پایان خشونت جنسی دوران جنگ

پایان خشونت جنسی دوران جنگ

در جنگ‌های داخلی اخیر، بسیاری از ارتش‌ها و گروه‌های شورشی اصلا درگیر چنین فجایعی «نشده اند». سپس این سؤال برای پژوهشگران پیش می‌آید که چرا برخی گروه‌های مسلح خشونت جنسی را مرتکب می‌شوند و برخی دیگر محکوم می‌کنند. یک توضیح این است که تجاوز جنسی تاکتیک جنگی طراحی‌شده برای آسیب مستقیم به غیرنظامیان است. مثال آن دستور تجاوز به عنف در جریان جنگ بوسنی در دهه ۹۰، در گواتمالا و پرو است.

کد خبر : ۶۵۴۱۹
بازدید : ۱۰۴۲
پایان خشونت جنسی دوران جنگ
جایزه نوبل صلح امسال به دو زن فعال مبارزه با خشونت جنسی اهدا شد. به همین مناسبت دو استاد رشته روابط بین‌الملل دانشگاه‌های زوریخ و برلین به نام‌های جولین ووچرفنیگ و آنیتا گادس، یادداشتی با عنوان «پایان خشونت جنسی دوران جنگ» نوشته‌اند که خلاصه‌ای از آن را می‌خوانیم.
در روز ۱۰ دسامبر (۱۹ آذر ۱۳۹۷) دنیس موکوِگی، پزشکی از جمهوری دموکراتیک کنگو و نادیا مراد، از قوم یزیدی عراق که از بردگی جنسی داعش فرار کرد، جایزه صلح نوبل را به پاس «تلاش برای پایان‌دادن به استفاده از خشونت جنسی به‌عنوان سلاح جنگی» دریافت کردند.
موکوِگی و مراد برندگان شایسته جایزه نوبل هستند، چون آگاهی جهانی را در مورد فراگیربودن این معضل بالا بردند، اما اگر تلاش‌های آن‌ها به یک تغییر واقعی منجر شود، افزایش آگاهی باید شکل اقدامی هماهنگ را به خود بگیرد. اغلب از پیگرد قانونی مرتکبان به‌عنوان راه‌حل یاد می‌شود، اما اتهامات کیفری در اغلب موارد عاملی بازدارنده نیست که به‌موقع عمل کند.
ما به کاهش خشونت جنسی در جریان جنگ نیاز داریم، نه بعد از آن. خوشبختانه تحقیقات جدید می‌تواند به یافتن راه‌حل مشکل بینجامد و سیاست‌گذاران را به سمت راه‌حل مؤثر راهنمایی کند. برخی از یافته‌ها تعجب‌آورند؛ به‌عنوان‌مثال، نابرابری جنسیتی و نارضایتی قومی توضیحی ناکافی و نارسا درباره علت خشونت جنسی دوران جنگ است.
قربانیان ممکن است مذکر یا از گروه همتایان مهاجمان باشند، درحالی‌که مهاجمان ممکن است زن، سربازان یک دولت یا حتی نیرو‌های حافظ صلح سازمان ملل متحد باشند، اما شاید مهم‌ترین یافته جدید این است که خشونت جنسی در زمان کشمکش یک عارضه جانبی اجتناب‌ناپذیر نیست.
در جنگ‌های داخلی اخیر، بسیاری از ارتش‌ها و گروه‌های شورشی اصلا درگیر چنین فجایعی «نشده اند». سپس این سؤال برای پژوهشگران پیش می‌آید که چرا برخی گروه‌های مسلح خشونت جنسی را مرتکب می‌شوند و برخی دیگر محکوم می‌کنند. یک توضیح این است که تجاوز جنسی تاکتیک جنگی طراحی‌شده برای آسیب مستقیم به غیرنظامیان است. مثال آن دستور تجاوز به عنف در جریان جنگ بوسنی در دهه ۹۰، در گواتمالا و پرو است.
توضیح دوم این است که خشونت جنسی یا پاداشی برای سربازان است یا، چون قابل‌کنترل نیست، فرماندهان این رفتار زیردستان را تحمل می‌کنند. نمونه‌اش تجاوز و دیگر اشکال تجاوز جنسی در جریان جنگ داخلی در سیرالئون بود که گسترده بود، اما شواهد اندکی مبنی‌بر دستور مستقیم وجود دارد.
در بسیاری از درگیری‌ها فقط یک طرف مرتکب خشونت جنسی می‌شود و این نشان می‌دهد که ایدئولوژی گروه‌های مسلح را باید مقصر دانست، نه «فضای مبهم جنگ». بنابراین باید گروه‌ها را هدف قرار داد، نه‌اینکه کلیت میدان جنگ را مسبب آن دانست. همچنین باید مافوق‌ها و آمران را هدف قرار داد. مسئول‌دانستن سرکردگان در جنایاتی که سفارش داده یا آگاهانه جلویش را نگرفته‌اند، یک گام بسیار مهم و تغییری اساسی است.
در سطح بین‌المللی، کمپین‌هایی مانند «نام و ننگ» مانند آنکه موکوِگی و مراد به‌راه انداخته‌اند نیز مؤثر است. وقتی عاملان خشونت جنسی به پاسخ‌گویی در برابر نهاد‌های عالی‌تر مانند سازمان ملل متحد وادار شوند، کشور‌های منفرد نمی‌توانند درخواست‌های فعالان را مورد بی‌توجهی قرار دهند.
پایان‌دادن به خشونت جنسی در زمان جنگ مستلزم تغییرات قابل‌توجهی در هنجار‌های فرهنگی است. معافیت از مجازات برای عاملان و فشار اجتماعی که قربانیان را تشویق به سکوت می‌کند، موانعی برای پاسخ‌گویی و عدالت هستند که باید برطرف شوند. موکوگی و مراد با توجه به پذیرش خطر شخصی، توجه جهانیان را به قربانیان خشونت جنسی زمان جنگ جلب کردند و اولین گام مهم را برداشتند. ادامه آن برعهده ما - سیاست‌گذاران، رهبران نظامی، مربیان و دیگران- است که اقدام متناسب برای کاستن از وحشت را به عمل آوریم.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید