مقایسه تعلقات دینی مردم

در نقطه مقابل می‌توان روی‌آوری به مراسم و سازمان‌ها و برنامه‌های عرفی و غیر‌مذهبی (و نه لزوما ضد‌مذهبی) را در نظر گرفت که در مسیر رو به رشد قرار دارند. براساس ظواهر و پوشش و نیز مجموع شاخص‌های دیگر نیز می‌توان فهمید که از تعلقات مذهبی کاسته شده است که یک علت عمده آن ناشی از ضعف نهاد دین در تاثیرگذاری بر جامعه است.

کد خبر : ۶۶۲۲۰
بازدید : ۸۴۹
عباس عبدی | در یادداشت نخست اشاره شد که ناکارکردی نهاد‌های اجتماعی ریشه این بحران است و به شواهدی دال بر ناکارکردی نظام آموزشی اشاره شد. نهاد دین؛ دین به منزله نهادی مهم که به صورت سنتی اثرگذاری چشمگیری در جامعه داشته و نقش مهمی در تهذیب اخلاقی و انسجام اجتماعی ایفا می‌کرده است در عمل و به دلیل ادغام شدن نسبی با نهاد دولت، کارایی مستقل خود را از دست داده و دیگر، چون گذشته اثرگذاری مناسب را ندارد و فاقد نفوذ کلام شده است.
به ویژه آنکه گرایش شدید به شکل‌گرایی و مناسک‌گرایی دینی، آن را از محتوای گذشته خود تهی کرده است. نهاد دین آنچه را که از ارتباط نزدیک با نهاد سیاست به دست آورده به بهای از دست دادن اثرگذاری بر مردم و جامعه است. کافی است میزان مراجعه و حضور مردم در سازمان‌ها و مراسم دینی مثل مساجد، هیات‌های مذهبی، نماز‌های جمعه و... را با گذشته مقایسه کنیم. مقایسه‌ای که از طریق مشاهده مستقیم نیز قابل انجام است.
در نقطه مقابل می‌توان روی‌آوری به مراسم و سازمان‌ها و برنامه‌های عرفی و غیر‌مذهبی (و نه لزوما ضد‌مذهبی) را در نظر گرفت که در مسیر رو به رشد قرار دارند. براساس ظواهر و پوشش و نیز مجموع شاخص‌های دیگر نیز می‌توان فهمید که از تعلقات مذهبی کاسته شده است که یک علت عمده آن ناشی از ضعف نهاد دین در تاثیرگذاری بر جامعه است.
مردم نیز به چنین روندی اعتراف دارند. پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان (موج سوم) (۱) نشان می‌دهد که در برابر ۹.۷ درصد مردم که معتقدند وضع دینداری مردم نسبت به ۵ سال پیش بیشتر شده ۶۶.۲ درصد نظر مخالفی دارند و معتقدند، وضع دینداری کمتر شده و ۲۴ درصد نیز معتقدند فرقی نکرده است (ص ۱۸۷) جالب است که مردم استان‌های مرکزی که معمولا دیندارتر شناخته می‌شوند بیش از سایر استان‌ها معتقدند که وضع دینداری نسبت به ۵ سال پیش کمتر شده است. اصفهان ۸۱ درصد، خراسان رضوی ۷۴ درصد، قزوین ۷۸ درصد، قم ۷۰ درصد، مرکزی ۷۴ درصد، یزد ۷۸ درصد.
همچنین ۶۵ درصد مردم معتقدند که وضع دینداری در ۵ سال آینده نیز کمتر خواهد شد (همان). مطالعه من درباره نامگذاری کودکان تهرانی نشان می‌دهد که نسبت اسامی اسلامی برای نوزادان تهرانی در سال ۱۳۹۴ فقط ۴۰ درصد است که پایین‌ترین حد در ۵۰ سال گذشته است. رقمی که در سال ۱۳۴۵ برابر ۵۷ درصد بود و در ابتدای انقلاب به بالای ۸۰ درصد رسیده بود. (عبدی، نامگذاری کودکان تهرانی، ۱۲۷).

مطالعات دیگر هم در ماه‌های اخیر انجام شده که نشان‌دهنده کاهش التزام به مناسک و عبادات است در حالی که انتظار می‌رود که در جامعه دینی و با حمایت رسمی این روند بهبود پیدا کند. مقایسه یافته‌های پژوهشی سال ۱۳۵۳ علی اسدی با یافته‌های کنونی در میزان مسجد رفتن و نماز و روزه را انجام دادن، نشان‌دهنده این تفاوت چشمگیر است.

