چالش پایانناپذیر تمهای مذهبی
مردم با دیدن تهران قدیم قند ته دلشان آب میشود. یک پیوند حسی و نوستالژِیک بین مخاطب و آن دوره وجود دارد. دلیل اصلیش را نمیدانم، ولی شاید به احساسی بودن ما ایرانیها ارتباط داشته باشد.
کد خبر :
۷۰۱۰۸
بازدید :
۱۹۷۴
کامبیز حضرتی | حامد افضلی سال پرکاری را در سینما و تلویزیون داشت. از فیلم سینمایی «سمفونی نهم» محمدرضا هنرمند تا سریال «از یادها رفته» بهرام بهرامیان. این سریال ماجراهای زیادی را از سرگذرانده تا امروز به پخش رسیده است. با حامد افضلی درباره این موضوعات و حواشی «از یادها رفته» به گفتگو پرداختیم.
توجه به مسائل تاریخی در فیلمنامههای شما کمتر نمود داشته است. چرا سراغ سوژه تاریخی رفتید؟
اتفاقاً تاریخ، یکی از دغدغههای اصلی من است. فیلم سینمایی «سمفونی نهم» امسال اکران خواهد شد که آن فیلم هم ارتباطی با تاریخ دارد. در لابه لای خطوط کتابهای تاریخی ماجراها، شخصیتها و حکایاتی پنهان شدهاند که فوقالعاده جذاب و شنیدنی هستند.
توجه به مسائل تاریخی در فیلمنامههای شما کمتر نمود داشته است. چرا سراغ سوژه تاریخی رفتید؟
اتفاقاً تاریخ، یکی از دغدغههای اصلی من است. فیلم سینمایی «سمفونی نهم» امسال اکران خواهد شد که آن فیلم هم ارتباطی با تاریخ دارد. در لابه لای خطوط کتابهای تاریخی ماجراها، شخصیتها و حکایاتی پنهان شدهاند که فوقالعاده جذاب و شنیدنی هستند.
شما وقتی سابقه مجموعههای تاریخی تلویزیون را بررسی میکنید میبینید بیشتر آنها مورد توجه مخاطب قرار گرفته است و برایم عجیب است که چرا تلویزیون به اندازه کافی از این دست مجموعهها تولید نمیکند. شاید یکی از دلایلش هزینههای بالای تولید چنین مجموعههایی باشد، اما وقتی ما نمونههای کرهای و انگلیسی سریالهای تاریخی را میبینیم متوجه میشویم با بودجه کم هم میتوان سریال تاریخی ساخت.
مردم با دیدن تهران قدیم قند ته دلشان آب میشود. یک پیوند حسی و نوستالژِیک بین مخاطب و آن دوره وجود دارد. دلیل اصلیش را نمیدانم، ولی شاید به احساسی بودن ما ایرانیها ارتباط داشته باشد.
یکی از ویژگیهای سریال «از یادها رفته» پربازیگر بودن است. نوشتن فیلمنامه چه روندی داشت؟
قبل از هر چیزی یک داستان کوتاه از خانم خسرونجدی داشتیم. بر اساس آن طرحی نوشتیم بهنام «میراث عشق» این ماجرا مربوط به سال ۸۹ است.
طرح تصویب شد، اما ساخته نشد. چند سالی گذشت و در سال ۹۴ دوباره این پروژه راه افتاد. بازنویسیها و تغییراتی در طرح ایجاد شد و آقای تحویلیان تهیه کار را برعهده گرفت. «از یادها رفته» ماجرای پر فراز و نشیبی را طی کرد. دو مدیر سازمان بیش از سه رئیس شبکه و چند مدیر گروه فیلم و سریال در هنگام نگارش فیلمنامه تغییر کردند.
زمانی که این کار را شروع کردم یک جوان هفتاد کیلویی بیست و چند ساله بودم، اما الان یک مرد سیو چند سالهام موهایم سفید شده، وزنم از صد کیلو گذشته است. اما تجربهای که از نگارش این اثر به دست آوردم حیرتانگیز است.
