مشتری کافه‌کتاب دنبال چیست؟

مشتری کافه‌کتاب دنبال چیست؟

«کتابخوان‌ها خیلی کم شده‌اند. برای کتاب زیاد نمی‌آیند. با اینکه بعضی کتاب‌ها را صلواتی در اختیارشان قرار می‌دهیم بیشتر می‌آیند کافه و چیزی می‌خورند و می‌روند.»

کد خبر : ۶۶۲۷۶
بازدید : ۳۹۲۳
مشتری کافه‌کتاب دنبال چیست؟
قبلاً کافه داشتیم و کتابفروشی. الآن هم کافه داریم، هم کتابفروشی و هم کافه‌کتاب. کافه‌هایی که معمولاً در کتابفروشی‌هایی که بعضی‌هایشان معروفند راه می‌افتند تا خریداران کتاب چای و قهوه‌ای بخورند و کتاب‌شان را ورق بزنند.
بعضی از این کافه‌کتاب‌ها اجازه می‌دهند مشتریان کافه از قفسه‌ها کتاب بردارند و در کافه بخوانند.

اما گاهی می‌روی به کافه‌کتاب‌ها و می‌بینی کافه‌هایشان حسابی شلوغ است و در کتابفروشی تک و توک کسی ایستاده و کتابی را ورق می‌زند و دل دل می‌کند برای خریدنش.
آن‌هایی که طرفداران جدی و شاید متعصب کتاب هستند برای همین مخالف کافه‌کتابند. به نظرشان کافه باعث می‌شود کتابفروشی برود در حاشیه و کافه بشود محل قرار و قهوه و کیک و کاپوچینو خوردن. تکلیف کتاب چه می‌شود؟ هیچی. باشد برای خودش!‌

می‌خواهم به چند کافه‌کتاب سر بزنم و ببینم اوضاع‌شان همینطور است یا نه. در پارک اندیشه نزدیک سیدخندان کافه‌کتابی است با یک ویژگی جالب. اینجا برداشتن بعضی کتاب‌ها صلواتی است؛ از کتابخانه می‌توانید آن‌ها را امانت بگیرید و بخوانید و دوباره برگردانید.
مسئول کافه میز‌ها را دستمال می‌کشد و فنجان‌های قهوه را روی پیشخوان مرتب می‌کند. وقتی می‌پرسم جوان‌ها فقط می‌آیند کافه یا کتاب هم می‌خرند؟ می‌گوید: «کتابخوان‌ها خیلی کم شده‌اند. برای کتاب زیاد نمی‌آیند. با اینکه بعضی کتاب‌ها را صلواتی در اختیارشان قرار می‌دهیم بیشتر می‌آیند کافه و چیزی می‌خورند و می‌روند.»
به گفته او جوان‌هایی هم که در کافه‌کتاب می‌خوانند بیشتر کتاب درسی می‌خوانند نه غیردرسی.

اما همه این نظر را ندارند. می‌روم به مرکز تهران و به یکی از کافه‌کتاب‌های معروف شهر. طبقه بالا کافه است و پایین پر از قفسه‌های کتاب. چند نفری کتاب‌ها را نگاه می‌کنند، دو سه نفر وسایل تزئینی را می‌بینند و از بالا هم سر و صدای چند نفری می‌آید که در کافه نشسته‌اند.
صاحب کافه‌کتاب می‌گوید سؤال‌هایم را از پسرش بپرسم که از همه چیز باخبر است و او هم می‌گوید، چون کتابفروشی‌شان بیشتر فرهنگی است کسانی که به اینجا می‌آیند بیشتر مشتری کتاب هستند نه فقط کافه. به قول خودش، چون مسیر کافه از کتابفروشی می‌گذرد اگر هم بخواهند فقط بروند کافه سر و کارشان به کتاب می‌افتد. آن‌ها در کافه کتابخانه‌ای گذاشته‌اند تا کافه‌نشین‌ها بتوانند کتاب بردارند و بخوانند.

یک کافه‌کتاب دیگر هم همان نزدیکی‌هاست، اما نه در خیابان اصلی. اینجا هم کافه بالاست و پایین کتابفروشی که در آن دو نفر از کتابفروش درباره چند کتاب پرس‌و‌جو می‌کنند. مسئول کتابفروشی مثل همان قبلی معتقد است خریداران کتاب‌شان بیشتر است. به قول خودش تلاش کرده‌اند همه مخصوصاً جوان‌ها فقط نروند کافه و کتاب هم بخوانند. آن‌ها هم بالا کتابخانه گذاشته‌اند و هم اجازه می‌دهند کافه‌نشین‌ها از پایین کتاب بردارند و بالا بخوانند.

فقط کافه‌کتاب‌ها نیستند که کنار کار اصلی‌شان یعنی کتابفروشی یک کار دیگر هم انجام می‌دهند. کتابفروشی‌هایی هستند که بخش زیادی از مغازه‌هایشان یا حداقل گوشه‌ای از آن لوازم‌التحریر چیده‌اند و بشقاب و کاسه‌های سرامیکی با نقش پرنده، ماهی، برگ‌های پاییزی و خلاصه طرح‌های باب دل امروزی‌ها، گردنبند و گوشواره یا پارچه‌های مخصوص کادو. در شهرکتاب‌ها این تصویر را بیشتر می‌بینیم.
جایی که براساس نامش باید بیشتر خانه کتاب باشد، اما خیلی‌ها معتقدند تبدیل شده‌اند به فروشگاه لوازم‌التحریر. مدیر داخلی شهر کتابی که در خیابان احمد قصیر قرار گرفته این حرف را قبول دارد. پشت میزی بین قفسه‌ها نشسته و کمی آن طرف‌تر دختری کاسه‌هایی با نقطه‌های قرمز را نگاه می‌کند.
به گفته مدیر داخلی دو سه سالی است خریداران این وسایل خیلی بیشتر از کتابخوان‌ها شده‌اند: «خیلی وقت‌ها حتی به کسانی که می‌خواهند این وسایل را به عنوان کادو بخرند پیشنهاد می‌کنیم کتاب بخرند، اما می‌گویند نه دوست نداریم. اوضاع نشر آنقدر بد شده که اگر کتابفروشی از این وسایل نداشته باشد نمی‌تواند دوام بیاورد، اما واقعیت این است که در مقابل این‌ها خریداران کتاب واقعاً کم شده‌اند.»
می‌پرسم گرانی کتاب چقدر مؤثر است و او می‌گوید: «این‌ها همه بهانه است. چطور چندبار در هفته می‌رویم کافه و خیلی راحت ۳۰، ۴۰ هزار تومان کارت می‌کشیم، اما برای خرید یک کتاب ۲۰ هزار تومانی می‌گوییم گران است؟ اینجا می‌آیند و کتاب می‌خرند و کلی حرف می‎زنند تا راضی‌مان کنند تخفیف بگیرند. گرانی بهانه است. ما دیگر کتاب نمی‌خوانیم.»
منبع: روزنامه ایران
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید