قاچاق کتاب و حق کپیرایت گم شده در ایران
در مواردی قاچاقچیان کتاب، ناشر را تهدید به قتل یا نقص عضو کرده و حتی این تهدیدها را عملی کرده اند. یوسف علیخانی مدیر نشر آموت یکی از کسانی ست که دراثر درگیری با فردی از اعضای یکی از تیمهای خانوادگی قاچاق کتاب مصدوم شد. وی درباره شیوه مواجهه اش با آنها گفت:" تلفنی با من در دفتر کارش قرار گذاشت. از ظاهرش معلوم بود ورزشکار است. انواع لوازم ضرب و شتم را توی دفترش داشت، حتی تفنگ. "
کد خبر :
۶۳۹۱۵
بازدید :
۱۴۳۲
وقتی از قاچاق کتاب صحبت میکنیم، بعید نیست ذهنها به سمت چاپ زیر زمینی کتابهای ممنوعه یا کتابهایی برود که در کشورهایی نظیر افغانستان و تاجیکستان چاپ شده و به ایران میرسد. اما قاچاق کتاب به معنای چاپ غیرقانونی آثار پرفروش ناشران داخلی، در سالهای اخیر به مهمترین درد بی درمان صنعت نشر ایران بدل شده است. مصداق بارز دزدی در روز روشن!
سید عباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی یکی از دلایل قاچاق را پدید آمدن فضای مجازی و امکان دانلود رایگان اعلام کرده و تایید میکند که قاچاق کتاب در حد غیرقابل تصوری افزایش یافته است.
قاچاقچی کتاب کیست؟
گفته میشود قاچاق کتاب در ایران مثل تمام کالاهای قاچاق یک سردسته دارد. روزنامه جام جم در گزارشی به تاریخ دوم خرداد ۹۷ آورده که این فرد کل سیستم قاچاق را مدیریت میکند، مجوز ۷ نشر دارد، در سطح تهران ۱۲۰ دستفروش برایش کار میکنند و راسته انقلاب کاملا تحت کنترل اوست.
اما این یکی از گمانه هاست، چون طی سالهای اخیر حتی برخی از دستفروشها صاحب چاپخانه یا مجوز نشر شده اند و گفته میشود تعداد ناشران قاچاق نزدیک به نصف تعداد ناشران قانونی ست. آنها که کتابهای خود را عمدتا به دستفروشهای خیابان انقلاب یا حتی کتابفروشیها میسپارند. دستفروشها کتاب هایشان را در دو گروه اصلی عرضه میکنند: کتابهای دست دوم یا کارکرده و کتابهای پرفروش.
در این میان قاچاقچیان خاموش، همانها که کتابها را به صورت پی دی اف بارگذاری میکنند، سایتهایی که نسخه صوتی کتابها را غیر قانونی برای دانلود در دسترس قرار میدهند، آنها که کتابسازی میکنند یا ترجمههای متعدد از یک کتاب که همگی کپی از یک ترجمه اصلی هستند را با عناوین جعلی یا تغییر نام مترجم منتشر میکنند، نیز به جرات میتوان در این دایره گنجاند.
شیوهء کار قاچاقچیها
قاچاقچیها کتابهای پرفروش را از روی شمارگان و نوبت چاپ پیدا میکنند. نام مترجم را عوض کرده، چند صفحه از متن را تغییر میدهند و برای دریافت مجوز انتشار به وزارت ارشاد میفرستند. بعد کتاب را با چاپ دیجیتال یا افست منتشر کرده و معاف از پرداخت حق الزحمه مترجم، ویراستار، صفحه آرا، نمونه خوان، گرافیست و در مواردی هزینه کپی رایت، آن را به مراتب ارزانتر از ناشر اصلی به بازار دستفروشهای همدست خود میرسانند.
شیوهء کار قاچاقچیها
قاچاقچیها کتابهای پرفروش را از روی شمارگان و نوبت چاپ پیدا میکنند. نام مترجم را عوض کرده، چند صفحه از متن را تغییر میدهند و برای دریافت مجوز انتشار به وزارت ارشاد میفرستند. بعد کتاب را با چاپ دیجیتال یا افست منتشر کرده و معاف از پرداخت حق الزحمه مترجم، ویراستار، صفحه آرا، نمونه خوان، گرافیست و در مواردی هزینه کپی رایت، آن را به مراتب ارزانتر از ناشر اصلی به بازار دستفروشهای همدست خود میرسانند.
دسته بعدی دزدان غیرحرفهایتری هستند که کتاب اصلی را تماما کپی میکنند و بی تغییر میفروشند و دسته سوم آنهایی که به اسم نشرهای مختلف برای یک کتاب مجوز میگیرند!
این قاچاق مرتبا اشکال متفاوتی به خود میگیرد و بازارهای تازه تری برای عرضه مییابد، از ایستگاههای مترو و اتوبوس گرفته تا پارک ها، فرودگاه ها، مساجد، نمایشگاههای محلی و حتی نمایشگاه بین المللی کتاب تهران. غیر از دستفروش ها، کتاب فروشهای زیادی در تهران و شهرستانها با عنوان حراج کتاب، یا کتاب با تخفیف ۵۰ درصدی تعدادی از همین کتابهای قاچاق را میفروشند.
امیر حسین زادگان، مدیر نشر ققنوس و از نخستین ناشران زیان دیده از قاچاق میگوید: " در دوره آقای احمدی نژاد به ۱۰۰ عنوان از کتابهای ما مجوز انتشار داده نشد. تعدادی از آنها چاپ اول و تعدادی کتابهای پرفروش سالیان پیش بودند. دستفروشها در همان دوره از فرصت استفاده کرده و کتابهای پرفروش ما را چاپ کردند و توی بازار ریختند. " با روی کار آمدن آقای روحانی، برخی از آن کتابها مجوز گرفت و خود ناشر آنها را چاپ کرد. دزدها برای جا نماندن از قافله، ترفند تازهای اندیشیدند و به مشتریان اعلام کردند کتاب هایشان نسخههای قدیمی و بدون سانسور است!
امیر حسین زادگان، مدیر نشر ققنوس و از نخستین ناشران زیان دیده از قاچاق میگوید: " در دوره آقای احمدی نژاد به ۱۰۰ عنوان از کتابهای ما مجوز انتشار داده نشد. تعدادی از آنها چاپ اول و تعدادی کتابهای پرفروش سالیان پیش بودند. دستفروشها در همان دوره از فرصت استفاده کرده و کتابهای پرفروش ما را چاپ کردند و توی بازار ریختند. " با روی کار آمدن آقای روحانی، برخی از آن کتابها مجوز گرفت و خود ناشر آنها را چاپ کرد. دزدها برای جا نماندن از قافله، ترفند تازهای اندیشیدند و به مشتریان اعلام کردند کتاب هایشان نسخههای قدیمی و بدون سانسور است!
تاثیر سانسور
فرشته سنگری مدیر کتابفروشی افرا میگوید: "هرچیز که ممنوع شود شیرینتر میشود. مردم گمان میکنند کتابهای دستفروشها بدون سانسور است، در صورتیکه اگر با کتاب اصل مقایسه کنند متوجه اشتباهشان میشوند. "
وزارت ارشاد مجوز چاپ پیکر فرهاد نوشته عباس معروفی را به نشر ققنوس نداده، اما نسخه افست آن را میتوان بین کتابهای دستفروشها پیدا کرد. امیر حسین زادگان با گفتن این مطلب اضافه کرد:" ترجمههای آقای بهمن فرزانه مثل عشق سالهای وبا را به اسم مترجم دیگر یا کتابهای آقای معروفی را به اسم انتشارات گردون منتشر میکنند و به مشتری میگویند این چاپ آلمان است و سانسور نشده! در صورتی که کتاب چاپ و حروفچینی خود ماست. "
لطمات و پیامدها
در کنار مترجمان و نویسندگان متعددی که به لحاظ مالی و روحی متضرر شده و انگیزه ادامه کارشان را از دست داده اند، ناشران زیادی ازجمله نشر ققنوس، امیرکبیر، خوارزمی، فرهنگ معاصر، سخن، قدیانی، آگاه، مازیار، اختران، چشمه، نیلوفر، آموت و ... به غیر از صدمه مالی و اعتباری متحمل صدمات جسمی هم شده اند.
در مواردی قاچاقچیان کتاب، ناشر را تهدید به قتل یا نقص عضو کرده و حتی این تهدیدها را عملی کرده اند.
