دموکراسی از صندوق رأی بیرون می‌آید؟

دموکراسی از صندوق رأی بیرون می‌آید؟

ببینید! می‌شود در انتخابات حاضر شد، ولی تنها از فرصت انتخابات استفاده کرد؛ زمان انتخابات فضا باز است، سیاسیون امکان سخنرانی دارند و احزاب می‌توانند سازمان حزبی خود را تقویت کنند. ذیل این راه‌حل می‌توانیم زمین سیاست را خالی نکنیم؛ اما لزوما سیاست‌مداران انتخاباتی هم تعریف نشویم؛ یعنی اساسا کاندیدا معرفی نکنیم.

کد خبر : ۶۸۰۷۳
بازدید : ۱۴۸۵
دموکراسی از صندوق رأی بیرون می‌آید؟
مهدی دریس‌پور | سعید حجاریان، علیرضا علوی‌تبار و مصطفی تاجزاده در سلسله میزگرد‌هایی که سایت «مشق‌نو» برگزار می‌کند، این‌بار به بحث درباره مقاله «چهارراه اصلاح‌طلبی» پرداخته‌اند که تاجزاده چندی پیش آن را به نگارش درآورده بود.
تاجزاده در آن مقاله تأکید خود را بر مسئله «انتخابات» قرار داده و در جان کلامش می‌گوید «هر نسلی، در جریان انتخابات، خود را و کشور و هویت و ملیت خود را تازه می‌کند و در معرض «نوآفرینی» قرار می‌دهد؛ بنابراین باید انتخابات را به نحوی در معرض خلقی جدید قرار دهند که هر نسل به‌درستی احساس کند دارد نظام مدنظر خویش را از نو می‌سازد و سرنوشت کشور خویش را خود رقم می‌زند» و پس از آن درباره نحوه مواجهه با انتخابات و صندوق رأی سخن گفته و راهکار‌های آن را برشمرده است.
در این میزگرد نیز بحث حجاریان و علوی‌تبار با تاجزاده به فصل‌الخطاب قراردادن انتخابات از سوی تاجزاده سپری می‌شود.
در جایی از بحث، تاجزاده بحث اصلی را معیشت عنوان می‌کند و علوی‌تبار نیز انتخابات را تنها یکی از ارکان دموکراسی برمی‌شمرد؛ اما با تغییر فضا از سوی حجاریان، بحث به سمت انحصار مرکز تقنینی به مجلس شورای اسلامی پیش می‌رود و به انتخابات مجلس و حضور در آن بازمی‌گردد. نحوه حضور، ارائه برنامه، محتوای برنامه و مشارکت مشروط ازجمله مباحث مطرح‌شده هستند. ماحصل این میزگرد را می‌خوانید:

سعید حجاریان: به اعتقاد من، بهتر بود در مقاله «چهارراه اصلاح‌طلبی»، راه‌حل‌ها به صورت شماتیک و نمودار درختی از یکدیگر تفکیک می‌شدند و در نهایت از سه راهبرد عدم شرکت، سکوت و شرکت صحبت به میان می‌آمد و پس از آن وارد جزئیات می‌شدید. در دل سکوت، شرکت و عدم شرکت، فهرستی از راه‌های متفاوت قرار دارد که لزوما یکی محسوب نمی‌شوند و فواید و مضار آن‌ها باید در مقایسه با یکدیگر مشخص شود.

علیرضا علوی‌تبار: پس شما معتقدید به‌جای چهار راه، ما تنها با سه راه مواجه هستیم.

حجاریان: بله؛ چهار راه موجود در مقاله، عملا به سه راه تبدیل خواهد شد. نکته دیگر آنکه باید بحث‌ها دقیق تقریر شده و سپس نقد آغاز می‌شد. مطابق تقسیم‌بندی مقاله، راه اول سکوت به هر قیمت و راه دوم واگذاری انتخابات است؛ اما حالت میانه این دو، مغفول مانده است.
ببینید! می‌شود در انتخابات حاضر شد، ولی تنها از فرصت انتخابات استفاده کرد؛ زمان انتخابات فضا باز است، سیاسیون امکان سخنرانی دارند و احزاب می‌توانند سازمان حزبی خود را تقویت کنند. ذیل این راه‌حل می‌توانیم زمین سیاست را خالی نکنیم؛ اما لزوما سیاست‌مداران انتخاباتی هم تعریف نشویم؛ یعنی اساسا کاندیدا معرفی نکنیم. البته اگر نمایندگان شایسته‌ای انتخاب شدند، می‌توانیم از زبان و تریبون آن‌ها سخن بگوییم، بی‌آنکه مسئولیتی متوجه اصلاح‌طلبی کنیم. این موضوع باید دقیقا تقریر شده و بحث آن گشوده شود.
تجربه مجمع روحانیون مبارز و سکوت آن در حافظه ماست. مجمع، سکوت کرد و از انتخابات کنار کشید؛ اما از فرصت انتخابات استفاده نکرد. در‌حالی‌که می‌توان سکوت کرد و از فرصت انتخابات استفاده کرد. پس باید سکوت را دو بخش کرد؛ سکوت از جنس «صبر و انتظار» و سکوت از جنس «فعالیت». از این گذشته، لازم است پروژه انتخابات ریاست‌جمهوری، مجلس و شورا را از یکدیگر تفکیک کنیم؛ درصورتی‌که در مقاله همه این‌ها خلط شده‌اند.

مهم‌تر از این، مسئله آقای تاجزاده صندوق رأی است؛ اما مسئله من، صندوق و پس از صندوق است. تجربه نشان داده است اکتفا به صندوق به ضرر ما تمام شده است؛ مثلا در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶، تنها به صندوق توجه کردیم و فردای پس از انتخابات دیدیم چه شد. زمانی که موازنه قوا رعایت نشده باشد، می‌بینیم کابینه فشل می‌شود و وزرا فرار را بر قرار ترجیح می‌دهند. پس باید مشخص کرد دفاع از صندوق رأی، یعنی دفاع از فرصت یک‌ماهه یا دفاع از فرصت چهارساله؛ انتخاب هریک از این دو، تاکتیک‌ها و استراتژی‌ها را دگرگون می‌کند.

مصطفی تاجزاده: انتخابات از نظر من سه مرحله است و هر مرحله حکمی جداگانه دارد؛ اولین مرحله، قبل از روز رأی‌گیری است؛ احزاب در این فرصت می‌توانند نیروهای خود را سازمان دهند، جذب نیرو و منابع مالی کنند و همچنین در سطح شهر با مردم ارتباط بگیرند. هر گروهی این پروسه را از دست بدهد، فارغ از اینکه در انتخابات نامزد معرفی کند یا نکند، رأی بدهد یا ندهد، متحمل خسارت بزرگی می‌شود.

پس همه اصلاح‌طلبان فارغ از موضعشان درباره روز انتخابات و حتی بعد از انتخابات، باید درباره مرحله اول به اجماع برسند. باید بین فعالیت‌های روشنگرانه در ایام تبلیغات انتخاباتی و روز رأی‌گیری تفاوت قائل شویم. این کار در مجلس هفتم صورت گرفت؛ نمایندگان اصلاح‌طلب ثبت‌نام کردند و پس از ردصلاحیت‌شدن، تحصن کردند. این استراتژی، مطابق تقسیم‌بندی من، از یک سو مقابل راه دوم یا همان تعلیق سیاست‌ورزی قرار می‌گیرد.

حجاریان: من سر کلمه اجماع بحث دارم. آیا اجماع به جمع چندنفره ما راجع است؟ به‌نظر من این‌طور نیست. اصلاح‌طلبان طیف هستند. عده‌ای از آنها، بی‌قیدوشرط به سه مرحله انتخابات وارد می‌شوند. به بیان روشن‌تر، سه طیف سکوت و شرکت و عدم شرکت، در مرحله اول هم‌قدم هستند، اما در دو مرحله بعد، بعضی هستند و ممکن است ما نباشیم. پس معتقدم «ما» باید متشخص باشد.

تاجزاده: «ما» همه را دربر می‌گیرد. البته هر کس قصد ورود به مراحل سه‌گانه انتخابات را دارد، باید ابتدا و انتهای عملش با یکدیگر هم‌خوان باشد. مثلا، من زمانی‌که از «مشارکت مشروط» دفاع می‌کنم، باید گفتمانی را ترویج کنم که در نتیجه آن، میان خودم و آنکه از شرکت به هر قیمت در انتخابات یا عدم شرکت سخن می‌گوید، تفاوت معناداری به‌وجود بیاید.

حجاریان: این تفکیک همین امروز وجود دارد و مرز مشخص است.

تاجزاده: نه کاملا. بخشی می‌گویند از فرصت و فضای انتخابات باید استفاده کرد ولی بعضی می‌گویند از ابتدا همه‌چیز را واگذار کنیم.

حجاریان: کسی که سیاست را کاملا واگذار کند، گمان نمی‌کنم اصلاح‌طلب باشد.

تاجزاده: چنین افرادی با چنین دیدگاهی امروز در زمره اصلاح‌طلبان تعریف می‌شوند. مثلا یکی از همین دوستان در یادداشتی توضیح داد سه جریان به استقرار جمهوری اسلامی یاری رسانده‌اند. مطابق این نگاه، اصلاح‌طلبان بخش مهمی از مسئله‌اند نه قسمت مهمی از راه‌حل.

حجاریان: یادت می‌آید، سال ۹۰ همه ما به‌دنبال سکوت بودیم؟ خاتمی رأی داد و همه شوکه شدیم. او به ما نگفت و گیر افتادیم.

تاجزاده: من معتقدم خاتمی کار خوبی کرد که رأی داد، همچنان‌که ما.

حجاریان: نمی‌شود هر دو راه خوب باشد!

تاجزاده: حالا که شده است. باید به جایگاه افراد توجه کرد و از یاد نبریم ما بنا داریم انتخابات به گونه‌ای باشد تا همه گرایش‌های مختلف فکری و سیاسی بتوانند در آن شرکت کنند. پس باید به‌گونه‌ای حرکت کنیم که هم از فرصت انتخابات که بهار سیاست‌ورزی است، استفاده کنیم و هم بتوانیم یک روز قبل از انتخابات بگوییم با وجود ردصلاحیت‌های گسترده رأی نمی‌دهیم.

حجاریان: چرا این حرف‌ها در مقاله نیامده است؟!

تاجزاده: در شماره دو «چهارراه اصلاح‌طلبان» می‌نویسم تا بحث ادامه پیدا کند. حال وارد مرحله دوم، یعنی روز رأی‌گیری بشویم. در اینجا سه مسیر پیش‌ِروی ماست. اول و بر اساس راه‌حل «شرکت در انتخابات به هر قیمت» برای مجلس ۲۹۰ نامزد اعم از اصلاح‌طلب و اصولگرا و... معرفی می‌کنیم. دوم بگوییم مردم! ما همه تلاش‌مان را کردیم، اما به دلایلی مانند ردصلاحیت‌ها مشارکت کامل ما ناممکن است و اغلب داوطلبان تأیید شده یا قادر به حل مشکلات کشور نیستند، یا تفاوت معناداری با نامزد‌های رقیب ندارد. پس، از معرفی نامزد خودداری می‌کنیم یا اساسا رأی نمی‌دهیم.

حجاریان: اینجا تبصره‌ای وجود دارد. بخش نظارتی معمولا کار را نیمه‌کاره باقی می‌گذارد. یعنی ثبت‌نا‌م‌کنندگان را نیمه بسمل می‌کند. عده‌ای را می‌زند و عده‌ای را می‌گذارد. یعنی امکان موضع‌گیری دقیق را می‌گیرد.

تاجزاده: این وضعیت به‌نظر من هم محتمل‌تر است. در این صورت حوزه‌ها را تفکیک می‌کنیم؛ در حوزه‌هایی که نامزد‌های اصلی ما را حذف نکنند، وارد رقابت انتخاباتی می‌شویم و نمایندگان‌مان مطابق پلتفرم از پیش تعیین و اعلام‌شده چهار سال در پارلمان فعالیت خواهند کرد.

حجاریان: باز هم شفاف نشد، «ما» یعنی چه کسانی؟ یقین دارم بعضی احزاب مانند «ندا» و «اعتماد ملی» تحت هر شرایطی در انتخابات می‌مانند.

تاجزاده: ایده‌آل من این است به اجماع برسیم. ولی اگر نرسیدیم باید به یک سؤال مهم پاسخ دهیم؛ آیا می‌خواهیم اجماع‌مان را ولو به قیمت کوتاه‌آمدن از مواضع انتخاباتی خود حفظ کنیم؟ اگر پاسخ مثبت باشد، با مشکلی مواجه نخواهیم شد. در غیر این صورت برای اولین بار اعلام خواهیم کرد تلاش بسیاری برای رسیدن به اجماع انجام دادیم، اما چنین نشد. در نتیجه ما در انتخابات شرکت نمی‌کنیم و شورای‌عالی یا دیگر احزاب و افراد اصلاح‌طلب شرکت می‌کنند. البته می‌توان به راه میانه نیز فکر کرد. شورای‌عالی نامزد معرفی کند، اما پلتفرم و برنامه انتخاباتی ما را امضا کنند و در پیشگاه مردم به آن متعهد شوند.

سومین مرحله، بعد از انتخابات است. برای اینکه فردای انتخابات، مجددا گفته نشود اختیارات افراد و نهاد‌های انتخابی کم است و قادر به حل مشکلات نیستیم، باید پلتفرم دقیقی تدوین و منتشر کنیم و به مردم بگوییم چنانچه اکثریت را در مجلس به دست آوریم، آن‌ها را به قانون تبدیل می‌کنیم. اگر در اقلیت قرار داشتیم در جهت تصویب مفاد آن تلاش خواهیم کرد. در هر حال از قبل مشخص و اعلام می‌کنیم بناست در مجلس چه طرح‌هایی را پیش ببریم.

پس راهبرد ما سه وجه دارد؛ ۱) حداکثر استفاده از فضای انتخابات تا روز رأی‌گیری، ۲) تلاش برای رسیدن به اجماع درباره رأی دادن/ندادن در برخی/تمام حوزه‌های انتخاباتی، ۳) فعالیت نمایندگان ما در مجلس براساس پلتفرم از پیش تعیین‌شده و اعلام‌شده.

از نگاه من صندوق رأی بالذات بی‌معنا نیست؛ بلکه عده‌ای آن را از معنا تهی کرده‌اند و هدف باید احیا و زنده‌کردن اعتبار آن باشد؛ نه بی‌اعتنایی به آن. این تلاش دقیقا مشابه کوشش ما برای احیای جمهوریت نظام است و نه عبور از جمهوریت. پس عدم مشارکت در موردی انتخابات نیز به منظور بازگرداندن اعتبار به صندوق رأی توجیه دارد؛ نه عبور از آن به امید حل خیابانی مشکلات کشور.

علوی‌تبار: به نظرم در مجموعه مباحث مطرح‌شده ابهاماتی وجود دارد. گمانم، بحث جدی پیش‌روی ما این است که باید پیوستار اصلاح‌طلبی و اصلاح‌طلبان را مانند جناح‌بندی‌های سیاسی به لحاظ گرایش و جریان از یکدیگر تفکیک کنیم. این تفکیک براساس معیار‌ها و ملاک‌های مختلفی صورت می‌گیرد. مقاله آقای تاجزاده، اصلاح‌طلبان را صرفا براساس مواضع انتخاباتی‌شان از یکدیگر تفکیک کرده است. در‌حالی‌که آقای حجاریان معتقد است این تقسیم‌بندی کافی نیست و ما را به منزل مقصود نمی‌رساند و معتقد است باید معیار‌های دیگری از‌جمله روشن‌شدن «ما» و... شفاف شود.

من هم معتقدم، باید سه مرحله انتخابات شامل فرصت انتخابات، رأی‌دادن و بعد از انتخابات را از یکدیگر تفکیک کنیم؛ ولی واقعیت آن است که مقطع پس از انتخابات را نمی‌توانیم ذیل مباحث انتخاباتی‌مان تعریف کنیم. این مقطع، به استراتژی‌ها، توان نیرو‌ها و برنامه‌های سیاسی ما گره خورده است و بحث درباره آن سرفصلی مجزا می‌طلبد.
به‌هر‌صورت به نظرم درباره استفاده از فرصت انتخابات هم‌نظر هستیم. ما باید به منظور طرح ایده‌ها و سازماندهی از این مرحله بهره بگیریم و از آن مهم‌تر، خود را در معرض سنجش عمومی قرار دهیم. ما از مقدمات انتخابات درمی‌یابیم که مردم تا چه حد حرف‌ها و ایده‌هایمان را جدی تلقی می‌کنند؛ پس اگر از مرحله اول انتخابات بهره بگیریم؛ اما مرحله دوم را مشارکت نکنیم، ایرادی متوجه ما نیست؛ اما یک تجربه شخصی من مورد نقد برخی قرار گرفت.
من در انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم و دوازدهم فعال بودم، از رأی به آقای روحانی حمایت کردم؛ اما رأی‌ندادنم را اعلام نکردم. این کار براساس تحلیل هزینه و فایده انجام گرفت و من از نظر شخصی خودم به قیمت جلوگیری از تفرقه میان اصلاح‌طلبان چشم‌پوشی کردم.
من به نظر خودم نوعی فداکاری کردم، نظر خودم را در حاشیه قرار دادم و در خدمت وحدت و نظر اجماعی اصلاح‌طلبان عمل کردم. ما باید یاد بگیریم حتی در مواردی که درباره موضوعی قطعیت داریم، به خاطر مصلحت جمع از طرح آن چشم بپوشیم. شریعتی می‌گوید گاهی طرح یک حقیقت به ضربه‌زدن به حقیقتی بزرگ‌تر می‌انجامد. ممکن است ما نتیجه بگیریم وحدت اصلاح‌طلبان حقیقت بزرگ؛ و دیدگاه شخصی‌مان حقیقت کوچک‌تر است.

