چرا تاریخ می‌خواهد روی سیاست اثر بگذارد؟

چرا تاریخ می‌خواهد روی سیاست اثر بگذارد؟

تاریخ بسیار هم خواندنی و آموزنده است؛ به شرطی که تبدیل به تاریخ شده باشد، نه آنکه همچنان در سیاست مانده باشد. این مثل تغییر انگور به شراب است که از مرحله‌ای به بعد تحولی کیفی در آن رخ می‌دهد. تبدیل سیاست به تاریخ مساله مهمی است که باید در نظر بگیریم. ولی تا هنگامی که در چارچوب سیاست هستیم تاریخ جز ابزار سیاسی چیزی نخواهد بود.

کد خبر : ۶۴۴۹۵
بازدید : ۹۰۹
خوانش سیاسی یا تاریخی؟ عباس عبدی | اگر اشتباه نکنم این جمله را از آل‌احمد به یاد دارم که از رویداد‌ها باید حداقل ۴۰ سال بگذرد تا بتوانیم درباره آن مطالعه و داوری دقیق کنیم؛ البته نقل به مضمون است اگر اشتباه نکرده باشم.
هر کسی این سخن را گفته باشد باید عدد ۴۰ سال را درباره ایران قدری تعطیل کند و مثلا به ۱۰۰ یا ۲۰۰ سال و بلکه بیشتر افزایش دهد! چرا گفته می‌شود که باید از رویداد‌های تاریخی زمان مناسبی بگذرد تا درباره آن‌ها داوری معتبری کرد؟
چند علت روشن دارد؛ اول اینکه با گذشت زمان اخبار زاید و کم اهمیت پیرامون آن رویداد رسوب می‌کند و فقط نکات مهمش می‌ماند. حب و بغض‌ها نسبت به گذشته و رویداد کمتر می‌شود. اثرگذاری هر نوع داوری در مورد گذشته بر داوری نسبت به افراد امروزی کمتر می‌شود.
در مجموع وضعیت بی‌طرفانه‌تری نسبت به گذشته پیدا می‌کنیم. ولی این وضعیت برای ایران در ۴۰ سالگی رویداد رخ نمی‌دهد. حداقل ۱۰۰ سال باید بگذرد. زیرا نگاه غالب ما معطوف به گذشته است. از حب و بغض‌های گذشته رها نمی‌شویم. اسیر گذشته هستیم. کمتر به آینده نگاه می‌کنیم. گذشته را می‌خواهیم تبدیل به ابزاری کنیم برای استفاده سیاسی در موازنه سیاسی امروز و این ضعف جدی جامعه ما است.
در ایران هنوز هم بر سر مشروطیت دعوا است، چه رسد به نهضت ملی شدن صنعت نفت. انقلاب که هنوز تازه متولد محسوب می‌شود برای اینکه هر گزاره‌ای که در مورد این رویداد‌ها گفته شود اثر بلاواسطه بر نیرو‌های سیاسی امروزی دارد و در صدد است که قدرت یک طرف را کم و طرف دیگر را افزایش دهد.
یکی از عللی که اسناد در ایران همواره غیرقابل دسترسی قرار دارند؛ حتی اگر مربوط به صد سال پیش باشد، همین است. در حالی که در جهان غرب عموما پس از ۳۰ سال اسناد را از طبقه‌بندی خارج و در اختیار مردم قرار می‌دهند. چرا؟
برای اینکه آن اسناد هر چه باشد، منجر به یقه‌گیری امروز این و آن نمی‌شود. اگر اسناد ۳۰ یا ۴۰ سال پیش بریتانیا یا امریکا منتشر شود و علیه یکی از دو حزب این دو کشور باشد، اثر چندانی بر ضعف و قدرت آن احزاب در حال حاضر ندارد. اگر در ۵۰ سال پیش رییس‌جمهور دموکرات اشتباهی کرده، امروز گریبان رییس‌جمهور یا نامزد حزب دموکرات را نمی‌گیرند. حتی گریبان همان فرد را هم نمی‌گیرند.

در واقع اسناد پس از گذشت ۳۰ سال تبدیل به یک اثر تاریخی می‌شود و از حوزه سیاست بیرون می‌آید. ولی برای ما هم‌اکنون حتی کوروش هم تاریخی نیست، بلکه سیاسی است. همه این‌ها را گفتم تا بپردازم به نامه‌نگاری‌های اخیر میان آقای حسین کروبی و فرزندان آقای هاشمی‌رفسنجانی.
مطمئن هستم که می‌توانیم در گذشته بگردیم و مواردی را له یا علیه این و آن پیدا کنیم. ولی این کار به چند دلیل مفید فایده نیست. هرچند این نگاه بنده به معنای بی‌توجهی به تاریخ نیست. اتفاقا تاریخ بسیار هم خواندنی و آموزنده است؛ به شرطی که تبدیل به تاریخ شده باشد، نه آنکه همچنان در سیاست مانده باشد. این مثل تغییر انگور به شراب است که از مرحله‌ای به بعد تحولی کیفی در آن رخ می‌دهد. تبدیل سیاست به تاریخ مساله مهمی است که باید در نظر بگیریم. ولی تا هنگامی که در چارچوب سیاست هستیم تاریخ جز ابزار سیاسی چیزی نخواهد بود.
در وضعیت سیاسی، تاریخ درست خوانده نمی‌شود. بلکه تاریخ در ذیل منافع سیاسی و موقعیت روز بازخوانی می‌شود؛ به تعبیر دیگر تاریخ دستکاری می‌شود یا حداقل اینکه سوگیرانه بیان و تفسیر می‌شود و این رفتار بیشترین لطمه را به فهم و درک تاریخی وارد می‌کند.
بنده البته مخالف این نحوه خوانش گذشته نیستم ولی معتقدم دو نکته را باید در نظر داشت؛ اولین نکته اینکه باید بدانیم این یک خوانش سیاسی و نه تاریخی است و نخواهیم آن‌ها را در چارچوب تاریخ عرضه کنیم و نکته دوم این است که، چون سیاسی است در این صورت باید منافع و ضرورت‌های این خوانش را در هر مورد بیان کنیم؛ در حالی که در مطالعه تاریخ چنین ضرورتی نیست، هر مطالعه‌ای تاریخی مفید و ضروری است.
از سوی دیگر گمان نکنیم که سیاست را بدون سوگیری می‌توان گفت: یا شنید. اگر امروز محققی پیدا شود که درباره کوروش یا هخامنشیان یا صفویه یا پهلوی مطالعه‌ای عمیق ارایه دهد، چون آن تاریخ در حال حاضر تبدیل به سیاست شده طرفداران یا مخالفان پیشاپیش آن را رد یا تایید می‌کنند.
به علاوه این نوع نگاه به گذشته نه‌تنها ما را از نگاه به آینده بازمی‌دارد، بلکه مُخِلّ سیاست روز نیز هست. یکی از علل بی‌اعتباری تاریخی در ایران همین سوگیری سیاسی نسبت به آن است که تاریخ را از وجه علمی و به نسبت بی‌طرفانه‌اش دور کرده است؛ از این رو پیشنهاد می‌کنم که نه فقط میان این دو خانواده بلکه سایرین نیز اجازه دهند داوری‌های تاریخی به آینده‌ای موکول شود که اثرگذاری سیاسی آن‌ها در معادلات روز به حداقل برسد. هر چند این نافی انتشار اسناد متقن و نه فقط خاطرات نیست.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید