فیلم پرویز؛ تبدیل شدن فرشته به هیولا
پرویز را باورمیکنم و ساخت شخصیتش را هم میپسندم. دلیلش هم این است که این شخصیت در دوران کودکی آسیب روحی دیده و به نظر میرسد این آسیب از جنس «طردشدگی» باشد.
کد خبر :
۶۶۵۴۳
بازدید :
۲۸۸۸
بابک احمدی | «پرویز» این شخصیت آرام و دوستداشتنی فیلم مجید برزگر که رفته رفته به قاتلی بیرحم بدل میشود یادآور نمونههای متعدد تاریخ سینما از این دست است. اصلا شاید از همین منظر هیبت لوون نازنین به دل سینما دوستان ایرانی هم نشست، چرا که به راحتی با مولفههای جهانی قابل رقابت و همنشین بود.
به یاد بیاورید شخصیت آرام و دوست داشتنی ملیک در فیلم «پیغامرسان» به کارگردانی ژاک اودیار را که چطور از انسانی به ظاهر ساده در ابتدا، به ماشین آدمکشی و رهبر جریانی مافیایی قاچاق مواد مخدر در پایان فیلم بدل شد.
یا مرور کنیم شخصیت ساکت و معصوم «مجید» در فیلم «پنهان» میشاییل هانکه (۲۰۰۵) که چطور جامعه اکثریت سرکوبگر با سویههای نژادپرستانهاش او را به خشمی رساند که در نهایت علیه خودش بهکار بست و با تیغ به زندگیاش پایان داد.
غور در عالم پرویزهای جهان بیشک امکانی به دست میدهد که همراه هم روی خط خیال، تاریخ سینما را مرور کنیم و حظ ببریم. داستین هافمن «سگهای پوشالی» به کارگردانی سام پکینپا (۱۹۷۱) را به یاد بیاوریم که ناچار بود تک و تنها در برابر آن جماعت حال بهم زنِ متعرض بایستد.
غور در عالم پرویزهای جهان بیشک امکانی به دست میدهد که همراه هم روی خط خیال، تاریخ سینما را مرور کنیم و حظ ببریم. داستین هافمن «سگهای پوشالی» به کارگردانی سام پکینپا (۱۹۷۱) را به یاد بیاوریم که ناچار بود تک و تنها در برابر آن جماعت حال بهم زنِ متعرض بایستد.
همان الگوی قدیمی و کهنه سینمای هالیوود و هجوم افراد ناشناس به محیط امن خانه. فهرست فیلمها و شخصیتها زیاد است و رد پرویزها را میتوان تا سینمای جان فورد و حتی پیش از کلاسیکهای امریکایی پیگرفت.
جامعه در «مرد عوضی» آلفرد هیچکاک (۱۹۵۶) تمام امکانات لازم برای تبدیل شدن شخصیت از یک انسان سادهدل به غول بیشاخ و دم را فراهم میکند، اما روزگار هیچکاک احتمالا روزگار بهتری بود.
اوضاع ما در پایان قرن ۲۰ و سالهای آغازین قرن ۲۱ شکل و شمایلی پیدا کرده که باید جدی جدی از خیر تقابل دوتایی آدمهای خوب و بد که در پایان ماجرا رستگار میشوند، عبور کنیم. ناچاریم. گویی اینجا دیگر از «خوب، بد، زشت» جز زشت شخصیت دیگری بافی نمانده. کافی است نهتنها در کشورهای اطراف خودمان، که به اوضاع انسان در اقصی نقاط جهان نگاهی باریکبین داشته باشیم تا دریابیم از هر سو بنگریم لاجرم به شری میرسیم که آرام آرام در تار و پود جهان هر داستانی میپیچد تا زیبایی زندگی را به کام همهمان تلخ کند.
اوضاع ما در پایان قرن ۲۰ و سالهای آغازین قرن ۲۱ شکل و شمایلی پیدا کرده که باید جدی جدی از خیر تقابل دوتایی آدمهای خوب و بد که در پایان ماجرا رستگار میشوند، عبور کنیم. ناچاریم. گویی اینجا دیگر از «خوب، بد، زشت» جز زشت شخصیت دیگری بافی نمانده. کافی است نهتنها در کشورهای اطراف خودمان، که به اوضاع انسان در اقصی نقاط جهان نگاهی باریکبین داشته باشیم تا دریابیم از هر سو بنگریم لاجرم به شری میرسیم که آرام آرام در تار و پود جهان هر داستانی میپیچد تا زیبایی زندگی را به کام همهمان تلخ کند.
کوتاه با نگار اسکندرفر درباره ابعاد روانشناسانه شخصیت «پرویز»
نگار اسکندرفر، مدیر موسسه فرهنگی کارنامه و دانشآموخته رشته روانشناسی از دانشگاه الزهرای تهران است. اسکندرفر در این گفتوگوی کوتاه، شخصیت «پرویز» را از زاویهای دیگر و از بعد روانشناسانه نگاه کرده و دلایل خشونتطلبی او را شرح داده است.
شما فیلم سینمایی «پرویز» ساخته مجید بزرگر را دیده اید، میخواهم بپرسم که ماجرای کلی فیلم و ساخت شخصیت اول این فیلم را باور کردید؟
بله. پرویز را باورمیکنم و ساخت شخصیتش را هم میپسندم. دلیلش هم این است که این شخصیت در دوران کودکی آسیب روحی دیده و به نظر میرسد این آسیب از جنس «طردشدگی» باشد. بدیهی است این آسیب تاثیر روانی خود را به جای گذاشته. معمولا آسیبهای دوران کودکی منجر به مکانیسمهای دفاعی دربرابر این آسیبها میشود. مکانیسمهای دفاعی عبارتند از: قدرتطلبی، انزواطلبی و مهرطلبی.
پرویز برای جلبتوجه و پذیرش در جامعه اطراف از مکانیسم دفاعی مهرطلبی استفاده میکند و در زمانی که با بحران طرد شدگی مواجه میشود، در رده بیمارانی قرار میگیرد که دچار اختلالات عاطفی هستند و به مرور زمان به شخصیتی روانی تبدیل میشود.
زمانی که مکانیسم دفاعی یک شخصیت از کودکی «بلهقربان» گویی و «چشمقربان» گویی است، به مرور زمان مناعتطبع و عزتنفس خود را از دست میدهد و دست به کارهایی میزند که دور از انتظار ماست.
خیلی از دوستان منتقد معتقدند که میزان خشونت «پرویز» در این فیلم اغراقآمیز است. شما این نظر را قبول دارید؟
پرویز در این فیلم تغییر شخصیت داده و رفتارهایی دور از انتظار مخاطب از او سر میزند که ممکن است اغراقآمیز باشد. اما بارها در زندگی روزمره این جمله را شنیدهایم که: «فلان کار از فلانی بعید بود» و پرویز درست همان کار بعید را انجام میدهد که خوشایند هیچکسنیست پس گمان نمیکنم اغراقی در کار باشد. این روزها در تلویزیون سریالی به نام «بانوی عمارت» پخش میشود.
زمانی که مکانیسم دفاعی یک شخصیت از کودکی «بلهقربان» گویی و «چشمقربان» گویی است، به مرور زمان مناعتطبع و عزتنفس خود را از دست میدهد و دست به کارهایی میزند که دور از انتظار ماست.
خیلی از دوستان منتقد معتقدند که میزان خشونت «پرویز» در این فیلم اغراقآمیز است. شما این نظر را قبول دارید؟
پرویز در این فیلم تغییر شخصیت داده و رفتارهایی دور از انتظار مخاطب از او سر میزند که ممکن است اغراقآمیز باشد. اما بارها در زندگی روزمره این جمله را شنیدهایم که: «فلان کار از فلانی بعید بود» و پرویز درست همان کار بعید را انجام میدهد که خوشایند هیچکسنیست پس گمان نمیکنم اغراقی در کار باشد. این روزها در تلویزیون سریالی به نام «بانوی عمارت» پخش میشود.
در این سریال شخصیتی به نام حضرت والا حضور دارد که در نظر جامعه اطراف خود موجه و موقر است، اما در خفا جنایاتی هولناک از او سر میزند و بیننده به تدریج درمییابد این رفتارها ریشه در تحقیر او از جانب عموی او در کودکی دارد.