فارغ از این‌ها باید نقدی را هم پاسخ بگوییم. مدت‌هاست بعضی می‌گویند اصلاح‌طلبان سیاست‌ورزان انتخاباتی هستند. به نظرم پشت این گفتمان انتخاباتی، پذیرفته‌ایم در فرایند دموکراتیزاسیون انتخابات مسئله اصلی است. در‌حالی‌که می‌توانستیم بر موارد دیگری تأکید کنیم. توجه کنید هرم دموکراسی چهار وجه دارد.
وجه اول، انتخابات آزاد و منصفانه، وجه دوم، رعایت حقوق اساسی مردم، وجه سوم، گسترش و تقویت نهاد‌های مدنی و وجه چهارم، دولت محدود و پاسخ‌گو است. تأکید ما بر انتخابات و نادیده‌گرفتن دیگر وجوه عوارضی به دنبال دارد. من قصد ندارم ذهن‌خوانی کنم؛ اما منطق تأکید بر انتخابات را درک می‌کنم. یک لحظه فکر کنید، از این چهار وجه، وجهی دیگر، مثلا رعایت حقوق مردم برای ما اهمیت داشت. آن وقت چهارراه اصلاح‌طلبی سمت و سوی دیگری نمی‌گرفت؟ پس تأکید ما بر انتخابات تأیید سخن منتقدانی است که ما را اصلاح‌طلبان انتخاباتی می‌خوانند و می‌گویند جز انتخابات راه دیگری نمی‌شناسیم.

بعضی معتقدند معنای خوب پوپولیسم حضور مستقیم مردم است. اگر ما اصلاح‌طلبان بر حضور مستقیم مردم تأکید می‌کردیم، آن زمان اصلاح‌طلبان دو دسته می‌شدند، اصلاح‌طلبان در خیابان و اصلاح‌طلبان خارج از خیابان. منتقدان اصلاح‌طلب «عدم مشارکت» ما هیچ‌یک به استفاده از فرصت انتخابات شک ندارند و همه درباره بعد از انتخابات صحبت می‌کنند؛ یعنی می‌گویند اگر تمام کرسی‌های انتخاباتی را هم بگیرید، تغییری پدید نمی‌آید و تلاشی عبث صورت داده‌اید.
آن‌ها استدلال می‌کنند نباید در انتخابات شرکت کرد؛ چون اگر پیروز شویم، به دیوار سخت برخورد می‌کنیم و اگر شکست بخوریم، رقیب گمان می‌کند اکثریت را در اختیار دارد. البته این‌ها شاید پرسش همه کسانی است که در دولت فعالیت می‌کنند و نه بر دولت و هم‌زمان از تغییرات ساختاری دفاع می‌کنند. اکنون مشکل حزب کمونیست و حتی فاشیست فرانسه چیست؟ آن‌ها در انتخابات کاندیدا دارند؛ اما می‌خواهند سیستم را عوض کنند.
به نظر می‌آید گفتمان فراگیر جهان دموکراسی است و انتخابات یا نشانه دموکراسی است یا نمایش آن. یعنی جهان بی‌انتخابات نمی‌بینیم. غلبه این گفتمان برای نیرو‌های رادیکال فرصتی فراهم می‌کنند تا از فضا استفاده کنند. با این وصف پرسشی پیش‌روی ماست.
آیا می‌شود در مرحله نخست انتخابات شرکت کرد و نقد و تحلیل رادیکال ارائه داد؟ من معتقدم به محض رادیکال‌شدن شعار‌ها بعضی سریعا حساب خود را جدا می‌کنند؛ مثلا یکی از دوستان گفته بود آن‌هایی که می‌گویند در هدف انقلابی و در روش اصلاح‌طلب اند، برانداز هستند! من آن نقد را پاسخ دادم؛ اما چنین تفکراتی وجود دارد. حتی زمانی که نقد‌ها را به سمتی ببریم، بعضی همراه نمی‌شوند.
به خاطرم دارم دوره‌ای درباره ارکان اندیشه دموکراتیک صحبت می‌کردیم، بعضی دوستان صراحتا همراهی نکردند. به طور مشخص مسئولان دو حزب مطرح ما گفتند، این ارکان پذیرفتنی نیستند. ارکان اندیشه دموکراتیک اولا، پذیرش اصل حاکمیت مردم است؛ یعنی مردم حق دارند حکومت را نصب، نقد و عزل کنند و نیز در امور عمومی تصمیم بگیرند.
ثانیا، برابری سیاسی شهروندان است؛ یعنی شهروندان مستقل از هر چیزی حقوق برابر دارند و در سیاست نمی‌توان برای افراد حق ویژه قائل شد. ثالثا، حکمرانی اکثریت باید با رعایت حقوق اقلیت انجام بگیرد. با دومین رکن، تعدادی از دوستان همراهی نداشتند. از این گذشته، برای برخی قوانین قائل به مشروعیت ابدی بودند.

حجاریان: من می‌خواهم قدری درباره مجلس صحبت کنم؛ بحثی که تا حد زیادی به انتخابات و کارکرد آن تنه می‌زند. آیا ما اکنون یک مجلس قانون‌گذاری داریم؟

علوی‌تبار: شما گفته بودید ۱۱ مرکز قانون‌گذاری داریم....

حجاریان: بله، دقیقا. تغییرات مورد نظر آقای تاجزاده فقط معطوف به تغییر یک مجلس است. شورای عالی انقلاب فرهنگی، مجمع تشخیص مصلحت، کمیته ۱۵ نفره، شورای نگهبان و...، همه در حال تقنین‌اند و مجلس جزء کوچک و بعضا فرعی است. این قضیه درباره ریاست‌جمهوری هم صادق است و قوه مجریه، فقط بخشی از امور اجرائی را در دست دارد. ما باید پاسخ بدهیم، دنبال چه هستیم؟ آقای تاجزاده معتقد است، می‌شود و باید از طریق پارلمان، دیگر مراکز قانون‌گذاری را محدود و شاید مسدود کنیم. این سنگ بزرگی است. آیا می‌شود با چهار نفر از فراکسیون امید و امثال آن‌ها چنین کرد؟! در کشور‌های دیگر، ما با یک مجلس قانون‌گذاری مواجهیم، اما اینجا....

تاجزاده: مشکل ما این است، خوب انتقاد می‌کنیم، اما راه‌حل ارائه نمی‌دهیم. من هم می‌پذیریم در‌حال‌حاضر چندین و چند نهاد قانون‌گذاری داریم. اما آیا راه‌حل این است پارلمان را -به‌عنوان دستاورد مشروطه- نفی کنیم یا از آن دست بکشیم؟ یا نقد درست شما را تبدیل به شعار انتخاباتی برای نفی این چندگانگی تقنینی و بی‌اختیاری قوه مجریه کنیم؟

حجاریان: چرا تا الان این‌طور نشده است؟
تاجزاده: فرض کنیم شرایط را مناسب نمی‌دانستیم و توانش را نداشتیم یا به آن بی‌توجه بودیم. اکنون غالب اصلاح‌طلبان متوجه این مشکل شده‌اند. پس می‌توان و باید رفع این معضل را در دستور کار انتخاباتی خود بگذاریم.
حجاریان: من اگر این ایده را مقاله کنم، چه برخوردی خواهد شد؟

تاجزاده: شاید ابتدا همه همراهی نکنند، اما بعد از آن همدلی به‌وجود می‌آید زیرا این یک مشکل جدی است. ببینید! ما به‌لحاظ استراتژیک دو راه بیشتر نداریم. به مردم اعلام کنیم، پروژه اصلاحات احیای جمهوریت نظام و لوازم آن به شمول جایگاه پارلمان به‌عنوان تنها نهاد قانون‌گذاری است؛ به‌نحوی‌که در قانون اساسی مشروطه و قانون اساسی پاریس وجود داشت. یعنی آن را به مرکز انحصاری قانون‌گذاری تبدیل کنیم. این سخن حق است و پاسداری از آرمان انقلاب و شهدا به شمار می‌رود. این را می‌توانیم به‌عنوان شعار محوری‌مان انتخاب کنیم و دائما آن را شرح و بسط بدهیم.

حجاریان: من می‌گویم، بر سر اینکه پارلمان تنها محل قانون‌گذاری است، توافق کنیم. درون و بیرون قدرت، هر کس این موضع را تأیید و امضا کرد، اصلاح‌طلب است و اگر امضا نکرد، نیست.

تاجزاده: باید مانیفست و پلتفرمی تهیه کنیم که انحصار قانون‌گذاری به مجلس، بخشی از آن باشد، اما در عمل به صورت مرحله‌ای پیش رود. اجازه می‌خواهم همین‌جا با پیشنهاد آقای علوی‌تبار مبنی‌بر اینکه نباید درباره بعد از انتخابات صحبت کنیم، مخالفت کنم.

به بیان روشن، اگر طرح‌های ما برای نمایندگان مجلس معلوم نباشد و حتی در انتخابات ریاست‌جمهوری نام وزرا و معاونان اصلی و نیز برنامه نامزد ریاست‌جمهوری اعلام نشود، شخصا دلیلی برای شرکت در انتخابات نمی‌بینم. بنابراین باید طرح جامعی تهیه کنیم و آن را پیش ببریم.

آقای علوی‌تبار بحث بسیار مهمی مطرح کرد و لازم است به آن بپردازیم. ایشان پرسید، چرا به‌جای رعایت حقوق شهروندی، پاسخ‌گو‌کردن دولت و تقویت نهاد‌های مدنی بر انتخابات تأکید می‌کنید؟ من معتقدم مجرای تحقق هر سه این موضوعات مهم در ایران انتخابات است. البته می‌توان بدون شرکت در انتخابات در این زمینه‌ها کار کرد، اما پیشرفت‌ها در مقایسه با فعالیت مبتنی‌بر حضور در ارکان حکومت ناچیز است.

روشن‌تر بگویم. به فرمایش آقای علوی‌تبار می‌توانیم درباره انتخابات از دو زاویه و به‌طور مستقل بحث کنیم. البته که تقلیل دموکراسی به انتخابات فاجعه‌بار است، اما فاجعه‌بارتر، دموکراسی بدون انتخابات است. اگر انتخابات را رها کنیم باید به خیابان برویم که به اعتقاد من در ایران امروز، هر روشی جز انتخابات بن‌بست است، البته با یک تبصره؛ تظاهرات مسالمت‌آمیز می‌تواند حول انتخابات شکل بگیرد و در غیر این صورت نهایتا بی‌نتیجه و خسارت‌بار تمام می‌شود. ما جایگزینی برای انتخابات نداریم، به‌ویژه اگر توجه کنیم در ایران «طبقه برای خود» نداریم، اتحادیه‌های قدرتمند نداریم، نهاد‌های مدنی سراسری نیز نداریم. دولت هم حجیم و قدرتمند و هم ثروتمند است؛ از این گذشته عمده توجه مردم به دولت است. در چنین شرایطی عقل سلیم فرصت استثنایی انتخابات را از دست نمی‌دهد.

