مغزهای خوب در خانوادههای خوب
فرزند نوجوان خانواده به تبعیت از دیگر افراد خانواده، درگیر دعواهایی به بهانه تعصب و غیرت بی دلیل میشود. او شاهد تولید و پخش مواد مخدر است و با این که هرگز دوست ندارد به فردی مانند برادران خود تبدیل شود، در کنار دیگر اعضای خانواده و در محلهای پر از جرم و جنایت انتخاب دیگری ندارد و کم کم به فردی بزهکار تبدیل میشود و معصومیت خود را به تدریج از دست میدهد.
کد خبر :
۶۳۹۸۸
بازدید :
۱۳۸۵
«میگن اگه چوپان نباشه گوسفندا تلف میشن، یا گم میشن یا گرگ بهشون میزنه یا از گرسنگی میمیرن، چون مغز ندارن. هرکی که مغز نداره به چوپان احتیاج داره، یه چوپان دلسوز... چوپان حکم پدر گوسفندا رو داره، آدم بدون پدر هیچی نیست...».
این عبارتها از ماندگارترین دیالوگهای فیلمی هستند که این روزها با وجود اکران همزمان با چند فیلم کمدی به فروش بالای هشت میلیارد تومان رسیده است. فیلم «مغزهای کوچک زنگ زده» به کارگردانی هومن سیدی به معضل مواد مخدر، فقر و خشونت حاکم در مناطق حاشیهای شهر میپردازد. در ادامه، نگاهی به نکات قابل بررسی این فیلم از منظر سبک زندگی میپردازیم.
کوتاه درباره فیلم
«سیدی» با آثار خود نشان داده که به حوزه اجتماعی علاقهمند است و از دیگر آثار او در حوزه کارگردانی میتوان به خشم و هیاهو (۱۳۹۴)، اعترافات ذهن خطرناک من (۱۳۹۳)، سیزده (۱۳۹۱) و آفریقا (۱۳۸۹) اشاره کرد. در این بین به نظر میرسد این فیلم با توجه به روند صعودی که در فروشهای هفتگی اش دارد، یکی از موفقترین آثار اجتماعی سینمای ایران در سالهای اخیر خواهد شد.
کوتاه درباره فیلم
«سیدی» با آثار خود نشان داده که به حوزه اجتماعی علاقهمند است و از دیگر آثار او در حوزه کارگردانی میتوان به خشم و هیاهو (۱۳۹۴)، اعترافات ذهن خطرناک من (۱۳۹۳)، سیزده (۱۳۹۱) و آفریقا (۱۳۸۹) اشاره کرد. در این بین به نظر میرسد این فیلم با توجه به روند صعودی که در فروشهای هفتگی اش دارد، یکی از موفقترین آثار اجتماعی سینمای ایران در سالهای اخیر خواهد شد.
پرداختن به ۸ معضل اجتماعی در یک فیلم
«مغزهای کوچک زنگ زده» فیلمی اجتماعی و مانند بسیاری از فیلمهای این حوزه، تلخ و گزنده است. در این فیلم، خانوادهای در فقیرترین و پایینترین نقطه جنوب شهر تهران زندگی میکنند و از راه تولید و پخش مواد مخدر زندگی خود را میگذرانند. برادر بزرگتر به نام شکور در نبود پدر، رئیس خانواده و صاحب باند مواد مخدر است بنابراین همه خانواده درگیر این تجارت شده اند که بار دیگر، نقش کلیدی پدر در موفقیت یا شکست یک خانواده را نشان میدهد. جالب است بدانید که فقر مالی، فقر فرهنگی، اعتیاد، تعصب و غیرت کور، قاچاق مواد مخدر، قاچاق اسلحه، تکدی گری، آدم ربایی و ... از معضلات اجتماعی هستند که هومن سیدی به همه اینها در این فیلم پرداخته است و میخواسته مخاطبش با موثر بودن هر کدام از این هشت معضل آشنا شود و درباره عاقبت هر کدام، نکاتی را بیاموزد.
فیلمی که راهکار ارائه نمیدهد
این فیلم تنها به بازنمایی آن چه واقعیت این افراد است، میپردازد که این موضوع تا حدودی یک ضعف محسوب میشود. اگرچه از یک فیلم حتی اجتماعی نمیتوان توقع داشت که به ریشه یابی یا ارائه راهکارهایی در زمینه کاهش جرم و بزهکاری بپردازد، اما تنها نشان دادن صرف واقعیت نباید هدف یک فیلم اجتماعی باشد، زیرا آن چه میماند تصویری تلخ، سیاه و متاثر کننده است بی آن که تلنگری به بیننده بزند.
فاصله بین تبدیل شدن یک انسان معمولی به مجرم زیاد نیست. آگاهی دادن به ویژه به نوجوانان و خانوادهها و نشان دادن راههای لغزش شاید بخشی از آن چیزی است که میتوان از یک فیلم اجتماعی انتظار داشت.
از نقش اجتماعی مان غافل نشویم
همان طور که در این فیلم میبینیم، فرزند نوجوان خانواده به تبعیت از دیگر افراد خانواده، درگیر دعواهایی به بهانه تعصب و غیرت بی دلیل میشود. او شاهد تولید و پخش مواد مخدر است و با این که هرگز دوست ندارد به فردی مانند برادران خود تبدیل شود، در کنار دیگر اعضای خانواده و در محلهای پر از جرم و جنایت انتخاب دیگری ندارد و کم کم به فردی بزهکار تبدیل میشود و معصومیت خود را به تدریج از دست میدهد.
موضوع مهم در این جا، نقش سازمانهای اجتماعی و به طور کلی دیگران اعم از همسایه ها، فامیل، دوستان و ... است که باید با شناسایی خانوادههای افراد بزهکار و مجرم به نجات دیگر افراد خانواده و آموزش آنها بپردازند.
افرادی که به نظر میرسد در این جامعه رها شده اند و فریاد رسی ندارند. نباید فراموش کرد که اگر این افراد را نجات دهیم، در اصل خود و خانواده مان را در آینده از لحاظ آسیبهای اجتماعی بیمه خواهیم کرد. نکتهای که در جامعه امروز به شدت مورد اغفال واقع شده است.
فقر فرهنگی و مالی مادر جرم هاست
همچنین در این فیلم شاهد آمال و آرزوهای شخصی و بی زرق و برق هر یک از این افراد مجرم هستیم. خواستههایی که شاید بزرگ و غیر قابل دسترس نباشند، اما با توجه به محیطی که آنها در آن زندگی میکنند و خانوادههای بزهکارشان، راه دیگری جز رسیدن به خواستههای تقریبا بر حق خود از طریق ارتکاب جرم نمیبینند. باید بپذیریم که فقر مادر جرم هاست، چه فقر مالی و چه فقر فرهنگی. در «مغزهای کوچک زنگ زده» بخشی از اجتماع و شهر را میبینیم که از ابتداییترین امکانات زندگی بی بهره اند و برای رسیدن به نیازهای حیاتی خود و زنده ماندن راهی جز به دست آوردن پول از راه خلاف ندارند. این افراد به طور کامل از جامعه طرد شده اند و همان طور که در حاشیه شهرهای بزرگ زندگی میکنند، در حاشیه اجتماع نیز هستند. فارغ از مسیر اشتباهی که این خانوادهها طی کرده اند که باعث شده امروز در این منجلاب بیفتند، آن چه مهم است، راه برون رفت از این شرایط است که باید جامعه پذیرش آن را داشته باشد.
همچنین در این فیلم شاهد آمال و آرزوهای شخصی و بی زرق و برق هر یک از این افراد مجرم هستیم. خواستههایی که شاید بزرگ و غیر قابل دسترس نباشند، اما با توجه به محیطی که آنها در آن زندگی میکنند و خانوادههای بزهکارشان، راه دیگری جز رسیدن به خواستههای تقریبا بر حق خود از طریق ارتکاب جرم نمیبینند. باید بپذیریم که فقر مادر جرم هاست، چه فقر مالی و چه فقر فرهنگی. در «مغزهای کوچک زنگ زده» بخشی از اجتماع و شهر را میبینیم که از ابتداییترین امکانات زندگی بی بهره اند و برای رسیدن به نیازهای حیاتی خود و زنده ماندن راهی جز به دست آوردن پول از راه خلاف ندارند. این افراد به طور کامل از جامعه طرد شده اند و همان طور که در حاشیه شهرهای بزرگ زندگی میکنند، در حاشیه اجتماع نیز هستند. فارغ از مسیر اشتباهی که این خانوادهها طی کرده اند که باعث شده امروز در این منجلاب بیفتند، آن چه مهم است، راه برون رفت از این شرایط است که باید جامعه پذیرش آن را داشته باشد.
نقش خانواده در موفقیت و شکست افراد
خانواده به عنوان اساسیترین و بنیان تشکیل دهنده اجتماع باید بتواند فرزندان خود را مدیریت کند و به آنها آگاهی دهد تا به فردی مجرم بدل نشوند. البته در این راه به کسب آموزش و آگاهی و حمایت سازمانهای اجتماعی نیاز است. فردی که در خانواده موفقی زندگی کرده، از شش - هفت سالگی و حتی گاهی پایینتر به نوعی وارد اجتماع میشود و عضوی از این اجتماع خواهد بود. این جاست که نقش تربیت در خانواده و تلاش سازمانهای اجتماعی برای پیشگیری از جرم پر رنگتر میشود. فراموش نکنیم که هیچ فردی مجرم زاده نشده حتی اگر در خانوادهای بزهکار متولد شده باشد.
ضرورت برنامه ریزی برای پیشگیری
در پایان این فیلم میبینیم که پلیس وارد میشود و تنها کاری که میکند، دستگیری افراد مجرم است، لابد محاکمه میشوند و به زندان میروند، اما سوال این است که چند درصد این افراد بعد از طی دوره محکومیت خود و آزادی، افرادی متفاوت از آن چه بوده اند خواهند شد؟ چه آموزشها و آگاهیهایی در دوره محکومیت خود میبینند؟ و آیا فردی متفاوت با آن چه بوده اند، خواهند شد؟ ایران به عنوان کشوری که همواره با معضل قاچاق مواد مخدر درگیر بوده، باید بیش از دیگر کشورها به آموزش برای پیشگیری از استعمال این مواد و قاچاق بپردازد.
در این بین باید رسانههای اجتماعی، سازمانها و نهادهای مربوط تلاش بیشتری در این زمینه انجام دهند. فیلمی مانند «مغزهای کوچک زنگ زده» فقط نشان دهنده وجود جرم در لایههای زیرین یک شهر است. ساخت فیلمهایی با پرداخت ریشه ایتر و البته روان شناسانهتر بخشی از رسالتی است که رسانه هایی، چون سینما، تئاتر و تلویزیون به عنوان رسانههای پرمخاطب به عهده دارند و باید منتظر روی پرده رفتن شان بمانیم.
منبع: روزنامه خراسان
۰