چرا اینقدر پر کاراکتر است؟
با اضافه شدن بهرام بهرامیان و ورود پروژه به مرحله پیشتولید بازنویسیهای نهایی شکل قصه برای پنجاه قسمت طراحی شده بود که قرار شد فصل اول آن در بیست و پنج قسمت تولید شود. شاید به همین علت است که ملات داستان زیاد به نظر میرسد. شاید هم بهخاطر کم ملاتی معمول در آثار سینمایی و تلویزیونی است که این میزان از قصه و شخصیت توجهمان را جلب میکند.
آیا برنامهای برای تولید ادامه این مجموعه وجود دارد؟
بنده اطلاعی در این زمینه ندارم. اما میدانم بهخاطر کارهایی که در دست نگارش دارم حتی اگر چنین برنامهای وجود داشته باشد با وجود علاقه قلبی به همکاری این امکان برای من وجود ندارد و حتماً رویا خسرو نجدی و عباس نعمتی که بیشتر زحمت نگارش فیلمنامه این اثر برعهده آنها بوده در مورد ادامه کار تصمیم خواهند گرفت.
برای آقای تحویلیان هم حتماً ساختن ادامه این اثر بسیار سخت خواهد بود. من از نزدیک میدیدم که ایشان چگونه زحمت میکشند. شما پلان به پلان این مجموعه را نگاه کنید. اثری از کمفروشی و بیتوجهی در آن نمیبینید به بازیگرها نگاه کنید به نسبت سکانسهای خارجی به داخلی نگاه کنید معلوم است تهیهکننده سر کیسه را شل کرده است.
ای کاش این دست و دلبازی در تمام آثار تلویزیون دیده میشدای کاش تلویزیون بین چنین کاری و کار دیگری که شاید خوب باشد، اما یک قسمتش سه سکانس داخلی در یک آپارتمان صدمتری است، تفاوت قائل شود.
خیلیها مهربانو و فضای فیلم را متأثر از «شهرزاد» حسن فتحی میدانند. آیا این اثر متأثر از آن فضاست؟
من عاشق حسن فتحی هستم. اصلاً توسط ایشان وارد کار حرفهای فیلمنامهنویسی شدم و از مقایسه سریالمان با اثر ایشان ناراحت نمیشوم. اگر این حرف و مقایسه از سوی مخاطب عام شنیده شود جای تعجب ندارد. اما وقتی منتقدین و اهالی رسانه میگویند آدم حیرت میکند.
به نظر شما پوآرو کپی شرلوک هولمز است آیا باید برای اینکه مفهوم ژانر را برای بعضی دوستان توضیح دهم از مثال پوآرو استفاده کنم؟ ما یک ملودرام تاریخی نوشتیم و ساختیم که شخصیت اصلیش یک زن است و «شهرزاد» هم همین است. شباهت دیگری بین این دو وجود ندارد.
فیلم بین مسائل تاریخی و کشف حجاب و مسأله تریاک دوپاره به نظر میرسد. شما خودتان درباره وحدت موضوعات فیلم چه نظری دارید؟
اگر بخواهیم با معیار پارگی اثر را بررسی کنیم و بپرسیم آیا دوپاره است؟ باید بگویم چندپاره است. موضوع کشف حجاب و ماجرای گوهرشاد تقریباً موضوع مرکزی است و مسأله تریاک، اصلاحات رضاخانی، زندگی طبقه اشراف و اختلاف طبقاتی آنها با مردم فقیر، رابطه رعیت و ارباب و موضوعات دیگر در حاشیه آن مطرح میشود.
به نظر من تمرکز صرف روی یک موضوع خاص آنهم برای یک سریال سی قسمتی سم است. شما بیش از هزار دقیقه قرار است با مخاطبتان حرف بزنید تنوع در مسائلی که مطرح میشود با وفاداری به تم اصلی به نظرم کار درستی است.
این فیلم را برای پخش در ماه رمضان چقدر مناسب میدانید؟ آیا بهدلیل ماجراهای گوهرشاد و کشف حجاب در فیلم برای این ماه انتخاب شد؟
ما با یک سریال تم محور روبهرو هستیم. همه داستان در خدمت تم مذهبی اثر است و شاید انتخاب ماه مبارک رمضان برای نمایش این اثر انتخابی هوشمندانه از سوی مسئولان سازمان است. پخش ماه رمضان روند پس تولید را دچار شوک کرد، اما ارزشش را داشت.