آقای حجاریان از منظر دیگری انتخابات را نقد می‌کند و می‌گوید، دولت پنهان نهاد‌ها را از معنا تهی کرده است. پاسخ من این است. ما از یک طرف خیابانی‌کردن سیاست‌ورزی را به سود امنیت ملی، یکپارچگی سرزمینی و استقلال کشور نمی‌بینیم.
از سوی دیگر می‌کوشیم به نهاد‌های بی‌معنا‌شده، معنای واقعی ببخشیم. من معتقدم یکی از دلایلی که سال ۱۳۶۰ نهضت آزادی هم‌سرنوشت حزب توده و چریک‌های فدایی نشد، این بود که دبیرکل و تعدادی از اعضای آن در پارلمان حضور داشتند و یکی از اشتباهات آن‌ها این بود که در سال‌های بعد، از انتخابات فاصله گرفتند. خوشبختانه از سال ۷۶ به بعد، هوشمندی به خرج دادند و به انتخابات بازگشتند. نتیجه آنکه انتخابات در ایران سپر حفاظت است.
بنا بر همین تجربه، معتقدم حتی اگر فهرست کامل ندهیم، باید اقلیتی، حتی ۱۰ نفره، در مجلس داشته باشیم. نباید اجازه بدهیم، در جامعه تبلیغ کنند اصلاح‌طلبان مقابل حکومت‌اند و نتیجه بگیرند، ریختن خونشان مباح است! ما نباید سپر حفاظت انتخابات و مجلس را از دست بدهیم. همچنین تجربه تاریخی به ما می‌گوید، هر کس به انتخابات وارد شده و سخن مردم را گفته، بر محبوبیتش افزوده شده است. مصدق، بازرگان و خاتمی همگی مثال‌های این وضعیت هستند.
بنابراین انتقادات آقایان حجاریان و علوی تبار به نتایج انتخابات را وارد می‌دانم، اما معتقدم باید آن‌ها را دست‌مایه غنی‌کردن انتخابات کنیم، نه آنکه ریشه انتخابات را خشک کنیم. انتقاد به وضعیت قانون‌گذاری که آقای حجاریان هم به آن اشاره کرد، امروز منحصر به اصلاح‌طلبان نیست و آقای مطهری هم مدام اعتراض می‌کند چرا باید بر سر هر موضوعی استعلام بگیریم.

حجاریان: من مقاله نوشتم و گفتم، همه منویات رهبری را به قانون تبدیل کنید....

علوی‌تبار: توضیحات آقای تاجزاده نشان داد اینکه می‌گوییم فرصت انتخابات برایمان مهم است و نتیجه انتخابات اهمیت چندانی ندارد، واقعیت ندارد؛ یعنی دفاع ایشان از روش انتخابات، منحصر به مرحله اول یا همان مقطع پیش از رأی‌گیری نیست. یعنی معطوف به وجود نیرو‌هایی در نهاد‌های انتخابی است. بنابراین نمی‌توانید بگویید فرصت انتخابات مهم است، اما احتمال دارد در انتخابات شرکت نکنیم. چون اگر در انتخابات شرکت نکردید، دیگر هیچ‌یک از نتایج مورد نظر به دست نخواهد آمد.

تاجزاده: نتیجه درستی نگرفتید، زیرا ما در ۴۰ سال گذشته در همه ادوار انتخابات شرکت نکردیم و مثلا انتخابات مجالس هفتم و دهم را شرکت نکردیم. منتها این موضع مربوط به یک انتخابات خاص است؛ نمی‌خواهم پرونده انتخابات را به‌طور کامل ببندم. از این گذشته، زمانی شاید لازم بود از اعتبار خود خرج کنیم تا فراکسیون اقلیت تشکیل دهیم، اما واقعیت این است در حال حاضر می‌توان بدون خرج از اعتبارمان چنین فراکسیونی داشته باشیم. این تجربه را ما پیش از این هم داشته‌ایم. حتی اگر در انتخابات نامزد معرفی نکنیم باز هم فراکسیونی در مجلس خواهیم داشت.

علوی‌تبار: در این صورت منتخبان تعهدی به پلتفرم اصلاح‌طلبان نخواهند داشت.

تاجزاده: ما هم از آن‌ها دفاع نکرده‌ایم.

علوی‌تبار: این کار چه فایده‌ای برای اصلاحات دارد؟

تاجزاده: حداقل فایده‌اش تشکیل فراکسیون اصلاح‌طلبان است. الهیار صالح چندین سال بعد از تبعید دکترمصدق در انتخابات شرکت کرد. خودش هم می‌دانست در مجلس توفیق چندانی نخواهد داشت با این حال یک مصدقی شناخته‌شده بود. بنابراین، فرمایش شما را با یک تبصره قبول دارم؛ ما هر وقت لازم باشد شرکت نمی‌کنیم، ولی برای اینکه انتخابات را غنی کنیم. اگر نظر شما چنین است، من همراهم.

علوی‌تبار: من تأیید می‌کنم، نظام‌های دموکراتیک در ایدئال‌ترین شکل بدون انتخابات بی‌معنا هستند. بنابراین، نفی انتخابات، از جهاتی نفی پروژه دموکراسی است. اما، باید به بعضی نکات و مفروضات توجه کنیم. ما قادر به انجام کار حزبی نیستیم؛ این را پذیرفتیم و براساس آن کنشگری می‌کنیم. الان، منسجم‌ترین تشکل‌ها را گروه‌ها ایجاد می‌کنند. یعنی، شرایط ایران را نباید صددرصد تشکل‌ناپذیر فرض کنیم. زمانی می‌گفتند خرده‌بورژوازی ظرفیت سازماندهی و تشکل ندارد. گرچه بعدا معلوم شد خرده‌بور‌ژوازی می‌تواند تشکل آهنین داشته باشد. سخن من این است آن‌هایی که راجع به انتخابات نظر منفی دارند، بحثشان ناظر به چنین شرایطی است و نمی‌خواهند تا ابد از انتخابات عبور کنند.

ببینید! اصلاح‌طلبان لااقل نزد مردم با مشکل دستاورد مواجه‌اند. مردم می‌گویند، ما به انتخابات می‌آییم و حمایتتان می‌کنیم، اما شما بعد از آن چه می‌کنید؟ من معتقدم شاید نفس تلاش و مقاومت هدف است و نباید توقعی بیش از این داشت. ولی واقعیت امر این است، اگر چند نوبت دیگر در انتخابات پیروز شویم و نتوانیم تغییر ملموسی ایجاد کنیم، نتیجه ناگواری می‌گیریم. اگر لوایح مورد نظر اصلاح‌طلبان در دستور کار قرار بگیرد، به‌طرق مختلف متوقف می‌شوند. واقعیت آن است، جریان مقابل سعی دارد به همه اعلام کند از طریق انتخابات نمی‌توانید تغییری ایجاد کنید. اگر مردم از صندوق رأی ناامید شوند، انتخابات طریقیت و موضوعیت خود را از دست می‌دهد و این ترس همگی ماست.