آیا بحث طردشدگی واقعا تا این اندازه در شکلگیری شخصیت یک آدم تاثیر میگذارد؟
بله. من خودم در تجربههایم چنین شخصیتهایی را دیدهام. پرویز هم مانند بسیاری از افراد دیگر دارای رفتاری ظاهرا خوب است و در تعامل با جامعه اطراف خود مطیع و مهربان است، اما وقتی از سوی پدر مورد بیمهری قرار میگیرد یکباره سرکوبهای دوران کودکی سر باز میکند و ما واکنش آن را به صورت رفتارهای خشونتآمیر میبینیم.
شما رفتارهای شخصیتپرویز را منطبق با واقع ارزیابی میکنید که همین امر من را بیشتر درباره این شخصیت کنجکاو کرد. باز هم در این باره بگویید.
آدمها هیچگاه از آسیبهایی که درکودکی دیدهاند رها نمیشوند. گاهی گفته میشود و حتی بیشتر افرادی که در بزرگسالی به جرایمی مانند تجاوز دست میزنند، خودشان درکودکی از این زاویه آسیبدیدهاند. ما فعلا داریم در چارچوب سینما و یک فیلم حرف میزنیم و اگر بخواهیم به نمونههای زنده از نوع این شخصیت اشاره کنیم، قضیه کمی ترسناک میشود، چون در هر جامعه افرادی هستند که زندگی عادی دارند و در موقعیتهای اجتماعی پذیرفته شدهاند و درحالی که انواع و اقسام گرهها و سرکوبهایی را تحمل میکنند و کسی نمیداند را در وجود خود دارند و هیچکس نمیداند در کدام موقعیت بحرانی چه رفتارهایی از آنها سرخواهد زد.
آیا بحث طردشدگی واقعا تا این اندازه در شکلگیری شخصیت یک آدم تاثیر میگذارد؟
بله. من خودم در تجربههایم چنین شخصیتهایی را دیدهام. پرویز هم مانند بسیاری از افراد دیگر دارای رفتاری ظاهرا خوب است و در تعامل با جامعه اطراف خود مطیع و مهربان است، اما وقتی از سوی پدر مورد بیمهری قرار میگیرد یکباره سرکوبهای دوران کودکی سر باز میکند و ما واکنش آن را به صورت رفتارهای خشونتآمیر میبینیم.
شما رفتارهای شخصیتپرویز را منطبق با واقع ارزیابی میکنید که همین امر من را بیشتر درباره این شخصیت کنجکاو کرد. باز هم در این باره بگویید.
آدمها هیچگاه از آسیبهایی که درکودکی دیدهاند رها نمیشوند. گاهی گفته میشود و حتی بیشتر افرادی که در بزرگسالی به جرایمی مانند تجاوز دست میزنند، خودشان درکودکی از این زاویه آسیبدیدهاند. ما فعلا داریم در چارچوب سینما و یک فیلم حرف میزنیم و اگر بخواهیم به نمونههای زنده از نوع این شخصیت اشاره کنیم، قضیه کمی ترسناک میشود، چون در هر جامعه افرادی هستند که زندگی عادی دارند و در موقعیتهای اجتماعی پذیرفته شدهاند و درحالی که انواع و اقسام گرهها و سرکوبهایی را تحمل میکنند و کسی نمیداند را در وجود خود دارند و هیچکس نمیداند در کدام موقعیت بحرانی چه رفتارهایی از آنها سرخواهد زد.
من به این خاطر فیلم پرویز را دوست داشتم که روان یکی از همین شخصیتهای بیمار و آسیبدیده را کاویده و مسیر عطوفت و خشونت از جانب او را نشان داده بود. شما ابتدا پیرامون باورپذیری این شخصیت پرسیدید و من بازهم میگویم که همه عملها و عکسالعملهای پرویز قابل باور است.
یکی از موارد دیگر که میخواستم به آن اشاره کنم این است که اغلب واکنشهای خشونتآمیز افرادی که در کودکی آسیب دیدهاند ناآگاهانه است و در بحران، چون فنری رها شده خود را نشان میدهد. یعنی همان کارهایی که پرویز انجام میدهد.
۰