نهاد رسانه؛ در کنار نهاد آموزش، شاید بتوان ضعیف‌ترین و ناکارکردترین نهاد را در جامعه ایران نهاد رسانه رسمی دانست. نهادی که در قالب صداوسیما به علت انحصار طی چند دهه یکه‌تازی می‌کرد و کلیت نگاه و ساختار آن براساس انحصار شکل گرفت و به کلی از نقش رسانه به مفهوم واقعی خارج شد و نقش رسانه‌ای خود را به ازای نقش تبلیغاتی ترویجی کنار گذاشت. مطبوعات که در یک مقطعی قدرتمند بودند در ادامه تضعیف شدند و از وضعیت مورد انتظار دور گردیدند.
نهاد رسانه رسمی یا صداوسیما از هنگامی دچار اختلال اثرگذاری شد که نهاد‌های رسانه‌ای خارج از قدرت و اراده آن‌ها شکل گرفت. ابتدا در حد محدودی اینترنت، سپس ماهواره و در ادامه شبکه‌های اجتماعی مثل فیس‌بوک و در پایان ورود گوشی‌های هوشمند و ترکیب گوشی هوشمند با اینترنت و شبکه اجتماعی، میخی بود که بر تابوت انحصار رسانه‌ای زده شد. برای اطلاع از اهمیت ماجرا در همین اعتراضات دی ماه از مردم پرسیده شد که اخبار اتفاقات اخیر را از چه طریق پیگیری می‌کردند؟ افراد می‌توانسته‌اند به دو گزینه پاسخ دهند. نتایج آن به شرح زیر است. (۲)

به نظر می‌رسد که صداوسیما ۵۱ درصد سهام را در دست دارد! ولی این‌چنین نیست. ۸۰ درصد مردم حداقل از یکی از شیوه‌های غیر از صداوسیما پیگیر اخبار اعتراضات بوده‌اند و اگر ۹ درصد عدم پیگیری و بی‌جواب را هم در نظر بگیریم فقط ۱۰ درصد مردم به صورت انحصاری از صداوسیما پیگیر اتفاقات بوده‌اند. در حالی که در گذشته این رقم به بالای ۷۰ درصد می‌رسید. ولی مهم‌تر از آن این است کیفیت افرادی که به صورت انحصاری از صداوسیما اخبار را پیگیری می‌کردند به حداقل رسیده است و شامل پیرترین و کم‌سوادترین و کم‌اثرترین افراد جامعه می‌شوند.

اگر اعتمادی به صداوسیما بود، نیازی نبود که ۶۳ درصد استفاده‌کنندگان از تلگرام، پس از فیلتر شدن آن، به سوی استفاده از فیلترشکن بروند. همین مطالعه نشان می‌دهد تعداد کسانی که معتقدند صداوسیما واقعیات تجمعات را نشان نمی‌دهد نسبت به کسانی که معتقدند واقعیات را نشان می‌دهد حدود ۲.۸ برابر است و این نشان‌دهنده بی‌اعتمادی شدید به این رسانه است.
فراموش نکنیم این داوری در حالی اظهار شده که همین مردم معتقد بودند که عملکرد صداوسیما در خصوص پوشش اخبار این تجمعات نسبت به گذشته بهتر شده است. همین نشان می‌دهد که برداشت آن‌ها درباره عملکرد گذشته این سازمان خیلی بدتر بوده است. نظام اجتماعی ایران به طور ملموس و روشنی متوجه شده که به لحاظ رسانه‌ای در ضعف مفرط است و فاقد اثرگذاری حداقلی است و هر چه نیز بودجه به آن تزریق کند لزوما مشکلی حل نخواهد شد.

ادامه دارد

پی‌نوشت‌ها:

۱- وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، دفتر طرح‌های ملی، ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان (موج سوم)، محمدرضا جوادی‌یگانه، غلامرضا غفاری تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، ۱۳۹۵.

۲- گزارش نظرسنجی، بررسی دیدگاه مردم ایران در خصوص تجمعات دی‌ماه ۱۳۹۶، مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا)، دی ۱۳۹۶.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید