فیلم یک داستان روحی؛ درباره ماهیت عشق، زمان و مرگ
روح سی که در تونل زمان به قرنهای گذشته سفر میکند، با اولین خانوادهای روبه رو میشود که خانه محبوبش را ساختهاند و آنقدر در آنجا میماند تا دوباره به زمانی برمیگردد که با ام روزهای آغازین زندگیشان را در آن شروع کردهاند. حالا ریشههای علاقه سی به خانه آشکار میشود و مساله قصرها در دیدگاه سوررئالیستی را بارز میکند. مکانهایی که شخص در آن احساس نزدیکی عمیقتری را تجربه میکند و پرورش تخیل در آن سهلتر است.
کد خبر :
۶۰۵۳۶
بازدید :
۴۱۲۸
«یک داستان روحی» فیلمی تجربی و مستقل از دیوید لوئری، قبل از آنکه تجربهای ساختارشکن باشد که قواعد ژانر ترسناک و آنتاگونیست قصه را معکوس و به پروتاگونیستی سمپات تبدیل کند؛ فیلمی آرام و مطمئن است درباره ماهیت عشق، زمان و مرگ که در بستری فلسفی شکل میگیرد و ژانر تازهای میآفریند.
(C) موزیسینی درونگرا که با بازی آرام و مینی مالیستی کیسی افلک همراه است؛ در تلاش برای خلق اثری جاودان با (M) (رونی مارا)، دختری عجیب که عادت دارد پس از ترک خانههایی که مدتی در آن ساکن است، نامههایی در قالب نوشتههایی کوتاه از خود را مثل گنجی کودکانه در آنها مخفی کند؛ در خانهای دنج با نورهایی سیال زندگی میکنند، در حالی که ام با وجود عشقی که به سی دارد، به هنرش ایمان چندانی ندارد.
فیلم بر اساس داستان کوتاه A. Haunted House نوشته ویرجینیا وولف است که زندگی مسالمتآمیز صاحب خانهای را با زوج روحی روایت میکند که در بستری از جریان سیال ذهن رخ میدهد. علاوه بر داستان وولف که به شکلی معکوس به درونمایه فیلم لاوری تزریق میشود، در فرم روایی فیلم در سکانسهای ابتدایی که با زندگی روزمره ام و سی همراه هستیم، با نماهایی کاملا مبتنی بر نبض زندگی واقعی روزمره با همان کندی و سیالیاش مواجهیم که ریتم درونی ادبیات ویرجینیا وولف را تبدیل به ماهیتی بصری- روانی در شکلگیری ساختار فرمیک اثر میکند و از آن فرمی ادبی-روایی میسازد.
گرهافکنی ابتدایی فیلم با مرگ سی اتفاق میافتد و از آن به بعد با روحش که ملحفهای سفید بر سر و حفرههایی تاریک در سر دارد، همراه میشویم که پرسوناژی تئاتری میآفریند و سرگردانی روحی رها را در ملحفهای سفید که با لاقیدی روی زمین کشیده میشود و آشفتگی پرسوناژ را تشدید میکند، متبادر میشود و تا مرز فاصلهگذاری پیش میرود.
ام که پس از پذیرش مرگ سی، روزهای دردناکی را در تنهایی سپری میکند، وارد رابطه جدیدی میشود؛ در حالی که روح سی شاهد ماجراست. پس از ناسازگاریهای روح سی، ام مجبور به ترک خانه میشود، در حالی که گره افکنی و تعلیق اساسی بعدی با نوشتن نوشتهای پایانی از سوی ام همراه است که در شکاف دیوار خانه دفن میشود و تبدیل به رازی نهان میشود.
روح سی در تلاش برای دستیابی به محتوای نوشته وارد دالانهای سوررئالیستی و چند بعدی زمان میشود. اتمسفری که منطق زبان رویا را در دیدگاه سوررئالیستی دنبال میکند و مرزهای منطق رئالیستی را در هم میشکند. روحی که بر پایه قوانین ضمیرناخودآگاه میتواند همزمان در مکانها و زمانهای متفاوت و متضاد زندگی کند و مرزهای گذشته، حال و آینده را جا بگذارد و منشوری چندوجهی بیافریند.
در سکانسهای بعدی، زمان که حقیقتی عجین شده با زندگی است دیدگاه عمیق و تازهای را از وحشتی فلسفی وارد ژانر وحشت میکند که تکاندهنده و زیباست و در زیباییشناسی بصری و روانی فیلم، زیبایی نوع سوم را یادآور میشود. مفهوم زیبایی که در بطن خود وهمناک، اما عمیق است و در این میان خانه، به عنوان ابژهای عینی که زندگیهای متوالی و دور تسلسل روح را به ذهن متبادر میکند، نمونه روشنی از آن است.
روح سی که در تونل زمان به قرنهای گذشته سفر میکند، با اولین خانوادهای روبه رو میشود که خانه محبوبش را ساختهاند و آنقدر در آنجا میماند تا دوباره به زمانی برمیگردد که با ام روزهای آغازین زندگیشان را در آن شروع کردهاند. حالا ریشههای علاقه سی به خانه آشکار میشود و مساله قصرها در دیدگاه سوررئالیستی را بارز میکند. مکانهایی که شخص در آن احساس نزدیکی عمیقتری را تجربه میکند و پرورش تخیل در آن سهلتر است.
در همین زمان شاهد گرهگشایی پایانی فیلم همراه با تعلیق هستیم. روح سی سرانجام موفق میشود، نوشتهام را از شکاف دیوار بیرون بکشد و با خواندن آن به اسراری پی ببرد که آخرین امیدهای باقیماندهاش را میگیرد و منجر به ترک کالبد پارچهایاش میشود. همان طور که سی، هنرمندی نافرجام است که جاودانگی و معنای زندگی را در باقی ماندن اثری از خود معنا میکند، ام نیز پرسوناژی متفاوت است که سعی دارد در قلب تپنده زندگی تبدیل به هنرمند شود.
او زندگی روزمره را هنرمندانه زندگی میکند و سعی دارد در لایههای پنهان آن نفوذ کند و قطعاتی از خود به جا بگذارد که ملموس و ناشناخته است؛ درست همانند فلسفهای که گی دو بور رهبر جنبش سیتواسیونیستها آن را دنبال میکرد و در داستان ویرجینیا وولف هم متبادر است؛ فلسفهای که بر اهمیت زندگی ارگانیک بر زندگی هنرمندانه تمرکز میکند و در آن سعی میشود زندگی روزمره هر فردی به شکل خودانگیخته، خودِ اثر هنری باشد.
۰