نگاهی به فیلم "چهارانگشت"؛ مساله سر شیر خوردن است
جواد عزتی در جایی از فیلم چند بسته پسته و گز را گرفته دستش و رو به خارجیها میگوید: «فایر زدم به مالم فایر زدم به مالم!»ها ها ها!
کد خبر :
۷۰۰۴۴
بازدید :
۲۳۳۵
علی ولیاللهی | مساله سر شیر خوردن است. والا حرف زدن در مورد اثری که راه هر گونه گفتگو را میبندد بینتیجهترین کار دنیا است. فرض کنید شما وارد سوپرمارکت شدهاید و قصد دارید شیر بخرید. ۲۰ هزار تومان پول میدهید و فروشنده یک بطری شیر نه ۳%، نه ۲% که زیر صفر درصد به شما میدهد.
اسمش شیر است، اما آنقدر کرهاش را گرفتهاند که دیگر هیچ چربیای در آن باقی نمانده و شاید بتوان به راحتی گفت که این محصول نامش شیر نیست. آب هم نیست. کثافتی است که نمیدانیم اسمش را چه بگذاریم. بله! مساله دقیقا سر شیر خوردن است.
ما ۲۰ هزار تومان پول میدهیم و میرویم توی سینما تا اثری با نام «چهار انگشت» را ببینیم. اصلا انتظاری نداریم که فیلم خوبی ببینیم. اصلا انتظاری نداریم که جواد عزتی و امیر جعفری در فیلمی به کارگردانی حامد محمدی چیز جالب توجهی در حوزه سینما ارایه دهند.
ما ۲۰ هزار تومان پول میدهیم و میرویم توی سینما تا اثری با نام «چهار انگشت» را ببینیم. اصلا انتظاری نداریم که فیلم خوبی ببینیم. اصلا انتظاری نداریم که جواد عزتی و امیر جعفری در فیلمی به کارگردانی حامد محمدی چیز جالب توجهی در حوزه سینما ارایه دهند.
اصلا چطور مکن است از چنین آدمهایی با رزومههای مشخص که هر سال به بازتولید همان همیشگی میپردازند انتظار سینما داشت؟ پس با علم به اینکه ما قرار نیست یک اثر سینمایی ببینیم، اما میرویم تا لااقل چند دقیقهای به در و دیوار بخندیم وارد سینما میشویم.
میرویم شیر بخوریم در واقع. اما در نهایت چه چیزی دستمان را میگیرد؟ درست عین اموجی دو نقطه خط از سالن خارج میشویم و به شیر خوردن فکر میکنیم.
جواد عزتی در جایی از فیلم چند بسته پسته و گز را گرفته دستش و رو به خارجیها میگوید: «فایر زدم به مالم فایر زدم به مالم!»ها ها ها! از همین دیالوگ ساده و بازی جواد عزتی در این پلان میتوان به تمام آنچه چهار انگشت ارایه میدهد پی برد. سوال از فیلمساز و نویسنده و بازیگر این است که واقعا چقدر میشود از موقعیت ایرانیای که میخواهد خارجی حرف بزند و فارسی و انگلیسی را با هم قاطی میکند، خنده گرفت؟
جواد عزتی در جایی از فیلم چند بسته پسته و گز را گرفته دستش و رو به خارجیها میگوید: «فایر زدم به مالم فایر زدم به مالم!»ها ها ها! از همین دیالوگ ساده و بازی جواد عزتی در این پلان میتوان به تمام آنچه چهار انگشت ارایه میدهد پی برد. سوال از فیلمساز و نویسنده و بازیگر این است که واقعا چقدر میشود از موقعیت ایرانیای که میخواهد خارجی حرف بزند و فارسی و انگلیسی را با هم قاطی میکند، خنده گرفت؟
در اشل بالاتر از موقعیت یک مذهبی در دیار لامذهبها، از موقعیت یک ایرانی در تایلند، موقعیت شخصی با مشخصات «چون به خلوت میرود آن کار دیگر میکند» با یک نوع پرداخت و یک فرم مشخص و تکراری چقدر میتوان بهره برد؟ از یک شیر با درصد چربی مشخص چقدر میتوان کره گرفت؟ بله! مساله دقیقا سر شیر خوردن است.
چند روز پیش سر ورکشاپ تحلیل فیلم بودم. وقتی از حاضران خواستم در مورد فیلمی که هفته گذشته دیدهاند حرف بزنند، یکی از شاگردانم که ۱۳ سال سن داشت و نمیدانم چرا ثبتنامش کرده بودند، گفت: «با مامان و بابام فیلم چهار انگشت را دیدم.» پرسیدم چطور بود؟ انتظار داشتم بگوید خیلی بد بود! اما آن دختر ۱۳ ساله گفت: «خیلیییی خوب بود!»
چرا من انتظار داشتم که او بگوید چهار انگشت فیلم بدی بود؟ آیا خودش میدانست؟ آیا پدر و مادری که دست فرزندشان را گرفته بودند و او را به تماشای چنین فیلمی برده بودند، میدانستند؟ پاسخ همه سوالها منفی است؛ پس من ترجیح میدهم که در مورد شیرهای با درصد چربی بالا حرف بزنیم. حرف بزنیم و متن تولید کنیم تا اگر پدر و مادری خواستند فرزندانشان را ببرند و برایش هزینه کنند، بدانند پولشان را صرف چه چیزی میکنند. از آن مهمتر بدانند که بهتر است کجا بروند. مساله دقیقا سر شیر خوردن است!
۰