شخصیتهای فیلم مانند مهربانو، فروغ و... فضای فیلمتان را زنانه میکنند. شما خودتان این سریال را دلمشغول مسائل زنان میدانید؟
من فکر نمیکنم در چند سال اخیر مجموعهای را سراغ داشته باشید که تا این اندازه به مسأله زنان بپردازد. نمیخواهم موشکافانه یک به یک موضوعات مطرح شده را بشمارم، اما فارغ از شرایط تاریخی آن دوران، توجه ویژهای به زنان صورت گرفته که شاید در تلویزیون تازه باشد.
چرا روند پخش سریال با مشکلاتی همراه است؟ اگر فیلمبرداری به پایان رسیده چرا فیلم به پخش نرسید؟
سریال دو شب پخش نشد. اطلاع دقیقی در مورد جزئیات این ماجرا ندارم. توضیح تهیهکننده، آماده نشدن جلوههای ویژه بود.
بعد از تجربه سریال «ساعت شنی» که به موضوع ملتهب رحم اجارهای میپرداخت خیلیها فکر میکردند که بهرامیان در این سریال سراغ موضوع کم دردسری آمده است، اما گویا دردسر و حواشی گریبانگیر این مجموعه است. آیا مشکلاتی بر سر راه کارگردانی او وجود داشت؟
بهرام بهرامیان از همان لحظهای که به پروژه پیوست کنترل تمام امور را به دست گرفت از فیلمنامه گرفته تا تمام جزئیات تولید! این تسلط او بر روند تولید در اثر به وضوح دیده میشود. او سبک خاصی در کارگردانی دارد. دوربین بهرام بهرامیان جادو میکند. جشنوارهای از رنگ و نور به راه میاندازد. لذت بصری را دست کم نگیرید.
همیشه کار کردن با تمهای مذهبی چالش برانگیز است. زمانی که تصمیم گرفتیم این موضوع را برای «از یادها رفته» به کار ببریم آماده چالشهای بزرگتری بودیم، اما خدا راشکر تا این لحظه با مسأله حادی روبهرو نشدیم.
بازخوردها چه طور بوده است؟
تا این لحظه که هنوز به نیمه مجموعه «از یادها رفته» نرسیدهایم بازخوردها بسیار مثبت بوده، همین که بالاترین آمار بیننده را داریم و تعداد مخاطبها قسمت به قسمت افزایش پیدا کرده است خوشحالکنندهترین خبر است. امسال دو سریال فوقالعاده هم، همزمان با ما از شبکههای دو و سه پخش میشود که آنتن ماه رمضان را گرمتر کرده است و تلویزیون بعد از مدتی طولانی دوباره توانسته است مردم را در این ایام مبارک پای تلویزیون بنشاند.
«از یادها رفته» بخش مهمی از زندگی من است. حتماً انتقادهایی به آن وارد است. اصلاً خود من به قسمتهایی انتقاد دارم، اما برای من کلاس درس بزرگی بود از عباس نعمتی آموختم از بهرام بهرامیان یاد گرفتم. از کتابهای فراوانی که برای نگارش این اثر خواندم آموختم. در بازنویسیهای ۱۰ باره و صدباره یاد گرفتم. اما مهمترین درسی که از نگارش این سریال یاد گرفتم این بود که نویسنده نباید فیلمنامه را بنویسد و برود باید بماند و برای فیلمنامهاش تا لحظه پخش بجنگد.
نقد فیلم
رضا صائمی | بهرام بهرامیان بعد از تجربه گونههای مختلف سریالسازی که از قصههای اجتماعی تا مجموعههای مناسبتی را دربرمی گیرد این بار به سراغ یک ملودرام تاریخی رفته که مبتنی بر مخاطب شناسی ایرانی، ترکیب و ساختار دراماتیک مناسبی برای همراهی مخاطب با اثر است و در عمل نیز توانسته آنها را با فراز و فرود قصه درگیر کند.
رضا صائمی | بهرام بهرامیان بعد از تجربه گونههای مختلف سریالسازی که از قصههای اجتماعی تا مجموعههای مناسبتی را دربرمی گیرد این بار به سراغ یک ملودرام تاریخی رفته که مبتنی بر مخاطب شناسی ایرانی، ترکیب و ساختار دراماتیک مناسبی برای همراهی مخاطب با اثر است و در عمل نیز توانسته آنها را با فراز و فرود قصه درگیر کند.
