محمود دولت آبادی کلیشه نویسنده ناراضی قدیمی را شکسته است
دولت آبادی باجی به فرهنگ عامه نداده است، اما گویی از ترشرویی و فریاد نارضایتی آن هم به بهانه همدردی با مردم خسته شده است. او آنقدر باهوش است که پوپولیسم سنگین و زشت (واقعا زشت) گعده سلبریتیهای پرطرفدار در انتشار مداوم نیش و کنایههای زهرآلود به وضعیت اجتماعی را درک کند.
کد خبر :
۵۷۹۲۸
بازدید :
۳۶۵۷
کمال بردبار | از او ایراد گرفته اند که چرا همه جا هست؟ چرا به عنوان یک نویسنده فاخر از پایکوبی در کنسرت گروه بوشهری تا پمپ بنزین (!) و افطاری رئیس جمهور مدام تصاویر او در فضای مجازی دست به دست میشود؟ گروهی این هیبت او را با آن تصویر کلیشهای نویسنده چپگرای ناراضی با شال گردنهای بلند و سیگار بر گوشه لب، مغایر میدانند.
گروهی دیگر در عوض کلا از حضور دولت آبادی به شکل بنیادین مشکل دارند و زود پرونده کنفرانس برلین را وسط میکشند. (یادشان رفته که از بین آن همه سیاسیون راهی برلین، معقولترین حرفها را همین دولت آبادی به زبان راند)، اما دولت آبادی یک تصویر متفاوت از کلیشه «نویسنده مشهور قدیمی» ارائه کرده است.
اشتباه نکنید. من طرفدار حرفهای دولت آبادی نیستم. راستش جای خالی سلوچ را دوست دارم و برخی فصلهای کلیدر، اما کتابهای آخرش؛ سلوک، آهوی بخت من گزل و همین طریق بسمل شدن را نتوانستم به عنوان یک روایت جذاب به دست بگیرم آن هم از لابه لای کلمات مطنطن وروایت سخت و ...، اما این کنشمندی اجتماعی نویسنده ۷۷ ساله و تلاشش برای برون رفتن از پیله فاخر انزوا، برایم جذاب است.
بیشتر بخوانید:
اینکه در مرگ محمد علی لطفی با آن ژست آرتیستیک در کنار علی جنتی مینشیند و ابتکار صحنه را از دست وزیر نجیب دولت روحانی میرباید. یا اینکه ابایی ندارد که در هر مجمعی از رونمایی کتاب تا کنسرت موسیقی ظاهر شود و از زندگی شادمانه کهنسالانه خود و زیستن میان جوانان و هوادارانش لذت ببرد.
این در حالی است که مثلا شمس لنگرودی، شفیعی کدکنی و حتی تا حدی آیدین آغداشلو خود خواسته یا به شکل اتومات آن تصویر کهن اندیشمند فرهیخته را در کنشهای اجتماعی خود رعایت میکنند، اما دولت آبادی رغبتی به این نوع نگاه ندارد. اشتباه نکنید.
دولت آبادی باجی به فرهنگ عامه نداده است، اما گویی از ترشرویی و فریاد نارضایتی آن هم به بهانه همدردی با مردم خسته شده است. او آنقدر باهوش است که پوپولیسم سنگین و زشت (واقعا زشت) گعده سلبریتیهای پرطرفدار در انتشار مداوم نیش و کنایههای زهرآلود به وضعیت اجتماعی را درک کند.
نیش و کنایههایی که به شکل بی دردسری پوزیشن جعلی یک دردمند اجتماعی را برای این هنرمندان میآفریند. پس تحسین میکنم نویسنده قدیمی سابقا چپ را که بر خلاف موج موجود خودش را با کت و شلوار مشکی و کراوات ارغوانی به ضیافت افطار رئیس جمهور میرساند و در صف اول قرار میگیرد و بر سر میزی مینشیند که همنشینش حسن روحانی و فاطمه معتمد آریا و علی نصیریان هستند.
او بهتر از ما میداند که چنین پوزیشنی او را هدف چه حملات آتشینی قرار خواهد داد. چه در داخل و چه خارج. او میداند که نیامدن به این ضیافت میتوانست او را به آن تصویر کلیشهای نویسنده ناراضی هل بدهد و موج رضایت اهالی فضای مجازی را فراهم کند، اما او این کار را نکرد. برخلاف جریان ایستاد. باداباد. دوست دارم این دولت آبادی جدید را. فقط کاش نوولهای بهتری مینوشت.
ببینید:
منبع: روزنامه هفت صبح
۰