یوسف علیخانی مدیر نشر آموت یکی از کسانی ست که دراثر درگیری با فردی از اعضای یکی از تیمهای خانوادگی قاچاق کتاب مصدوم شد. وی درباره شیوه مواجهه اش با آنها گفت:" تلفنی با من در دفتر کارش قرار گذاشت. از ظاهرش معلوم بود ورزشکار است. انواع لوازم ضرب و شتم را توی دفترش داشت، حتی تفنگ. " به همین دلیل بعضی از آنها که متحمل هزینههای سنگین تشکیل پرونده و دادرسی قانونی نیز شده اند دیگر حاضر نیستند در این زمینه حرفی بزنند.
تمهیدی به اسم گروه صیانت
ناشران در تکاپو برای حل این مشکل در دی ماه ۱۳۹۵ کارگروه صیانت از حقوق مادی و معنوی پدید آورندگان متشکل از نمایندگانی از ناشران و کتابفروشان را تشکیل داده و با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، قوه قضاییه و نیروی انتظامی تفاهم نامهای امضا کردند تا از این طریق روند پیگیری شکایتها سادهتر گردد.
به گفته محمود آموزگار رییس اتحادیه ناشران و کتابفروشان، اگر کسی اثر دیگری را بی اجازه چاپ کند برای او مجازات بین سه تا شش سال حبس در نظر بگیرند. البته این جرم خصوصی محسوب میشود و نیاز به شکایت شاکی خصوصی دارد.
به گواهی گروه صیانت، پاساژ شیری در اصفهان مرکز پخش کتاب قاچاق در ایران است. شهرهای سبزوار، مشهد، تبریز و بانه هم در این زمینه فعالیت بسیار گستردهای دارند.
با پرسهای در خیابان انقلاب میبینیم که کتابفروشیها خلوتتر از سابق و تعداد دستفروشها به مراتب بیشتر شده است.
به گواهی گروه صیانت، پاساژ شیری در اصفهان مرکز پخش کتاب قاچاق در ایران است. شهرهای سبزوار، مشهد، تبریز و بانه هم در این زمینه فعالیت بسیار گستردهای دارند.
با پرسهای در خیابان انقلاب میبینیم که کتابفروشیها خلوتتر از سابق و تعداد دستفروشها به مراتب بیشتر شده است.
پلمب موقتی یکی دو فروشگاه متخلف و ضبط ده وانت پخش کتاب قاچاق نتوانست متخلفین را تنبیه کند. آنها با وثیقه آزاد شده اند و حالا به صورت تلفنی کتاب میفروشند. محمود آموزگار رییس اتحادیه ناشران گفت:" درست است که روند پیگیریها کند است، اما ما هم در این مدت بیکار ننشسته ایم. خبر خوش اینکه بیست وانت کتاب قاچاق دیگر در روز ۲۶ مهرماه توقیف شده و در یک کتابفروشی متخلف دیگر نیز پلمب شده است. "
مشتریان کتابهای قاچاق
کتاب خوان حرفهای سراغ کتاب افست یا دزدی نمیرود، حتی اگر ارزانتر باشد. فرشته سنگری مدیر کتابفروشی افرا میگوید: "قاچاقچیهای کتاب به کرات اینجا آمده اند و پیشنهاد تخفیفهای ۵۰ تا ۷۰ درصدی داده اند، اما من قبول نکرده ام. "
سنگری که از اعضای کمیته صیانت است درباره مشتریان کتابهای قاچاق میگوید: "جوانها کتاب قاچاق نمیخرند، اتفاقا گروهای کتابخوان که تعدادشان هم زیاد نیست ترجیح میدهند کتاب اصل بخرند و اگر سراغ کتاب دست دوم بروند، کتابهای چاپ قدیم است. "
در مجموع از هر ۵۰ الی ۱۰۰ کتاب ناشر، یک تا دو عنوان پرفروش میشود و باقی در انبار میماند، اما ناشر قلابی روی همین عناوین پرفروش سرمایه گذاری میکند. هم خواب سرمایه ندارد، و هم هرآنچه تولید کند سود خالص است.
امیر حسین زادگان با این توضیح درباره کتاب ملت عشق گفت:" این کتاب را ۳۷ هزار تومان قیمت زده ایم، اما دستفروش آن را ۲۰ هزار تومان میفروشد، چون فقط پول کاغذ و افست را میدهد و معمولا کیفیت مرغوبی هم ندارد، حتی ممکن است ناقص باشد. "
دزدها در امانند؟
کتابهای ناتور دشت، بیگانه یا جنگ و صلح و صدها کتاب دیگر انتشارات امیرکبیر یا ناشران دیگر به صورت قاچاق در همان زیرزمینهای انقلاب تکثیر شده و درست مقابل کتابفروشیها روی زمین بساط میشود!