«از یادها رفته» را باید از منظر جامعه شناسی تاریخی مورد خوانش قرار داد که تجربه عاشقانه را در پارادوکسهای هویتی صورتبندی میکند. بهعبارت دیگر بازگشت دختر جوانی از فرنگ به ایران با بحران هویت اجتماعی و تاریخی بواسطه شناخت نداشتن او از آداب و رسوم و تاریخ تحولات اجتماعی معاصر گره خورده و در نهایت در یک تجربه پرفراز و نشیب عاطفی با بحران هویت فردی درهم تنیده میشود.
آنچه در پس این تجربه عاطفی قابل تأمل است، تضادهای بین سنت و مدرنیته در آن برهه تاریخی یعنی اوایل دهه سی است که بویژه برای طبقه متوسط تجربه دوگانگیهای دوران مدرن بود؛ دورانی که تنشهای اجتماعی با کشمکشهای فردی در نهایت بحران هویت را شکل میداد. «از یادها رفته» در یک خوانش کلی روایت همین بحران هویت است که در بستر قصهای عاشقانه به تصویر کشیده میشود. مهربانو بهعنوان شخصیت محوری این قصه در کانون این بحران قرار دارد.
زنی مدرن و تحصیلکرده که از غرب آمده و در کشاکش با سنتهای بومی با چالشهای گوناگونی مواجه میشود و تلاش میکند از دل این تنش به آرامش برسد. کشف حجاب بهعنوان مهمترین چالش اعتقادی-اجتماعی آن دوره نمادی از این کشمکش است که در پس آن، زیست -جهان زنانه در آن دوران بازنمایی میشود.
در دل این تضادهای تاریخی شاهد یک دو قطبی و رقابت عشقی نیز هستیم که بین مهرداد مستوفی (رضا یزدانی) و خسرو (حسین یاری) شکل میگیرد. این روایت موازی بین سویه دراماتیک و رئالیسم اجتماعی کمک میکند تا فضاسازی برای تبیین تاریخی قصه فراهم شود.
البته در سریال به واقعه کشف حجاب و ماجرای مسجد گوهرشاد اشارههای کوچکی میشود و فیلمساز تلاش کرده تا وجوه دراماتیک قصه را زیر سایه سویههای سیاسی قرار ندهد. اتفاقاً این رویکرد به تأثیرگذاری و پردازش بهتر وضعیت تاریخی قصه کمک کرده و از تبدیل شدن آن به بیانیه تصویری جلوگیری کرده است.
حفظ این فاصلهگذاری و شیوه چیدمان اکتهای تاریخی قصه در دل ساختار درام، تمهید هوشمندانهای بود که بهرامیان به کار برد و قصه را به روایتی دافعه برانگیز بدل نکرد. مرکز ثقل این روایت بیش از هر چیز بر نسبت بین عشق و تضادها بنا شده و همین است که سریال را در یک تعلیق درونی و بیرونی به موازات هم پیش میبرد و جذاب میکند.
حتی میتوان ردپای تفاوتهای طبقاتی را در شکلگیری موقعیت رمانتیک قصه پیدا کرد؛ تضادی که از هماوردی بین یک خانواده بشدت پولدار و قجری و یک خانواده بشدت ضعیف و فقیر شکل میگیرد. «از یادها رفته» با وجود برخی ضعفهایی که در شخصیتپردازی یا بازیهای برخی بازیگران جدیدش دارد، اما در نهایت میتواند از اتمسفر خوب قصه به خوبی در روایت از یک سو و بازنمایی تاریخی موقعیت درام از سوی دیگر بهره ببرد و مخاطب را با خود همراه کند.
حضور حسین یاری در این مجموعه که با جنس و حال و هوای کارهایی از این دست آشناست در کنار انتخاب درست بیتا فرهی در نقش شکوه السلطنه به استحکام بیشتر قصه و کشش بیشتر آن کمک کرده تا «از یادها رفته» در حافظه تاریخی مخاطب از یاد نرود.
منبع: روزنامه ایران
۰