تصاویر/ عشق و جنگ
"لینسی ادوریا" (Lynsey Addario) برنده جایزه پولیتزر که جنگهای عراق و افغانستان را پوشش داده است و در منظقهی خاورمیانه و افریقا کارهای بسیاری انجام داده است.
کد خبر :
۶۴۲۰۲
بازدید :
۱۱۶۳۹
فرادید | "لینسی ادوریا" (Lynsey Addario) برنده جایزه پولیتزر، جنگهای عراق و افغانستان را پوشش داده و در منطقه خاورمیانه و آفریقا کارهای بسیاری انجام داده است.
کتاب جدید او "عشق و جنگ" را انتشارات (Penguin Press) در این ماه چاپ کرده و شامل عکسهایی است که برای نیویورک تایمز و تایم و نشنال جئوگرافی گرفته است. این مصاحبه تلفنی را "جیمز استرن" با او انجام داده است:
زنان افغان تحت مراقبت های پزشکی در مرکز سلامت،"روستای چارماس"
در حال حاضر کجا هستید؟
الان در لندن هستم. یک روز است که از نیجریه برگشتم. قبل از آن در یمن بودم. بعد به نیویورک آمدم به خاطر برنامه" ۲۴ ساعت تایمز. بعد از این هم برای کتاب جدیدم باید در یک تور شرکت کنم.
چرا یک کتاب دیگر؟
خوب این یک کتاب عکس است. قبل از انجام اولین کارم فکر نمیکردم که بخواهم کتابی منتشر کنم. اما خب باید دید که این کار چطور پیش میرود.
من همیشه دلم میخواست که یک کتاب عکس داشته باشم. زمانی که در سال ۲۰۱۱ در لیبی این کار را شروع کردم به شدت متأثر شدم و در همین حال دو دوست عزیزم "تیم" و کریس" کشته شدند و من هیچ حسی نسبت به این عکسها نداشتم و حتی نمیتوانستم به آنها نگاه کنم؛ بنابراین کار نوشتن را کنار گذاشتم.
اما همیشه در ذهن خودم میدانستم که کتابی منتشر میکنم که فقط عکس باشد. چند سال پیش شروع کردم به ویرایش عکسهایی که مخالفان زیادی داشتند و انجام این کار برای من بسیار مهم بود.
وقتی کارم تمام شد پوشهای با هزاران عکس داشتم. با "اسمیت استوارت" که طراح کتاب در لندن هست صحبت کردم و به این نتیجه رسیدم که تنها با او و کمک او میتوانم این کار را انجام دهم. تمام عکسها را به استودیوی او بردم و در حدود یک سال کارمان زمان برد. کار با انتشارات (Penguin Press) و "گودوف" (رئیس و مدیر ارشد) تجربهای فوق العاده برای من بود و من خیلی خوش شانس بودم که از حمایت او برخوردار بودم.
سربازان در انتظار هلیکوپتر امداد در افغانستان
بازدید از کلینیک مخصوص زنان و کودکان در ولایت "هلمند شمالی افغانستان"
زنی عراقی پس از آتش سوزی بصره در جستجوی همسر خود میان آتش و دود
وقتی کار ویرایش عکسها تمام شد و این تصاویر را دیدید چه احساسی داشتید؟ چه چیز یاد گرفتید؟
نمی توانستم باور کنم که تمام این عکسها را خودم گرفتم و من زمانی در این مکانها بودم. باور این که ۲۰ سال گذشته است برای من خیلی سخت است. اما به این نتیجه رسیدم که همه زندگی من کار من است. من از مکانی به مکان دیگر رفتم و موضوعاتی را راجع به جنگ، پناهندگان، تجاوز جنسی، سلامت مادران و مسائل زنان به تصویر کشیدم.
نمیخواستم این عکسها کتابی باشد برای افرادی که کار من را درک نمیکنند. برای همین به تحقیق و تفحص نیاز داشتم. چطور میتوان تصاویری را به افرادی نشان داد که درگیریهای زیادی در زندگی ندیدند وجنگ را لمس نکرده اند؟
این برای من خیلی سخت هست که به کارهای خودم نگاه کنم. آرزو میکردمای کاش کارهای بهتری انجام داده بودم.
من ۴۴ ساله هستم و این اولین کتاب عکسهای من بعد از ۲۳ سال کار عکاسی است.
این زمان خیلی طولانی است. درواقع شما با انتشار این عکسها عقبگردی به زندگی خود داشتید، نظرتان چیست؟
درست است و این یک نگاه وسیع و باز به برخی از اجزای کار من است.
