معمای فراوانی و استعفای وزیر بهداشت
درآمدهای نفتی، قدرتمندتر و دارای تاثیرات ساختاریتر از آن هستند که حتی فرد پیشگویی، چون وی هم بتواند مانع اثرات آن شود. مثل زلزلهای است که ۸ ریشتر قدرت دارد و خرابی آن قطعی است. بنابر این شاید او فکر میکرد که با حضور خود در دولت ونزوئلا میتواند عوارض آن را کم کند، بگذریم. استعفای آقای قاضیزاده هاشمی را جز در پرتو اقتصاد نفتی با همه تبعاتش نباید تحلیل کرد.
کد خبر :
۶۶۷۷۵
بازدید :
۱۰۶۲
عباس عبدی | اگر فرصت نکردهاید، توصیه میکنم که کتاب «معمای فراوانی؛ رونقهای نفتی و دولتهای نفتی» را از نشر نی، نوشته تری لین کارل، ترجمه آقای دکتر خیرخواهان بخوانید. اجازه دهید چند جمله از مقدمه کتاب را در اینجا ذکر کنم.
تری لین کارل، دانشجوی امریکایی دوره دکترا در دانشگاه استنفورد در سالهای دهه ۱۹۷۰ به ونزوئلا رفت تا درباره تاریخچه اوپک مطالعه کند. ولی هنگامی که به آنجا رفت، خوان پابلو آلفونسو که پدر «اوپک» شناخته میشود و وزیر نفت و منابع طبیعی و مدتی نیز وزیر توسعه آن کشور بود به این دانشجوی جوان گفت که این موضوع ملالآور است و به جای بررسی تاریخ اوپک، بررسی کن که نفت چه بلایی سر ما میآورد.
هنگام خداحافظی، آقای آلفونسو عبارت پیشگویانهای بر زبان آورد و گفت: «۱۰، ۲۰ سال بعد، خواهید دید که نفت ویرانی و بیچارگی برای ما به ارمغان میآورد.» نمیدانم که آقای آلفونسو اگر زنده میماند و وضعیت کنونی ونزوئلا را میدید، آیا تا این حد از ویرانی و بیچارگی را حدس زده بود یا خیر؟ او زودتر از اینها فوت کرد و خوشبخت بود که شاهد امروز ونزوئلا نبود. کتاب معمای فراوانی پاسخی است به این فرضیه آقای آلفونسو که به نحوی آن را تایید میکند.
در این میان یک پرسش مهم وجود دارد. اینکه اگر آقای آلفونسو این واقعیت را میدانست چرا دستاندرکار مدیریت نفت آن کشور شد؟
در این میان یک پرسش مهم وجود دارد. اینکه اگر آقای آلفونسو این واقعیت را میدانست چرا دستاندرکار مدیریت نفت آن کشور شد؟
پاسخ آن سخت و پیچیده است ولی یک نکته مهم است و اینکه نفت و درآمدهای نفتی، قدرتمندتر و دارای تاثیرات ساختاریتر از آن هستند که حتی فرد پیشگویی، چون وی هم بتواند مانع اثرات آن شود. مثل زلزلهای است که ۸ ریشتر قدرت دارد و خرابی آن قطعی است.
بنابر این شاید او فکر میکرد که با حضور خود در دولت ونزوئلا میتواند عوارض آن را کم کند، بگذریم. استعفای آقای قاضیزاده هاشمی را جز در پرتو اقتصاد نفتی با همه تبعاتش نباید تحلیل کرد.
البته در این میان، مسائل رفتاری، اخلاقی و فردی هم هست ولی ریشه ماجرا را باید در نفت و درآمدهای آن دید. از همان زمان که این طرح تصویب و اجرا شد، چند یادداشت درباره آن نوشتم. در آن یادداشتها، دو نقد و پرسش کلیدی مطرح شد ولی هیچگاه پاسخی درباره آنها دریافت نشد.
یکم اشکال فنی و دیگری اشکال اقتصادی و مالی. تردیدی نیست که افتخار هر جامعه است که بتواند بیمه درمان را برای مردمش کامل کند. به همین علت نیز این طرح به نقطه قوت دولت تبدیل شده بود. ولی به لحاظ فنی این پرسش مطرح بود که صفر یا نزدیک به صفر شدن هزینه درمان اگرچه نیازمندان را به سوی درمان سوق میدهد و این نکته مثبت است ولی در فضای بدون نظارت موجب مصرف القایی میشود و رشد بیرویهای را در عملیات پزشکی، مصرف تجهیزات و دارو رقم میزند که خطرناک است زیرا منابع آن از جیب همین مردم است.
یکم اشکال فنی و دیگری اشکال اقتصادی و مالی. تردیدی نیست که افتخار هر جامعه است که بتواند بیمه درمان را برای مردمش کامل کند. به همین علت نیز این طرح به نقطه قوت دولت تبدیل شده بود. ولی به لحاظ فنی این پرسش مطرح بود که صفر یا نزدیک به صفر شدن هزینه درمان اگرچه نیازمندان را به سوی درمان سوق میدهد و این نکته مثبت است ولی در فضای بدون نظارت موجب مصرف القایی میشود و رشد بیرویهای را در عملیات پزشکی، مصرف تجهیزات و دارو رقم میزند که خطرناک است زیرا منابع آن از جیب همین مردم است.
آقای وزیر و رییسجمهور و نماینده مجلس که از جیب خود پرداخت نمیکنند. اگر در کانادا درمان تقریبا مجانی است در مقابل نظارت سختی بر پزشکان و بیمارستانها میشود که از این وضع سوءاستفاده نشود و غیرمسوولانه درمانی را تجویز نکنند. در آنجا مقررات سخت کنترلی و نظارتی حاکم است و نظام کارایی بیمارستانها به نسبت دقیق است. همچنین رابطه مالی پزشک و بیمار به کلی قطع شده است. این نحوه صرف کردن بودجه و بیخیال هزینه بودن یکی از عوارض اقتصادهای نفتی است.
این نقد فنی خیلی مساله اصلی بنده نبود. پزشکان غیرذینفع بهتر میتوانستند درباره آن نظر دهند. آنچه مساله اصلی بود، چگونگی تامین منابع مالی این طرح بود. در یک جامعه سالم هر یک ریالی که در بودجه هزینه میشود باید یک ریال در ردیف درآمدها به وجود آید. این درآمدها متاثر از تولید کل جامعه هستند و شکل پایداری دارند. ولی در ایران آن را از منابع نفتی تامین میکنند.
همان زمان بارها تذکر داده شد که این کار خطرناک است و نباید اجرای یک طرح مهم را به منابع ناپایدار نفتی وصل کرد. در اولین یادداشت حتی متذکر شدیم که این طرح ممکن است در نهایت به ورشکستگی بیمارستانهای دولتی منجر شود. البته آن زمان دولت سرگرم مقدمات برجام بود و فکر زمستان سرد آن را نکرده بود و نتیجه همین شد که اکنون شاهد آن هستیم.
منابع بیمهها به شدت کاهش یافته، هر روز بیش از گذشته بر سهم بیمار افزوده میشود و از همه بدتر اینکه تصویری از آینده طرح سلامت و درمان وجود ندارد. طبیعی است که آقای قاضیزاده استعفا کند ولی آیا از ابتدا نمیدانست که دیر یا زود با کاهش این منابع ناپایدار مواجه میشود؟ این یک مورد از عوارض اقتصاد نفتی است، تقریبا آثار منفی نفت را در همه زندگی خود میتوانیم بررسی کنیم و آثار مشابهی را ببینیم.
۰