به‌علاوه توجه کنید قدرت نهاد‌های انتخابی ابتدای امر به خودش بستگی دارد، اما به مرور و بیش از آن به توازن قوای بیرون وابسته می‌شود و ما ناکامی مجلس را باید در این امر جست‌وجو کنیم. خروجی‌های مجلس ششم، از بیرون با مشکل مواجه می‌شد، اما با این حال مجلس حضور زنده و فعال داشت، چون متکی به نیروی جنبش اصلاحات بود. مجلس فعلی این‌گونه نیست؛ با وجود آنکه نمایندگان میل به تغییر دارند، اما از پشتوانه جنبش برخوردار نیست.
واقعیت تلخ این است که بخش عمده‌ای از انرژی ما صرف انتخابات می‌شود و پیش از آن به‌طور حرفه‌ای سیاست ورزی نمی‌کنیم.
محورشدن انتخابات به عنوان روش، به‌منظور ایجاد تغییرات مسالمت‌آمیز باعث می‌شود از وظایف دیگرمان باز بمانیم. یعنی به محض بازشدن نسبی فضا در دوره انتخابات، سیاست‌ورزی را تعطیل می‌کنیم. امروز حدود ۱۴ ماه تا انتخابات باقی است، اما از الان، تمام هم و غم ما انتخابات است، درحالی‌که احزابمان در بدترین وضع ممکن به سر می‌برند؛ نه سازماندهی نیرو انجام می‌شود و نه گفتمان تولید می‌شود، اما همه انرژی اهل نظر ما، صرف انتخابات می‌شود. محوریت انتخابات این خطرات را به دنبال دارد و نباید از آن غافل شویم.

تاجزاده: تشکیل و تقویت احزاب در ایران به دلایلی از طریق انتخابات بهتر و سریع‌تر پیش می‌رود. اول آنکه احزاب ما زمانی می‌توانند قدرتمند و فراگیر شوند که با نظام انتخاباتی ارتباط برقرار کنند. باید قانون انتخاباتی نوشت که تحزب سالم‌ترین راه رسیدن به قدرت باشد. حزب مشارکت آخرین تجربه قوی حزبی و مولود انتخابات بود. به‌قدری گسترش یافت که اکنون، بسیاری از فعالان سیاسی سابقه حضور در مشارکت را در کارنامه دارند. از این گذشته، تجربه‌پذیری سیاسی جامعه ما به انتخابات گره خورده است و هرکس با سیاست پیوند خورده است، جز در مواردی استثنا سابقه‌اش به یک انتخابات بازمی‌گردد. آن را با جبهه ملی مقایسه کنید تا ببینید مشارکت در انتخابات چه آثار سیاسی و مدنی مفیدی دارد.

درباره دستاورد انتخابات من با نقد آقای علوی‌تبار همراهی دارم. بله، مردم می‌گویند ما به شما رأی می‌دهیم، ولی بعد از آنکه رأی آوردید، چه می‌کنید؟ این سؤال تا سال ۹۶ مختص خواص بود و در متن مردم مطرح نبود. اما امروز، رأی‌دادن تاحدودی بی‌معنی شده است، زیرا می‌گویند اگر به‌جای شما رقبایتان هم بودند، از این بدتر نمی‌شد. این حرف درباره آقای خاتمی و دوم خرداد مطرح نبود، اما الان فراگیر شده است. از این رو برای اولین بار باید بر طرح و برنامه کارآمد و شفاف تکیه کنیم و به جامعه اعلام کنیم ما در انتخابات حضور می‌یابیم و رئوس برنامه‌مان چنین و چنان است.
در این صورت، دیگر نمی‌توان گفت: اصولگرا و اصلاح‌طلب تفاوتی با یکدیگر ندارند، چون می‌بینند یکی از برنامه‌های اصلاح‌طلبان به‌قول آقای حجاریان، تبدیل مجلس به مرکز انحصاری قانون‌گذاری است. هر اصولگرا و اصلاح‌طلبی این شعار را در دستور کار گذاشت، همراهش هستیم و اگر چنین نکرد، با او زاویه پیدا می‌کنیم و رسما این موضوع را اعلام می‌کنیم. یکی دیگر از برنامه‌های ما تقویت نقش احزاب در انتخابات است؛ جامعه ما باید احزاب قوی داشته باشد و راه آن، توزیع سهمیه انتخاباتی میان احزاب است. دیگری پاسخ‌گوکردن مقامات مسئول است.

حجاریان: من گمان دارم سال آینده همین روزها، فشار‌های اقتصادی و معیشتی بر مردم زیاد می‌شود و مردم نه اصولگرا و اصلاح‌طلب می‌شناسند و نه به مجلس و دولت اهمیت می‌دهند. ما باید توجه کنیم که دولت به لحاظ درآمدی با مشکلات جدی روبه‌رو است. ببینید! من همچنان می‌گویم مشکل مردم قانون نخواهد بود. آن‌ها سال آینده مسئله معیشت دارند.

علوی‌تبار: من همچنان معتقدم مرحله اول و دوم انتخابات، بحث انتخاباتی است، اما مرحله سوم به استراتژی سیاسی ما گره می‌خورد و از دایره بحث‌های انتخاباتی خارج است و لزوما ادامه هم نیستند. به نظر من انتخابات بعد از رأی‌دادن تمام می‌شود و بعد از انتخابات، بحث ما می‌شود استفاده از فرصت موجود برای پیشبرد برنامه.

تاجزاده:، اما مردم الان می‌پرسند بعد از انتخابات قرار است چه کنید؟

علوی‌تبار: یعنی ما برای تشویق مردم درباره بعد از انتخابات صحبت می‌کنیم؟

تاجزاده: هم به‌منظور تشویق مردم و هم برای متعهدشدن خودمان. ما پیش‌تر به ۳۰ نفر رأی می‌دادیم و تمام! اما الان توصیه من به آقای خاتمی این است که از فهرستی حمایت نکند و صراحتا بگوید من از ۳۰ نفر متعهد به مثلا ۲۰ سرفصل دقیق حمایت می‌کنم؛ یعنی مردم باید بدانند، کاندیداهایشان به چه چیزی متعهد هستند.