جنگلی در کشور بوتان(کشوری میان هند و چین)
عراقی ها در حال تماشای فیلم سه بعدی در بغداد
فرار کودک سودانی به باتلاق ها پس از حمله ی مهاجمان به محل زندگیش
چطور شد که تصمیم گرفتید کتاب را منتشر کنید؟ و چگونه آن را سامان دهی کردید؟
من فکر میکنم یکی از بزرگترین تصمیمات من در زندگی بوده است و امیدوارم که موفق باشد. مهمترین بخش و سختترین قسمت کار، چگونگی گروه بندی عکسها بود که تیم "استوارت" بسیار کمک کردند. آنها قادر بودند برای هر عکسی جریانی و اتفاقی را اضافه کنند که البته من دوست نداشتم، اما این کار به خواننده کمک میکند که موضوعات را بهتر درک کند.
من فکر میکنم یکی از بزرگترین تصمیمات من در زندگی بوده است و امیدوارم که موفق باشد. مهمترین بخش و سختترین قسمت کار، چگونگی گروه بندی عکسها بود که تیم "استوارت" بسیار کمک کردند. آنها قادر بودند برای هر عکسی جریانی و اتفاقی را اضافه کنند که البته من دوست نداشتم، اما این کار به خواننده کمک میکند که موضوعات را بهتر درک کند.
کنترل کار بسیار سخت است .
بله، اما من مشکلی ندارم. تصاویری وجود داشت که من دوست نداشتم آنها را کنار بگذارم، اما این را هم میدانم که من بهترین ویراستار برای کار خودم نیستم.
از این مجموعه چند عکس قبلاٌ منتشر نشده؟ (تا به حال دیده نشده)
پاسخ به این سؤال کمی سخت است. من آژانسهای عکس مختلفی دارم و عدهای را استخدام کردم تا به من کمک کنند عکسها را انتخاب کنم و دوباره ببینم. آنها نکتههایی را از عکس بیرون کشیدند که من خودم تا به حال ندیده بودم.
در حدود چند ده هزار عکس است. البته نامه و یاد داشتهایی با موضوعات دردآور هم بین عکسها دیده میشود.
اینکه شما دوباره عکسهایی که گرفتید را مرور میکنید بسیار کار جالبی است و مطمئناٌ نظری که شما امروز درباره یک عکس خوب دارید با نظر شما در ۱۵ -۲۰ سال گذشته بسیار متفاوت است.
بله و جالب این است که این عکسها بیشتر برای مجله "نیویورک تایمز" و مجله" تایم "کار شده است. من همیشه در لابه لای این عکسها داستانهای جنگ عراق و افغانستان را میبینم. من ۱۸ ساعت در روز کار میکردم و فرصت این را نداشتم که بازبینی کنم.
در این کتاب تلاش کردم به گذشته برگردم و اصلاحاتی را انجام دهم. سعی کردم بهترین عکسها را بیرون بکشم.
-یک فریم لابه لای عکسها دیدم مربوط به طالبان در قندهار بود. یادم میآید داشتم از پنجره ماشین به بیرون نگاه میکردم. در آن دوره کنار Ruth Fremson" کار میکردم. آنجا پر بود از مردانی که شبیه طالبان بود و با اسلحه هاشان به داخل ماشین نگاه میکردند. من ترسیده بودم که بیرون بروم، اما Ruth Fremson این کار را انجام داد و کارش را شروع کرد. با خودم گفتم: خب، وقتی او میتواند من هم میتوانم -
این فریمی نبود که من انتخاب کردم بلکه آن را "جوآن" کارمند بایگانی برای من آورده و موضوعش مورد علاقه من بود. این یک تصویر زیبا نیست، اما یک تصویر خام و دست نخورده است.
افغان ها پس از سقوط طالبان در قندهار
آوارگان کنگو در اردوگاه کیباتی در شرق کنگو
سوری ها در نقطه مرزی شمال عراق
با گذشت سالها همانطور که شما بزرگ شده اید و ممکن است نوع نگاه و نظرتان تغییر کرده باشد، چه چیزی در عکاسی تان تغییر کرده اید؟
خب، فکر میکنم کمی حسابگرانهتر شده است. در حال حاضر میتوانم تشخیص دهم که عکس خوب هم وجود دارد و باید هرکاری کرد که بتوان عکس خوب گرفت. دیگر فقط به این فکر نمیکنم که فقط عکس بگیرم. صبر میکنم تا بهترین سوژهها را پیدا کنم و البته باعث ناراحتی کسی هم نشوم.
وقتی عکاسی میکنم خیل محتاطانه عمل میکنم. سعی میکنم عناصر خاصی را پیدا کنم تا به داستان کمک کند. همیشه از عکاسان دیگر یاد گرفته ام. حد و مرزها را رعایت میکنم. فکر میکنم اگر عکاس خوبی هستم برای این است که همیشه در حال آموختن هستم.
شما میخواهی که بهترین باشی یا متفاوت عمل کنی؟
بیشترین مشکل این است که وقت کافی ندارم برای اینکه در مکانی بمانم و روی عکسی که میخواهم بگیرم متمرکز شوم. من فکر میکنم بهترین عکاس کسی هست که وقت بگذارد برای سوژه اش و به گونهای عمل کند که مردم با او راحت باشند.
این که ما روزنامه نگار هستیم هم همیشه لاکچری نیست به خصوص در این زمان که برای روزنامه نگاران امنیتی هم وجود ندارد مثل زمانی که من برای اولین بار وارد این حرفه شدم. در حالت کلی من وقت کافی برای ماندن در صحنهای که میخواهم عکس بگیرم را ندارم.
مراسم عزاداری در شهر صدر عراق
آوارگان سودانی در انتظار وسیله ای برای فرار
آوارگان ساکن در چادر در مرز سوریه و ترکیه
شما خیلی خوشبخت بودید که توانستید روی یک داستان مهم کار کنید، شما یک کار متفاوت انجام دادید، اما واقعاٌ داستانهای بلند را تا به امروز کار نکردید. چرا؟
این یک واقعیت است که برخی افراد مثل" Brenda Ann Kenneally" یا "Darcy Padilla" چندین سال متوالی کار میکنند و آثار باور نکردنی را ارائه میدهند.
به نظر خودم من کارهای خاص انجام میدهم. من میخواهم تأثیرگذار باشم. در سیاست حرفی برای گفتن داشته باشم و نشان بدهم که در دنیا چه اتفاقاتی در خال رخ دادن است. این موارد بستگی به "زمان" دارد. برای من این مهم است در زمانی مشخص به مکانی معین بروم و کارم را انجام دهم و منتشر کنم.
چه تفاوتهایی را میان عکاسی سال ۲۰۰۰ با عکاسی امروزه میبینید؟
فکر میکنم روزنامه نگاران در حال حاضر به گونهای هستند که در قبل نبودند و این موضوع اصلی است. اینکه من بتوانم به راحتی و بدون اینکه امنیتم از بین برود بگویم "من یک روزنامه نگار هستم" و مردم هم این مسئله را بپذیرند، این موضوعی است که امروزه خبرنگاران و روزنامه گاران درگیر ان هستند و من فکر میکنم در گذشته این مهم نبود.
به جمال خاشقجی، ماری کالوین، نگاه کنید یا زمانی که من با "تایلر"، "استیو" و "آنتونی" در لیبی دزدیده شدیم. روزنامه نگاران به دنبال سوژههایی هستند که دولتها دوست ندارند به آنها پرداخته شود و در نتیجه اغلب آنها را مجازات میکنند و کنار میگذارند.
من فکر میکنم که روزنامه نگاران باید با آزادی عمل و گفتار در فضایی امن به انجام تکلیف خود بپردازند، آنها مجبورند که وضعیت دنیا را درک کنند و به همه نشان دهند. آنها مجبورند به همه ثابت کنند که تیمی قابل اعتماد هستند.
مردی عراقی که سربازان دستگیر کردند در شهر "بالد" عراق
سربازانی که قرار است حملات هوایی را پوشش دهند در پالایشگاهی در شرق لیبی
"اریتره ها" که توسط ناوگان سواحل لیبی نجات پیدا کردند و خوابیدند.
نظرتان راجع به اینکه یک زن روزنامه نگار باشد چیست؟ چه تفاوتهایی را در دیدگاهها از سال ۲۰۰۰ تا به امروز میبینید؟
متأسفانه من فکر نمیکنم که تفاوت زیادی وجود داشته باشد. در حال حاضر تعداد زنانی که در خط مقدم کار میکنند بسیار کم است. همیشه فکر میکنم تغییراتی به وجود میآید، اما من واقعا چیزی احساس نمیکنم.
عکاسان زن در ایالت متحده بسیار هستند، اما تعداد کسانی که مایل به کار در منطق جنگی هستند بسیار کم است. من همیشه گفتم کار کردن در این زمینه یک دارایی بزرگ برای زنان است. رفتن به کشورهای غریب و دسترسی به زنان و مردان آن سرزمین.
در نیمی از جهان در بعضی از کشورها هم مردان نمیتوانند عکاسی کنند.
درست است. وحتی اگر هم بتوانند شرایط کار برایشان بسیار سخت و محدود است.
و خیلی از آنها هم نمیتوانند مثل شما یک مادر باشند.
درست است و این در شرایطی است که انها بسیار این مسئله را دوست دارند.
درست است و این در شرایطی است که انها بسیار این مسئله را دوست دارند.
این مسئلهای کوچک و بی اهمیت نیست.
خب من این نگاه را تغییر دادم. من چیزهای زیادی را فهمیدم که قبل از مادر بودن نمیتوانستم آنها را درک کنم و بفهمم. خیلی از ان مسائل هم دشوار است، ولی به خاطر عشق به فرزندی که داری و مسئولیتی که در محافظت از او داری، تحمل میکنی و میپذیری.
شما وارد فضایی میشوی که افرادی مثل شما هم آن جا هستند. حساستر و در عین حال صبورتر میشوید. من مجبور بودم در این شرایط در حرفهی خودم هم کارآمدتر باشم و مجبور بودم داستانهایی را که میخواستم کار کنم با احتیاط بیشتری انتخاب کنم.
حالا پسر شما چند ساله است؟
او ۲۸ دسامبر ۷ ساله خواهد شد.
۱۵-۲۰ سال پیش ما راجع به این عکسها و مفهوم "خبرنگار محلی " و "خبرنگار خارجی" صحبت نکردیم.نظرتان راجع به این دو واژه چیست؟
من زمانی که شروع به کار کردم راجع به این نوع سؤالات که عکاسان جوان امروزی در سر دارند فکر نمیکردم. من فرض میکنم سؤالی که مطرح کردید یعنی اینکه من وارد مکانی شدم که که در آنجا غریب بودم .آیا منظور شما این است؟
منظورم این است که خیلی ها انتقاد می کنند که چرا تمام اخبار ما متمرکز شده به خارج از سرزمین های ما، کشورهایی که خیلی از ما فاصله دارند و به نوعی استثمار می شوند. چرا؟
در یک جهان ایده آل، عکاسان و روزنامه نگاران محلی باید بتوانند حرفهای خود را رحت بیان کنند، اما گاهی اوقات آنها در دولتهایی کار میکنند که به آنها اجازهی منتشر کردن مطالبی را که مورد پسندشان نیست نمیدهند. تهدید میشوند و نمیتوانند صادقانه در مور کشور خودشان به ویژه راجع به مسائلی که مرتبط با نقض حقوق بشر یا مسائل سیاسی است صحبت کنند.
آنها نمیتوانند همه چیز را بگویند، چون این کار باعث میشود به زندان بروند و محاکمه شوند. پس ما که در کشورهایی زندگی میکنیم که حداقل آزادی بیان را داریم به این سرزمینها میرویم و سعی میکنیم واقعیات را از زبان آنها و از طریق دوربینهای خودمان به گوش دنیا برسانیم. مهم این است که این حرفها گفته شود و جهان از حوادث پیرامون خودش باخبر شود. فرقی نمیکند خبرنگار یا روزنامه نگار محلی باشد یا غریبه و از کشوری دیگر.
چرا عکاسی میکنید؟
من با عکس گرفتن داستان زندگی مردم را به تصویر میکشم. از زمانی که خودم را شناخته ام کارم این بوده است و احساس میکنم مسئولیت دارم تا زندگی در شرایط سخت و تحت پرچم دولتهای سخت گیر را به مردمانی که از حداقل رفاه برخوردار هستند نشان بدهم. با عکس گرفتن، در زمانی که زندگی کرده ام، تمام حوادث و اتفاقاتی که رخ داده را در حافظه تاریخ، ثبت میکنم.
بنابراین با این عکسها شما یک زندگی از گذشته دارید و یک فیلم و داستان برای آینده. در پایان هر آنچه را که ما در مورد شما نمیدانیم بگویید.
من خیلی حساس هستم. همه فکر میکنند من جزء آدم های سرسخت دنیا هستم، ولی واقعا اینطور نیست. زمانی که کار میکنم خیلی گریه میکنم و گاهی آنقدر ناراحت میشوم که دیگر نمیتوانم ادامه دهم.
من خیلی حساس هستم. همه فکر میکنند من جزء آدم های سرسخت دنیا هستم، ولی واقعا اینطور نیست. زمانی که کار میکنم خیلی گریه میکنم و گاهی آنقدر ناراحت میشوم که دیگر نمیتوانم ادامه دهم.
زنان افغانی در ولایت "بدخشان"
پناهنده ای همراه با فرزند خود در اردوگاه "تسالونیکی" در یونان
منبع: نیویورکتایمز
ترجمه:فرادید
۰