انتظار ناشران از اتحادیه آن است که اگر نمیتواند جلوی دستفروشها را بگیرد، با فرستادن مامور کمیسیون بازرسی به کتابفروشی ها، با کتابفروشان متخلف برخورد قانونی کند. حسین زادگان میگوید: " این حداقل کاری ست که از اتحادیه ساخته است، ما به همین هم قانعیم. حتی بعضی کتابفروشی ها، کتاب اصلی را روی میز و کتاب قاچاق را زیر آن میگذارند و به مشتری کتاب قاچاق را میفروشند! "
افست ممنوع
ممنوعیت خرید کتاب قاچاق نیاز به آموزش دارد، مثل حرکت "کیسه پلاستیکی ممنوع" که الان در بسیاری از کتابفروشیها و فروشگاهها جا افتاده است. مردم به احترام محیط زیست از کیسههای پارچهای یا کیسههای قابل بازیافت و پاکت کاغذی استفاده میکنند.
توجه به ارزشهای اخلاقی و فرهنگی و تداوم آموزشهای صحیح و آگاهی دادن به مردم شاید در این مسیر راهگشا باشد. نوشتن جمله "افست ممنوع" روی تابلو یا ویترین کتابفروشیهایی که کتاب افست و قاچاق عرضه نمیکنند یا طراحی برچسب، هولوگرام یا لیبل روی جلد کتابهایی که اصل بودن آنها را تایید کند، در حال حاضر میتواند جزو راهکارهای سودمند باشد.
دامنه این معضل محدود به رمان و کتب تاریخی یا کودک و نوجوان نمیشود. ناشران دانشگاهی، آموزشی و حتی دولتی نیز از این مسئله زیان دیده اند. امروزه هر نوع کتاب پرفروشی را میتوان به نصف یا یک سوم قیمت از دستفروشها خرید. با این اوصاف احتمالا باید منتظر اتفاقهای به مراتب بدتری در بازار کتاب بود، از جمله ناامیدی فزاینده ناشران به ادامه کار یا ترک همکاری نیروهای کارآمد و حرفهای با ناشران قانونی.
کمرنگ شدن ارزشهای فرهنگی و اخلاقی منجر به بروز آسیبهای اجتماعی میشود. آسیبی که حتی به قدیمیترین و فرهنگیترین مشاغل و فعالیتهایی مثل کتابفروشی صدمات جبران ناپذیری وارد میسازد. اکنون زمان آن است که قوانین قدیمی نشر کتاب در وزارت ارشاد اصلاح شود. برای جلوگیری از این کتاب سازیها و قاچاقهای فرهنگی هیچ مجازات مطابق جرم یا بازدارندهای پیش بینی نشده و آنچه پیش و بیش از هرچیزی در این بازیها از دست میرود حق مولف است، حقی که سالهاست در سکوت کامل ضایع شده است.
دامنه این معضل محدود به رمان و کتب تاریخی یا کودک و نوجوان نمیشود. ناشران دانشگاهی، آموزشی و حتی دولتی نیز از این مسئله زیان دیده اند. امروزه هر نوع کتاب پرفروشی را میتوان به نصف یا یک سوم قیمت از دستفروشها خرید. با این اوصاف احتمالا باید منتظر اتفاقهای به مراتب بدتری در بازار کتاب بود، از جمله ناامیدی فزاینده ناشران به ادامه کار یا ترک همکاری نیروهای کارآمد و حرفهای با ناشران قانونی.
کمرنگ شدن ارزشهای فرهنگی و اخلاقی منجر به بروز آسیبهای اجتماعی میشود. آسیبی که حتی به قدیمیترین و فرهنگیترین مشاغل و فعالیتهایی مثل کتابفروشی صدمات جبران ناپذیری وارد میسازد. اکنون زمان آن است که قوانین قدیمی نشر کتاب در وزارت ارشاد اصلاح شود. برای جلوگیری از این کتاب سازیها و قاچاقهای فرهنگی هیچ مجازات مطابق جرم یا بازدارندهای پیش بینی نشده و آنچه پیش و بیش از هرچیزی در این بازیها از دست میرود حق مولف است، حقی که سالهاست در سکوت کامل ضایع شده است.
منبع: یورونیوز
۰