حجاریان: شما به خاطر دارید، زمان جنگ بچه‌های بسیجی را سه ماه پشت جبهه و در انتظار عملیات نگه می‌داشتند. درواقع، آن‌ها منتظر عملیات و زدن به خط مقدم بودند. این انتظار نباید طولانی می‌شد؛ زیرا نمی‌توان سرباز را پشت خط معطل کرد. او حتما باید به خط برود. ما سه ماه بچه‌های سیاسی را در ستاد نگه می‌داریم و روز انتخابات، می‌گوییم کار تمام است و برگردید. همه به ستاد‌های دیگری گسیل می‌شوند و شقه می‌شویم. ما در بحث میدانی نمی‌توانیم مرحله اول و دوم انتخابات را از هم جدا کنیم. ما چند نفر می‌توانیم، مقاله بنویسیم و سخنرانی کنیم و بعد موتور را خاموش کنیم، اما جوان‌ها نمی‌توانند. این موضوع در انتخابات ریاست‌جمهوری جدی‌تر است، چون افراد به‌دنبال غنیمت می‌روند.

تاجزاده: من بدترین وضعیت را تصویر می‌کنم. ما ثبت‌نام می‌کنیم، برنامه اعلام می‌کنیم، لحظه آخر کاندیدا‌های نزدیک به ما را ردصلاحیت می‌کنند. آقای حجاریان می‌گوید، نیرو‌های بسیج‌شده ما به ستاد معتدل‌ها سرازیر می‌شوند. خب چه مشکلی پیش می‌آید؟ من تأکید کردم، ممکن است مانند مجلس هفتم اعلامیه عدم شرکت منتشر کنیم، اما در همان انتخابات اگر فرد لایقی بی‌آنکه از کوپن اصلاحات خرج کند، رأی بیاورد، من با نامزدی او مخالفت نمی‌کنم.
حجاریان: به نظرم باید از امروز درباره پلتفرم صحبت کنیم. به طور به مشخص به‌جای آنکه حرف‌های کلی بزنیم، در جلسات آتی، درباره مشکلات پارلمان در ایران صحبت کنیم.

تاجزاده: موافقم. با این روش انتقادی که آقای علوی‌تبار هم مطرح کرد، پاسخ داده می‌شود؛ بنابراین باید بحث پلتفرم را جدی گرفت. در کنار این باید به تغییر آرایش نیرو‌های سیاسی فکر کنیم. امروز جوان‌ها دچار سرخوردگی شده‌اند و حتی بعضا سیاست‌ورزی را بی‌فایده می‌بینند.
در این شرایط ما باید با صنوف مختلف وارد دیالوگ شویم تا نمایندگان واقعی این‌ها را به جریان اصلاحات و نهاد‌های انتخابی وارد کنیم؛ به‌این‌ترتیب دغدغه‌ها را بهتر درک می‌کنیم. از این گذشته، مردم متوجه می‌شوند ما به دایره بسته مدیران اکتفا نمی‌کنیم و به مسئله نمایندگی همه قشر‌ها توجه داریم. این کار باید از الان انجام بگیرد و مربوط به شب انتخابات نیست.
ذیل این کار دو دسته توافق باید صورت بگیرد؛ یکی توافق‌های صنفی است؛ باید مشخص کنیم تا چه حد و در چه قالبی مطالبات صنفی را می‌توان پوشش داد. دوم میثاق و توافق‌های ملی است. ببینید! اگر به کارگران بها دهیم و در تهران لاقل پنج نماینده واقعی از آن‌ها داشته باشیم، چشم و امیدشان از خارج قطع می‌شود، گروه‌های فرصت‌طلب سخنگو و نماینده آن‌ها نمی‌شوند و احساس می‌کنند مدیریت بسته کشور در حال گشوده‌شدن است. این الگو درباره معلمان هم کاراست و دیگر نمی‌توان و نباید به انجمن اسلامی معلمان مانند خانه کارگر اکتفا کرد. ممکن است این اندیشه ابتدا پذیرفته نشود، اما باید مطرح شود و به میزانی که پذیرفته شود، قدرتمند می‌شود و مخالفان ناگزیر از تمکین به آن هستند. نتیجه‌گیری من این است که ما به‌لحاظ راهبردی آلترناتیوی برای انتخابات نداریم با اینکه انتقاد‌ها به سیاست‌ورزی انتخاباتی و... را وارد می‌دانیم.

علوی‌تبار: به‌نظرم، ما در حال فرار از یک واقعیت مهم هستیم. بخشی از اصلاح‌طلبان در حال فاصله‌گرفتن از بخش دیگر هستند. باید به این فاصله رسمیت داد. ما باید از احزاب مطرح و شخصیت‌های برجسته هسته‌ای درست کنیم و در آن، مستقل از قیدوبند‌های بوروکراتیک فعالیت کنیم.
من قائل به تعطیلی شورای‌عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان نیستم، به هرحال کارایی دارد و به حد وسع فصل خصومت و تعارض می‌کند، اما نمی‌توان از آن انتظار کار‌های پیشرو داشت. به‌نظرم باید بی‌ترس و واهمه به دنبال هسته پیشرو برویم و برای جلوگیری از تعارض، نظرات به‌صورت فردی اعلام شود.
هدف ما باید تدوین برنامه‌ای باشد که ذیل آن، جایگاه احزاب به آن‌ها بازگردانده شود. ما احتیاج به یک مرکز آموزش واحد برای تمامی احزاب داریم. البته با طرح مطالبه قدمی به جلو نمی‌گذاریم. باید به فکر ایجاد نیرو باشیم.

حجاریان: من هم قبلا درباره هسته سخت گفته‌ام و به دنبال تعطیلی جمع‌های موجود نیستم.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید