هیجان توخالی "برتری بورن"
«برتری بورن» یک فیلم هیجانی قابل تماشاست، نه چیزی بیشتر، و نه چیزی کمتر. این امر میتواند ناامیدی افرادی را فراهم سازد که پیش از اکران فیلم، آن را هم سطح «هویت بورن» میدانستند، فیلمی که در سال ۲۰۰۲ موفقیتی غیرمنتظره دربر داشت.
کد خبر :
۵۹۲۶۳
بازدید :
۳۲۱۰
خلاصه داستان: وقتی ماموریتی که سازمان سیا آن را به جیسون بورن سپرده است شکست میخورد، او باید با استفاده از تواناییهایش به عنوان یک قاتل، زنده بماند و به زندگی عادیاش ادامه دهد …
میانگین نمرات متاکریتیک: ۷۳ از ۱۰۰
جیمز براردینلی | «برتری بورن» یک فیلم هیجانی قابل تماشاست، نه چیزی بیشتر، و نه چیزی کمتر. این امر میتواند ناامیدی افرادی را فراهم سازد که پیش از اکران فیلم، آن را هم سطح «هویت بورن» میدانستند، فیلمی که در سال ۲۰۰۲ موفقیتی غیرمنتظره دربر داشت.
میانگین نمرات متاکریتیک: ۷۳ از ۱۰۰
جیمز براردینلی | «برتری بورن» یک فیلم هیجانی قابل تماشاست، نه چیزی بیشتر، و نه چیزی کمتر. این امر میتواند ناامیدی افرادی را فراهم سازد که پیش از اکران فیلم، آن را هم سطح «هویت بورن» میدانستند، فیلمی که در سال ۲۰۰۲ موفقیتی غیرمنتظره دربر داشت.
متاسفانه، دومین اقتباس سینمایی از رمان سه گانهی «رابرت لادلام» تقریباََ در تمام موارد به جز بازیها نسبت به قسمت پیشین خود پسرفت داشته است.
تقریباََ هیچ نکتهی منفی در مورد نقش آفرینیهای بازیگران این اثر وجود ندارد، به جز اینکه دیگر همانند دو سال پیش آنها در روند فیلم زیاد مهم نیستند. بخش اکشن فیلم بیشتر شده، و طراحی شخصیتها نیز طوری صورت گرفته تا ریتم سریع و دیوانه وار فیلم حفظ شود، چیزی که به نظر «پل گرین گرس» برای حفظ توجه مخاطبان فیلمش ضروری است.
رویدادهای برتری بورن دوسال پس از پایان وقایع هویت بورن رخ میدهند، و جیسون بورن (با بازی «مت دیمون») و دوست دخترش ماری (با بازی «فرانکا پوتنته»، ار سری بدو لولا بدو) درکنار یکدیگر زندگی میکنند. حالا، مشخص میشود فردی با بدترین نیات آنها را پیدا کرده است.
نه تنها قاتلی (با بازی «کارل اوربان») برای از بین بردن بورن استخدام شده، بلکه برای او توطئه چیده شده و قتل یک مامور سیا در برلین را نیز به او نسبت میدهند. این امر موجب میشود تا باردیگر بورن به کارزار بازگردد. رهبری گروه "یابندهی بورن" را پاملا لندی (جون اَلِن) و رئیس سابق بورن، وارد آبوت («برایان کاکس») برعهده دارند. به نظر بورن سازمان سیا قصد جان او را داشته و بدین سان، بهترین پاسخ از جانب او خارج کردن چند نفر از دوستان قدیمی از صحنه برای همیشه است، اینگونه او به قولی که در پایان هویت بورن داده بود عمل میکند.
در اصل، برتری بورن یک فیلم انتقامی است. اینجا هیچ چیز عمیقتر و موشکافانهتر نیست، اگر چه اینجا نوع دومی از دسیسه برای یک گروه روسی وجود دارد. شخصیت پردازیها سرسری انجام شده است. اطلاعات ما دربارهی گذشتهی بورن نسبت به گذشته تنها مقداری افزایش پیدا میکند، و او نشانههایی از وجدانش را به نمایش در میآورد.
در اصل، برتری بورن یک فیلم انتقامی است. اینجا هیچ چیز عمیقتر و موشکافانهتر نیست، اگر چه اینجا نوع دومی از دسیسه برای یک گروه روسی وجود دارد. شخصیت پردازیها سرسری انجام شده است. اطلاعات ما دربارهی گذشتهی بورن نسبت به گذشته تنها مقداری افزایش پیدا میکند، و او نشانههایی از وجدانش را به نمایش در میآورد.
درهرحال، او در فیلم قبلی، و در حالی که متحیرانه به دنبال فهمیدن از گذشته اش بود، بسیار جذابتر و گیراتر بود. اینجا بورن عملاََ به جز نیم ساعت پایانی که او بیشتر از آنچه انتظارش را داریم (یا شاید، ترجیح میدهیم) از خود دلسوزی نشان میدهد، چیزی جز یک قاتل سنگدل نیست.
پس از ۱۵ دقیقهی ابتدایی، از برتری بورن چیزی جز صحنههای تعقیب و گریز و مبارزه نمیبینیم. برخی از این سکانسها از بقیه قابل تحمل ترند. تعقیب و گریز پایانی، خود به تنهایی بسیار پیچیده است. حسی در پایان به وجود میآید که به گره گشایی فیلم کمک میکند، اما بسیار دیر این اتفاق رخ میدهد (اتفاقی که عمقش بیشتر از "اوه، من او در فیلم غرق شده بودم" معمولی است).
به مقدارزیادی در فیلم مبارزههای تن به تن وجود دارد، و اینجا همان جاییست که انتخاب گرین گرس (کارگردان فیلم «یکشنبهی خونین») مبنی به استفاده از این صحنهها سوال برانگیز میشود. داگ لیمان کارگردان هویت بورن قادر بود تا این سکانسهای مبارزه را بدون تکلف و بسیار واضح به تصویر بکشد.
در برتری بورن، آنقدر در این صحنهها کات و ویرایش وجود دارد که این مبارزات را به یک بخش نامنسجم و آشفته تبدیل میکند. بهتر است وقتی این سکانسها در حال پخش شدنند به جای دیگری نگاه کنیم و وقتی به پایان رسیدند، دوباره به صفحه نمایش نگاه کنیم تا بازماندهی مبارزه را ببینیم.
از سوی دیگر، برتری بورن به اندازهی هویت بورن رضایت بخش نیست. سرانجام انتقام بورن از سازمان، وقتی که به انجام میرسد چندان به مذاق خوش نمیآید؛ و نکته این است که بورن در بیشتر لحظات فیلم به تسویه حسابهای شخصی اش میپردازد و دیگر شاهد فعل و انفعالات زیبای میان بورن و ماری نیستیم.
از سوی دیگر، برتری بورن به اندازهی هویت بورن رضایت بخش نیست. سرانجام انتقام بورن از سازمان، وقتی که به انجام میرسد چندان به مذاق خوش نمیآید؛ و نکته این است که بورن در بیشتر لحظات فیلم به تسویه حسابهای شخصی اش میپردازد و دیگر شاهد فعل و انفعالات زیبای میان بورن و ماری نیستیم.
فعل و انفعالاتی که با متمایز کردن این فیلم نسبت به دیگر آثار جاسوسی روز، به هرچه بهتر شدن آن کمک زیادی کرده بود. بدون خواندن رمان لادلام، نمیتوانم بگویم که مشکل از فیلمنامهی «تونی گیلروی» است یا از رمان اصلی، اما برتری بورن نسبت به پدرش [هویت بورن]از کاریزمای کمتری برخوردار است.
در نفش اصلی، باز هم مت دیمون نشان داده توانایی ایفای نقش یک قهرمان فیلمهای اکشن را دارد. او بیشتر از مل گیبسون و هریسون فورد الگوبرداری کرده تا آرنولد شواتزنگر، اما میتوان گفت: او از هر بازیگری الگو پذیرفته است. برایان کاکس به خوبی توانسته از عهدهی ایفای نقش یک مامور بد و چرب زبان سازمان سیا بر آید.
نقشی که نسبت به فیلم قبل گشتردهتر شده است. جون الن توانسته با بازی اش نسبت به آبوت، تصور بهتری از یک عضو سازمان سیا به نمایش درآورد. همچنین شاهد حصور کوتاهی از بازیگران آشنایی، چون پوتنته و جولیا استیلز نیز هستیم، و نقش آفرینی کوتاه، اما خوبی از جانب «اوکسانا آکینشینا»، که نقشی کوتاه، اما مهم را در قالب یک دختر روسی دارد.
اگرچه برتری بورن، از برخی جهات نتوانسته به انتظاراتی که توسط هویت بورن به وجود آمده بود پاسخ درخور توجهی دهد، اما غیرقابل تحمل و بدون جذابیت هم نیست. فیلمنامه قوی است (اساساََ همه فکر میکردند که کارگردان این قسمت هم لیمان است) و نقش اصلی فیلم، با اینکه اینبار خیلی جذاب نیست، اما باز هم باارزش است. به علاوه، آنقدر سکانس اکشن وجود دارد که ضعفهای داستان به چشم نیاید. اما باز هم، جندان خوب نیست که دوباره دنبالهای از این سری ببینیم که نمیتواند درحد استانداردهای اولین قسمت از این مجموعه باشد.
اگرچه برتری بورن، از برخی جهات نتوانسته به انتظاراتی که توسط هویت بورن به وجود آمده بود پاسخ درخور توجهی دهد، اما غیرقابل تحمل و بدون جذابیت هم نیست. فیلمنامه قوی است (اساساََ همه فکر میکردند که کارگردان این قسمت هم لیمان است) و نقش اصلی فیلم، با اینکه اینبار خیلی جذاب نیست، اما باز هم باارزش است. به علاوه، آنقدر سکانس اکشن وجود دارد که ضعفهای داستان به چشم نیاید. اما باز هم، جندان خوب نیست که دوباره دنبالهای از این سری ببینیم که نمیتواند درحد استانداردهای اولین قسمت از این مجموعه باشد.
منبع: سایت نقد فارسی
مترجم: دانیال دهقانی
مترجم: دانیال دهقانی
۰