادها و کتک کاریهای بی هدفی است که در مقابل دوربین میآیند تا از مخاطب احساس ترحم بخرند. قصه جدید میلانی ملال آور و بی منطق است و به نظر میرسد این فیلمساز نیازمند بازنگری اساسی در نحوه نگارش و پرداخت قصه فیلمهایش میباشد.
در روزگاری که فیلمسازان برجسته جهان آثاری با محوریت زنان روانه سینما میکنند تا ابتدا درد و رنج آنان را ترسیم کرده و سپس اوج گیری آنان و غلبه بر تمام موانع را به تصویر بکشند، «مَلی و راههای نرفته اش» تنها به زورگویی مرد و مظلومیت زن میگذرد. روندی که در طول فیلم هرگز تغییر نمیکند و بصورت شتاب زده به مخاطب ارائه میشود تا آخرین ساخته میلانی در سطح باقی مانده و بیشتر شبیه به ذکر مصیبت و مرثیه باشد که واکنش احساسی تماشاگر را به همراه دارد.
۰