در پاتوق پرسپولیسیها چه خبر است؟
وحید قلیچ در سمت مخالف زمین انگار مخ عباس آقا کارگر را کار گرفته است. او که توی دروازه نیست شاید باز مثل روزهای بازی شاکی باشد! خودش یکبار میگفت: «وقتی قرار بود در ترکیب نباشم میزدم وقت گرم کردن بهروز سلطانی را مصدوم میکردم و میرفتم توی گل!»
کد خبر :
۶۵۷۴۱
بازدید :
۱۱۴۵
فرهاد عشوندی | اینجا پاتوق پرسپولیسیهای قدیم است. حلقه دور علی پروین که دو سه سالی میشود میآیند فوتبالی میزنند، کلی کری میخوانند و میروند خانههای شان. فقط باید گفت: واویلا.
راستی این همان غزال تیزپاست؟ ناصر است؟ محمدخانی؟ همان که روی یک دستمال چند نفر را دریبل میزده؟ یاللعجب؛ محمد صادقی است؟ همان که حشمت خان با داشتنش در جام جهانی ۷۸ با خیال راحت قلم قرمز کشید روی اسم ستاره بی مانندی، چون پرویز قلیچ؟ همان که علی پروین در ستایشش میگوید خدا فوتبالیست روی دستش نیاورده؟ باورش سخت است که او با رفیقی موتوری این ور و آن ور برود.
فرشاد آقای گل را ببین. با این استیل واقعا چه کسی باورش میشود او روزگاری حتی فوتبال بازی میکرده؟ محمد آقا پنجعلی که روزگاری بی مانندترین دفاع ایران بود کی یکدفعه تمام موهایش سفید شد؟ محمود خان خوردبین هم که، چون یک خان مثل همیشه در مقام بزرگتری نشسته و نظاره میکند.
کنار محمد آقای دستجردی که پسرش شایان را جای خودش گذاشته توی ترکیب و طوری بازی میکند که ستاره بازی بی تردید اوست. پدر هم با آب و تاب برای محمود خان از فرزند میگوید که مربی بدنسازی اکسیژن است و ... شکر اوضاعش خوب!
اون وسط چه خبره؟
وحید قلیچ در سمت مخالف زمین انگار مخ عباس آقا کارگر را کار گرفته است. او که توی دروازه نیست شاید باز مثل روزهای بازی شاکی باشد! خودش یکبار میگفت: «وقتی قرار بود در ترکیب نباشم میزدم وقت گرم کردن بهروز سلطانی را مصدوم میکردم و میرفتم توی گل!»
اینجا، اما خبری از آقا بهروز نبود. گلها را هم داده بودند دست محمود خوراکچی و نادر باقری! بیشتر پرسپولیسیهای سابق درون زمین، بازی میکردند. جوانترها همه به خط بودند.
از سهراب انتظاری، ابراهیم اسدی، سعید عزیزیان، احسان خرسندی، حسن خان محمدی، محمد منصوری و پایان رافت، محمدرضا مهدوی، بهزاد داداش زاده، اسی حلالی، محمد برزگر، جواد منافی، بهنام طاهرزاده، کورش برمک گرفته تا بزرگترهایی مثل مرتضی کرمانی مقدم، آقا ضیا عربشاهی، مرتضی فنونی و اقا جواد حسن زاده. بازی بین سفید و قرمزانیمه اول با داوری محمد آقا پنجی، همه چی مساوی، اون هم بدون گل. علی آقا هم کنار زمین بود و توی سرما داشت با دو جوان روحانی حرف میزد که از آشناهایش بودند.
قرارش را عمدا گذاشته بود اینجا. روحانی خوش تیپ ریش خرمایی میگفت: «هم عاشق فوتبال هستم و هم از آشنایان علی پروین!» کارش داشته و استاد هم گفته بیاید طرشت تا داوری سلطان را هم ببیند.
علی پروین با رسیدن به بین دو نیمه همه را دور خودش جمع میکند... لحظاتی بعد سلطان شان چیزی میگوید که برق در چشمان همه دیده میشود بازی هم خیلی جدی! مرتضی فنونی داد میزند.
ضیا، مژدبا کرمانی سفت بگیرین که علی آقا نفری ۲۰۰ پاداش میده! خودش س. وت را گرفته دستش. کلاه بافتنی سر کرده و پالتو پوشیده و توی سوز عصرگاهی شده داور بازی. قرمزها خیلی زود دو تا گل میزنند.
شیرینی گوشه زمین خنده اش گرفته و مهدی عرب میگوید: «علی آقا حالا کاری میکنه مساوی شه! عمرا نفری ۲۰۰ رو بده!» بازی شده پر از سوتهای یک طرفه به نفع سفیدها.
وقت میگذرد، اما امروز قرمزها انگار بهترند. تیم برمک شایان دستجردی، جواد حسن زاده، ابراهیم اسدی، محمد منصوری، بهنام طاهرزاده و رفقا بهتر از تیم عربشاهی، رافت، انتظاری، داداش زاده.
کرمانی مقدم و مهدوی و دوستان داشت بازی میکرد! علی پروین امانیتش این نبود که بازی برنده داشته باشد. سانس بازی شان تمام شده بود. یک سری بچه خرده آمده بودند برای بازی، ولی سلطان سوت پایان نمیزد. محمدرضا مهدوی از راه دور شوتی زد خورد زیر طاق و روی خط. علی پروین گل گرفت. صدای قرمزها در آمد و منصرف شد. ته بازی و کلی وقت تلف شده، سفیدها بزن نبودندو ۱۵ تا ۲۰۰ تومان علی پروین ضرر کرد.
او گفت: «تا پنجشنبه تو حسابتونه!»، ولی به هر کدام از بازیکنان سفید که میرسید طعنهای میزد و یک جمله فلفلی از اینهایی که «دی» تویش دارد، نثارش میکرد! علی پروین مثل مرحوم بهلولی انگار داشت بازی را به قدری کش میداد که قرمزها گل بزنند، اما آخرش هم نشد که نشد.
علی پروین خودش خسته شد و سوت را زد و گفت: «اینا گل بزن نبودن! توپ ممد مهدوی هم خیلی بیرون بود بابا، نمیشد گل گرفت! کلی بهم ضرر مالی زدند امروز!» گفت و با خنده رفت به سمت لواسان .
منبع: هفت صبح
۰