بهترین خودت باش، مهربان باش و بچه به دنیا نیاور!
سادهاش کنیم، بنابر تفکر آنتی-ناتالیستی خلق یا نابودی زندگی نیازمند رضایت فردی است که بناست متولد شود یا بمیرد. مفهوم رضایت در اینجا بهطور معکوس هم کار میکند. مشکلِ آن دگمه قرمزی که با فشاردادنش جهان به پایان میرسد این است که بسیاری از زندگی لذت میبرند و همگان رضایت نمیدهند که تمام زندگی یکباره نابود شود. کرک و بسیاری از آنتی-ناتالیستها میخواهند مردم با رضایت خودشان بهدنیاآوردن انسانهای دیگر را متوقف کنند. «بهوضوح برخی از ما نسبت به سایرین بیشتر مصرف میکنیم. یک خانواده ۱۲ نفره در بوروندی از یک خانواده ۳ نفره در تگزاس کمتر مصرف میکند.»
این همان فلسفهای است که به آن آنتی-ناتالیسم گفته میشود. این ایده به زمان یونان باستان بازمیگردد؛ اما اخیراً پیروانی در رسانههای اجتماعی پیدا کرده است.
از میان این دلایل میتواند به نگرانی درباره وراثت و ژنتیک، اینکه نمیخواهند کودکان رنج بکشند، نارضایتی از بستهشدن نطفه و نگرانی درباره افزایش جمعیت و محیطزیست نام برد.
اما همه آنها در یک چیز با هم متحد هستند و آن متوقف کردن خلقت انسان است. اگرچه این جنبش، جنبشی حاشیهای است؛ برخی از دیدگاههای طرفداران آن - بهخصوص درباره وضعیت زمین - دارد بهطور خزنده وارد مباحث جریان اصلی میشود.
بهطور مثال شاهزادۀ انگلیسی، هری، بااینکه یکی از طرفداران جنبش آنتی-ناتالیست نیست، گفتهاست بهدلیل نگرانی از وضعیت محیطزیست خودش و همسرش قصد دارند حداکثر دو فرزند بیاورند.
گفتوگوی فلسفی
او میگوید: «گمان میکنم فوقالعاده است، شما در اینجا درباره مسائل زندگی واقعی صحبت میکنید. شما یک ایده دارید، مثلاً اینکه انسانها رو به انقراض هستند. اما اگر انسانها دوباره تکامل پیدا کردند چه؟ پس هنوز مسئله ما حل نشده است. مباحث زیادی در این فضا مطرح میشود که بعضی از آنها بسیار حساس است.»
اما علاقۀ توماس به آنتی-ناتالیسم فقط در حد نظریه نیست. توماس باور دارد تمام زندگی بشر بیمعنی است و او تلاش کرده - با اینکه تاکنون موفق نبوده - عمل جراحی واسکتومی انجام دهد. خدمات بهداشت ملی بریتانیا (اناچاس) با انجام عمل واسکتومی، درصورتیکه این عمل به نفع بیمار نباشد ، مخالفت میکند.
ضدخشونت و بارضایت
وقتی آنها درباره انقراض صحبت میکنند، اغلب بهنظر میرسد مشغول تمرین مناظره هستند. هیچکس در جوامع آنلاین تهدید به خشونت یا قتل نمیکند.
عقیدۀ شخصی توماس که میگوید باید با «فشردن یک دگمه قرمز» به زندگی بشر پایان داد، بسیار جنجالی است؛ زیرا خلاف یکی از اصول اساسی آنتی-ناتالیستی؛ یعنی رضایت است.
سادهاش کنیم، بنابر تفکر آنتی-ناتالیستی خلق یا نابودی زندگی نیازمند رضایت فردی است که بناست متولد شود یا بمیرد.
کِرک در سانآنتونیو در تگزاس زندگی میکند. او میگوید بحثی را که در ۴ سالگی با مادرش داشته بهخاطر دارد. مادرش به او گفته بود فرزندآوردن یک انتخاب است.
