من پاتریک مودیانو هستم

من پاتریک مودیانو هستم

داستان تنهایی‌هایش، سختی‌های کودکی‌اش، مادری که کم گذاشت، پدری که رهایش کرد و سوال‌هایی که برای همیشه بی‌جواب ماند. این کتاب، خاطرات اوست.

کد خبر : ۶۹۰۲۲
بازدید : ۱۹۸۳
من پاتریک مودیانو هستم

سهراب بشردوست | پاتریک مودیانو، برنده نوبل ادبیات سال ۲۰۱۴، از مهم‌ترین نویسندگان معاصر فرانسه و برای مخاطبان فارسی‌زبان ادبیات نیز نامی آشناست. مودیانو از آن دست نویسندگانی است که آثارشان هم برای مخاطبان عادی جذاب است و هم تحسین منتقدان ادبی را برمی‌انگیزد. یکی از ویژگی‌های آثار او جستجوی نقاط تاریک و کشف حقایقی از تاریک‌جا‌های گذشته است. حقایقی که چه بسا حافظه آن‌ها را برای مدتی طولانی به فراموشی سپرده بوده است.

به‌تازگی آثاری از مودیانو با ترجمه نازنین عرب در نشر نگاه منتشر شده است. «من پاتریک مودیانو هستم»، نخستین کتاب این مجموعه، زندگی‌نامه مودیانو است. مودیانو در این کتاب از گذشته خود سخن می‌گوید. او درست در همان سالی متولد شده است که جنگ جهانی دوم به پایان رسیده است.
پدر و مادرش در دوران جنگ و اشغال فرانسه با هم آشنا می‌شوند. البته مودیانو خاطرات خوشی از آن‌ها ندارد چرا که تقریبا او را به حال خود واگذاشته‌اند و توجهی به او نداشته‌اند. در بخشی از مقدمه مترجم بر ترجمه فارسی «من پاتریک مودیانو هستم» درباره این کتاب آمده است: «کتاب پیش‌رو، داستان زندگی پاتریک مودیانو به قلم خود اوست.
داستان تنهایی‌هایش، سختی‌های کودکی‌اش، مادری که کم گذاشت، پدری که رهایش کرد و سوال‌هایی که برای همیشه بی‌جواب ماند. این کتاب، خاطرات اوست. خاطرات تلخ و شیرینی از پاریس بعد از جنگ جهانی دوم، زندگی‌های آشفته‌ی آدم‌ها در اروپای جنگ‌زده‌ی دهه‌ی پنجاه میلادی، دست‌و‌پازدن برای زندگی کردن و نکردن، زنده ماندن و نماندن، هویت داشتن و نداشتن؛ داستان جدال آدم‌هاست با سرنوشت‌های از پیش تعیین شده و نشده.
داستان کودکانی که میان این همه جدال بی‌پایان به دنیا آمدند و هیچ‌کس به مشروعیت زندگی‌های کودکانه‌شان فکر نکرد و خنده‌های کودکانه‌شان در هیاهوی زندگی‌های عجیب و غریب بزرگتر‌ها گم و فراموش شد. داستان سال‌هایی که مثل برق و باد می‌گذرند و انسانی که هرگز نمی‌فهمد چه وقت کودکی‌اش تمام شد؟».
آن‌چه می‌خوانید سطر‌هایی است از خاطرات مودیانو در این کتاب: «پنجشنبه، ۸ آوریل سال ۱۹۵۵. اگر بخواهم به این تقویم قدیمی اعتماد کنم، هیچ پولی برای من و مادرم باقی نمانده. مادرم مجبورم می‌کند زنگ در آپارتمان پدرم را بزنم و از او پول بخواهم. از پله‌ها بالا می‌روم و همانطور که بالا می‌روم، وجودم در خودم خرد می‌شود. اصلا قصد نداشتم زنگ در را بزنم؛ ولی مادرم از پایین پله‌ها مواظب من بود و با ژستی تهدیدآمیز روی پاگرد پله‌ها ایستاده بود؛ ولی نگاهش غم‌انگیز بود و لبانش خیس.
زنگ در را می‌زنم. پدرم در را روی صورتم می‌بندد. باز هم زنگ در را می‌زنم. میلن دومونژوی قلابی از پشت در فریاد می‌زند که پلیس را خبر می‌کند. از پله‌ها پایین برمی‌گردم. پلیس‌ها می‌آیند و مرا با خود می‌برند. پدرم هم همراه پلیس‌ها می‌آید. پلیس‌ها من و پدرم را سوار ماشینی می‌کنند که جلوی در ساختمان پارک کرده‌اند. سرایدار با چشمان از حدقه درآمده به ما نگاه می‌کند. ما روی صندلی ماشین پلیس کنار هم می‌نشینیم».