کرک میگوید: «برای من فاقد معنی است که فردی را که تاقبل از بستهشن نطفهاش هیچ نیاز و خواستهای ندارد، داوطلبانه بهدنیا بیاوریم تا رنج بکشد و بمیرد.»
کرک میگوید او در همان سالهای کودکی به آنتی-ناتالیسم گرویده است. او مخالف خلق انسانهاست؛ زیرا از هیچکدام از ما هرگز به صراحت پرسیده نشده میخواهیم اینجا باشیم یا نه.
کرک میگوید: «اگر به ما امکان داده میشد خودمان انتخاب کنیم، من هرگز مخالفتی با زندگی نداشتم. این امر به رضایت یا نبود آن بستگی دارد.»
مفهوم رضایت در اینجا بهطور معکوس هم کار میکند. مشکلِ آن دگمه قرمزی که با فشاردادنش جهان به پایان میرسد این است که بسیاری از زندگی لذت میبرند و همگان رضایت نمیدهند که تمام زندگی یکباره نابود شود. کرک و بسیاری از آنتی-ناتالیستها میخواهند مردم با رضایت خودشان بهدنیاآوردن انسانهای دیگر را متوقف کنند.
انجمن دیوانگان؟
یکی از پستها اسکرینشات از پست یک کاربر دیگر بود که در آن نوشته شده بود: «من اختلال شخصیت مرزی، اختلال دوقطبی و اضطراب عمومی دارم.» آنتی-ناتالیستی که این پست را به اشتراک گذشته بود زیرش نوشته بود: «این فرد دو بچه دارد. دلم برای طفل معصومها میسوزد.»
در گروه دیگر، شخص دیگری از مشکلات روانیاش نوشته بود که در او افکار خودکشی ایجاد میکند.
توماس میگوید: «من شیزوفرنیک هستم و از افسردگی رنج میبرم. افسردگی در خانواده ما ارثی است. من فکر میکنم اگر بچهدار شوم، آنها به احتمال خیلی زیاد دچار افسردگی خواهند شد و آنها هم از زندگی متنفر خواهند شد.»
اما او میگوید اجتماع باورمندان به آنتی-ناتالیسم اغلب توسط افراد بیرون از این اجتماع بد تعبیر میشود.
«مردم به ما برچسب روانی و دیوانه میزنند. حقیقت، بسیار پیچیدهتر از اینهاست.»
برای نجات زمین؟
اگر به پستهای گروههای آنتی-ناتالیستی و فعالان محیطزیست نگاه کنیم، بین نظرات دو گروه موازیکاریهایی را مشاهده میکنیم.
نانسی یک گیاهخوار، طرفدار حقوق حیوانات و مربی یوگاست که در زندگی از پلاستیک استفاده نمیکند. او اهل فیلیپین است و میگوید: «احساس میکنم بچهآوردن در این زمان خودخواهی است. واقعیت این است که هرچه بچههای بیشتری به این دنیا آورده شوند، محیطزیست بیشتر آسیب میبیند.»
یک گروه آنتی-ناتالیستی در فیسبوک با نام «آنتی-ناتالیستها بسیار عصبانی» درخواستی را برای ارسال به سازمانمللمتحد تنظیم کرده است. عنوان درخواست این است: «انفجار جمعیتی ریشه فجایع آب و هوایی در جهان-همین حالا فرزندآوری را متوقف کنید.» این درخواست تاکنون ۲۷۰۰۰ امضا جمع کرده است.
ایدۀ محدودکردن فرزندآوری برای نجات محیطزیست جدید نیست. یک خیریۀ بریتانیایی به نام «جمعیت مهم است» سالهاست، علیغم نداشتن علایق آنتی-ناتالیستی، این ایده را پیشنهاد داده است. درحقیقت این افراد طرفدار پایداری نوع بشر هستند بهجای اینکه روی انقراض آن تأکید کنند.
رابین مِنارد، مدیر گروه میگوید: «هدف ما این است بین نوعِ انسان و سیاره هماهنگی ایجاد کنیم تا ساکنان این سیاره منتفع شوند. اگر در سراسر جهان فرزندان کمتری و خانوادههای کوچکتری داشته باشیم میتوانیم به پایداری جمعیت دست پیدا کنیم.»
آیا افزایش جمعیت مستقیماً به فجایع زیستمحیطی منجر میشود؟
استفانی هِگارتی، خبرنگار بخش جمعیت شبکۀ بیبیسی، میگوید: «گفتنش سخت است، زیرا آینده را به سختی میتوان پیشبینی کرد.»
او میگوید: «برطبق پیشبینیهای علمی، بهدلیل پیشرفتهای اقتصادی و افت زاد و ولد در دنیا، جمعیت جهان در ۸۰ سال آینده روی ۱۱ میلیارد ثابت خواهد شد. چه جهان بتواند آن را تحمل کند، چه نه.»
«خیلی سخت است پیشبینی کرد که سیاره زمین تاب تحمل چند نفر را دارد؛ زیرا همه چیز بستگی به میزان مصرف دارد و مصرف مربوط به همه چیز از هوا، آب، غذا، سوختهای فسیلی، چون و پلاستیک ... میشود و میتوان این فهرست را طولانی کرد.»
«بهوضوح برخی از ما نسبت به سایرین بیشتر مصرف میکنیم. یک خانواده ۱۲ نفره در بوروندی از یک خانواده ۳ نفری در تگزاس کمتر مصرف میکند.»
«خیلی چیزها هست که تا دهه آتی تغییر خواهد کرد و قرن آینده را نمیتوان از اکنون پیشبینی کرد.»
توهین و انتقاد
یکی از اعضای این گروهها نوشته بود: «نخستین چیزی که بعد از دیدن یک زن حامله احساس میکنم، حالت تهوع است. از آن شکم برآمده متنفرم.»
اما معنیاش این نیست که همۀ آنتی-ناتالیستها از بچهها متنفرند.
نانسی میگوید: «شخصاً بچهها را دوست دارم و دلیلش همین است که نمیخواهم آنها متولد شوند و رنج بکشند. شاید آوردن آنها به این دنیا به من احساس خوشی بدهد، اما امکان تهدیدشدن آنها بسیار زیاد است و من مطمئن نیستم ارزشش را داشته باشد.»
اما این تنها انتقاد نیست. در برخی گروههای آنتی-ناتالیستی، کاربران روی این نکته تأکید میکنند که در مناطق جنگی، اگر احتمال نقص عضو، معلولیت یا حتی بزرگشدن در خانوادهای با درآمد کم است، کودکان نباید متولد شوند. در برخی مواقع ریتوریک (نحوه بیان) افراد به نحوی است که گویی تولد گزینشی یا بهنژادی (یوژنیک) را تبلیغ میکنند.
توماس درباره تولد کودکان در مناطق جنگی میگوید: «انگیزه آنها از داشتن فرزند چیست؟ در چنین کشورهایی امید خیلی کمی نسبت به تغییر وضعیت وجود دارد.»
توماس از تولد کودکان در خانوادههای با درآمد کم استقبال بیشتری میکند.
«من درکل مخالف بچهداشتن هستم، اما فکر میکنم در خانوادههای کمدرآمد هم میتوان خوشحال بود.»
نانسی نظری مخالف دارد. او میگوید: «من با ترغیب بهنژادی مخالفم. چرا ما دست روی گروهی خاص میگذاریم فقط به این دلیل که فاقد امتیاز و محروم است.»
سؤالی همچنان باقی است: آیا آنتی-ناتالیستها فلسفهای عمومی دارند؟
کرک میگوید: «بهترین خودت باش، مهربان باش و بچه به دنیا نیاور»، این فلسفه عمومی آنتی-ناتالیستهاست.