رمان «تا تو در این خیابان‌ها گم نشوی» دومین کتاب این مجموعه است. این رمان حال و هوایی معمایی دارد و داستان نویسنده‌ای تنها و منزوی به نام ژان دارگان را روایت می‌کند که گم‌شدن دفترچه تلفنش او را درگیر ماجرایی جنایی می‌کند. ماجرا از این قرار است که شخصی که دفترچه تلفن دارگان را پیدا کرده نسبت به یکی از نام‌های ثبت‌شده در دفترچه حساس شده است، چون این نام با ماجرایی جنایی که او درباره‌اش تحقیق می‌کند ربط دارد.
این کنجکاوی پلیسی بخشی از گذشته ازیادرفته و مدفون در تاریک‌جا‌های حافظه را پیش چشم دارگان احضار می‌کند و این‌گونه است که دارگان که گویی حتی کتاب‌های خود را نیز به‌طور مبهم به یاد می‌آورد درگیر گذشته می‌شود.

سومین کتاب از مجموعه آثار مودیانو که با ترجمه نازنین عرب در نشر نگاه منتشر شده رمانی است با عنوان «بهار لعنتی». این رمان چنان‌که در توضیح پشت جلد آن آمده است «روایت آشنایی مرد جوانی است با عکاسی به نام فرانسیس ژانسن در یکی از کافه‌های پاریس». چنان‌که در همین توضیح آمده است «مرد جوان تصمیم می‌گیرد فهرستی از تمام عکس‌هایی که ژانسن گرفته تهیه کند تا حاصل یک عمر تلاش هنری او به فراموشی سپرده نشود».
چنین اتفاقی رخ نمی‌دهد چراکه ژانسن ناگهانی و بی‌خبر آتلیه‌اش را ترک می‌کند و ناپدید می‌شود و حال که سال‌ها از آن ماجرا گذشته است مرد جوان با پیداکردن عکسی از او دوباره به یاد آن دوره می‌افتد و خاطراتش از ژانسن به تعبیر خودش «از یک خواب بلند زمستانی بیدار» می‌شود.

«پرسه‌های شبانه» چهارمین کتاب از مجموعه آثار مودیانو است. «پرسه‌های شبانه» روایت‌گر پرسه در گذشته ازیادرفته و جستجوی گمشده‌ای در آن است. شخصیت این داستان، گمشده‌ای را که در سال‌های دور می‌شناخته جستجو می‌کند و راهنمای او در این جستجوی دشوار دفترچه یادداشتی است به‌جامانده از آن روزها.

پنجمین کتاب از مجموعه آثار مودیانو با عنوان «خاطرات خفته» باز هم درباره گذشته است و فراموشی و به‌یادآوردن و مودیانو در این رمان نیز چنان‌که در توضیح پشت جلد آن آمده است «باز به سراغ بازی فراموشی و یادآوری می‌رود». آن‌چه می‌خوانید سطر‌هایی است از این رمان: «یک روز که کنار یکی از کانال‌های پاریس قدم می‌زدم عنوان کتابی توجهم را به خود جلب کرد، موعد دیدارها. من هم یک زمانی موعد دیداری داشتم، سال‌ها پیش.
آن روز‌ها خیلی از تنهایی می‌ترسیدم، تنهایی نه به معنای این که با خودم تنها باشم، نه، این حس وقتی کنار دوستان تازه‌ام بودم به سراغم می‌آمد، دوستانی که تازه با آن‌ها آشنا شده بودم. در چنین وقت‌هایی برای اینکه به خودم اطمینان خاطر بدهم مدام با خودم تکرار می‌کردم: بالاخره فرصتی پیدا می‌کنم و از شرشان خلاص می‌شوم. چندنفری بین آن‌ها بودند که حتی نمی‌توانستم تصور کنم ممکن است من را به چه راه‌هایی بکشانند. سراشیبی سقوط بسیار لغزنده‌ای بود».
منبع: روزنامه شرق
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید