انواع درمان «بازی»‌های ترک اعتیاد

انواع درمان «بازی»‌های ترک اعتیاد

برای چنین بیمارانی صرفا درمان دارویی کافی نیست، چون این افراد حتی اگر تحت درمان با متادون هم قرار بگیرند و نتوانند تریاک یا هرویین مصرف کنند به سراغ مت آمفتامین یا ماری جوانا می‌روند.

کد خبر : ۷۲۵۳۸
بازدید : ۱۳۱۶۶
انواع درمان «بازی»‌های ترک اعتیاد
درمان اعتیاد در ایران به هیچ‌وجه یک فن جدید نیست. اسناد مکتوب و خاطرات فراوان از نسل‌های دهه ۲۰ و ۳۰ به یادگار مانده که در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ که اوج مصرف هرویین در ایران بود، روانپزشکان و پزشکان عمومی، درمان‌های دارویی یا پرهیز‌مدار الگو‌برداری شده از همکاران اروپایی خود یا حداقل، مداخلات روانشناختی مشابه تجویز‌های موثر در درمان بیماران روانی مزمن را برای مبتلایان هرویین و تریاک اجرا می‌کردند و بسیاری از این مداخلات هم در زمان خود، نتایج موثر داشته است.
پس از پیروزی انقلاب هم تا زمانی که به دنبال تصویب قوانین جدید‌تر در مبارزه با مواد مخدر، دارو‌های درمان اعتیاد وارد فهرست دارویی کشور و سیاست‌های درمان اعتیاد نشده بود، روانپزشکان با ارایه همان مداخلات روانپزشکی، بیماران معتاد را به عنوان افراد مبتلا به اختلالات روانی شدید تحت درمان قرار می‌دادند.
حالا هم و در پایان دهه ۹۰، یک فرد معتاد؛ با هر نوع از وابستگی یک بیمار روانی تلقی می‌شود که ضمن دریافت دارو، باید تحت درمان‌های روانپزشکی هم قرار بگیرد تا آسیب‌های روانی ناشی از وابستگی بیمارگونه، کاهش یابد.
در حالی که همچنان، درمان‌های ارایه شده در نظام درمانی کشور برای بیماران معتاد، الگوگرفته از مداخلات کشور‌های اروپایی و امریکاست، محمدرضا سرگلزایی؛ روانپزشکی که حدود بیست سال در حوزه درمان اختلالات روانپزشکی از جمله اعتیاد فعال بوده و حالا، اوقات خود را به تدریس روانپزشکی، روانشناسی و حوزه‌های بین رشته‌ای اختصاص داده، چندی قبل تاثیرگذاری مداخلات روانپزشکی در درمان اعتیاد را مطرح و به الگو‌های ابداعی متخصصان اروپایی و امریکایی اشاره کرد.
سرگلزایی که کتاب‌هایی هم در زمینه درمان اعتیاد نوشته و «ترک اعتیاد موفق»، «راهی برای رهایی از اعتیاد» و «اعتیاد، از سبب‌شناسی تا درمان» از آثار اوست، در تابستان ۱۳۹۴ کلینیک الکل را در مرکز ملی مطالعات اعتیاد ایران (اینکاس) وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران راه‌اندازی کرد. این روانپزشک، در گفتگو با «اعتماد» درباره این مداخلات روانپزشکی و تاثیر مکمل آن‌ها در کنار درمان‌های دارویی و پرهیزمدار برای بیماران گرفتار اعتیاد می‌گوید.

در کنار روش‌های دارویی و پرهیزمدار درمان اعتیاد که از دو دهه قبل در کشور مرسوم است، شما روش جدیدی با الگوبرداری از روش‌های جهانی را برای درمان اعتیاد پیشنهاد داده اید که موسوم به مدل «بازی‌ها» است، این مدل چه ویژگی‌هایی دارد و تا چه حد در مقایسه با درمان‌های دارویی و پرهیزمدار در مقابله با عود اعتیاد موفقیت‌آمیز است؟

من مدل جدیدی ارایه نداده‌ام، مدل بازی‌ها، مربوط به «اریک برن»؛ روانپزشک آمریکایی از چند دهه قبل در مجامع روانشناسی شناخته شده است ولی در برنامه‌های مرسوم درمان اعتیاد کمتر به آن توجه می‌شود لذا من چند سال پیش مقاله‌ای با عنوان «چه کسانی از درمان نگهدارنده با متادون سود می‌برند؟»
نوشتم و در این مقاله به اعتیاد تعاملی (اعتیاد به مثابه یک بازی روانی خانوادگی چند نفره) اشاره کردم. این مقاله هم اخیرا در فضای مجازی بازنشر شد و گمان رفت که من راجع به مدل جدیدی از درمان اعتیاد صحبت می‌کنم! من در این مقاله گفتم که، چون با انواع الگو‌های اعتیاد مواجه هستیم باید بسته به هر الگوی اعتیاد، مدل درمان متفاوتی معرفی کنیم. چند دهه قبل «کریگ مک اندرو»؛ روانشناس آمریکایی، اعتیاد به الکل را به دو دسته الکلیسم اولیه و الکلیسم ثانویه تقسیم‌بندی کرد.
از نظر مک اندرو، افرادی دچار الکلیسم اولیه می‌شوند که برای لذت بردن، مصرف الکل را شروع می‌کنند، اما به تدریج به الکل وابسته می‌شوند در حالی که مبتلایان به الکلیسم ثانویه، افرادی هستند که مثلا دچار افسردگی بوده‌اند و خواسته‌اند با مصرف الکل، خود را تسکین دهند و البته این گروه هم به الکل معتاد می‌شوند، علاوه بر اینکه در درازمدت، الکل باعث تشدید افسردگی‌شان هم می‌شود ولی در صورت ترک مصرف با علائم بازگیری (ترک) مواجه می‌شوند لذا به مصرف الکل ادامه می‌دهند.
مک اندرو با این تفکیک، مدل پیشگیری و مواجهه با الکلیسم اولیه و الکلیسم ثانویه را متفاوت دانسته بود. اما در همان زمان، اریک برن تئوری بازی‌های تعاملی را مطرح کرد. اساس تئوری اریک برن این بود که ارتباط ما انسان‌ها با یکدیگر همواره شفاف و سرراست نیست بلکه گاهی اوقات، سطح و عمق ارتباطات ما با یکدیگر تضاد دارند.
برن در کتاب‌های خود با عنوان «تحلیل رفتار متقابل»، «بازی‌ها»، «بعد از سلام چه می‌گویید؟» و «پویایی گروه» به این موضوع پرداخته بود که ما انسان‌ها در ارتباط با دیگران ۳ حالت روانی داریم؛ حالت والدانه (parent)، حالت کودکانه (child) و حالت بالغانه (adult) و هر یک از ما، گاهی در وضعیت بالغانه، گاهی در وضعیت والدانه و گاهی در وضعیت کودکانه با دیگران در ارتباط هستیم؛ به عنوان مثال، گفت و شنود علمی من با شما، ارتباط بالغ- بالغ است، اما اگر من در حال سرزنش یا تهدید شما باشم، این ارتباط، والد- کودک خواهد بود و اگر در حال تملق و التماس باشم این ارتباط به کودک- والد تغییر پیدا می‌کند.
اریک برن با توجه به هر یک از این ۳ حالت ارتباط، «بازی الکلی» را به عنوان یکی از بازی‌های تعاملی مطرح کرده بود. بازی الکلی در تحلیل رفتار متقابل به این معناست که وابستگی یک فرد به الکل به دلیل مدل وابستگی الکلیسم اولیه یا ثانویه مطرح شده توسط کریگ مک اندرو و دلایل فیزیولوژیک و طبی نیست، چون در هر دو مدل مطرح شده توسط این روانشناس، وابستگی به الکل یا مواد مخدر تحت تاثیر تحمل بیوشیمیایی اتفاق می‌افتد، یک نفر الکل را با هدف کسب لذت می‌نوشد و دچار وابستگی می‌شود، یک نفر برای رفع درد الکل می‌نوشد و دچار وابستگی می‌شود.
اما در هر صورت مدل وابستگی از نظر مک اندرو، مدل بیوشیمی و طبی است در حالی که اریک برن این پرسش را مطرح می‌کرد که چرا یک فرد که برای لذت بردن یا رفع درد، نیاز به مصرف الکل یا مواد مخدر ندارد، الکل یا مواد مخدر مصرف می‌کند؟ و پاسخ او به این پرسش این بود که، چون این فرد مثلا والدین کنترل‌گر و سرزنشگری دارد و رابطه آن‌ها با او رابطه والد- کودک است و این فرد می‌خواهد در مقابل والدین خود در وضعیت کودک لجباز باشد و در واقع برای لجبازی با آن‌ها سراغ مصرف مواد مخدر یا الکل می‌رود.
من در همان مقاله مورد اشاره نوشته‌ام که اگر بیماران ما دچار اعتیاد مبتنی بر الگوی اعتیاد مک اندرو و از نوع اعتیاد اولیه یا اعتیاد ثانویه باشند، وقتی جایگزین بیوشیمیایی دریافت کنند به عنوان مثال به جای تریاک (که یک ماده مخدر غیرقانونی، غیربهداشتی و گران‌قیمت است) متادون یا بوپرونورفین دریافت کنند (که دارو‌های ارزان‌قیمت، بهداشتی و قانونی هستند) موفق به درمان اعتیادشان می‌شوند، اما آن افرادی که الگوی اعتیادشان مبتنی بر الگوی بازی‌های تعاملی اریک برن باشد، آن‌ها نه به دلیل مشکلات فیزیولوژیک بلکه به این دلیل به سمت مصرف مواد مخدر یا محرک یا الکل می‌روند که می‌خواهند با یک مرجع قدرت لجبازی کنند این مرجع قدرت ممکن است پدر، مادر، همسر، مدیر مدرسه، نیروی انتظامی یا حکومت باشد و شیوه لجبازی آن‌ها هم این است که مخالف حکم آن مرجع قدرت حرکت کنند حتی اگر این حرکت برای خودشان آسیب و ضرر ایجاد کند.
من در آن مقاله این بحث را مطرح کردم که برای چنین بیمارانی صرفا درمان دارویی کافی نیست، چون این افراد حتی اگر تحت درمان با متادون هم قرار بگیرند و نتوانند تریاک یا هرویین مصرف کنند به سراغ مت آمفتامین یا ماری جوانا می‌روند.
پس در مورد چنین بیمارانی باید علاوه بر درمان دارویی، روان‌درمانی فردی، خانواده درمانی، زوج درمانی و گروه درمانی را هم در برنامه درمانی قرار دهیم. در الگوی تحلیل رفتار متقابل یا TA افراد برای آگاهی بیشتر به وضعیت حالت روانی و نفسانی‌شان آموزش می‌بینند تا معلوم شود در کدام حالت بالغانه، کودکانه یا والدانه قرار دارند و اگر والد هستند، آیا والد حمایت‌گر هستند یا والد سرزنشگر و اگر کودک هستند، آیا کودک مطیع هستند یا کودک لجباز.
این آگاه‌سازی به این منظور است که برای مخالفت یا کسب محبت در حالت بالغانه تقاضا و پیام خود را انتقال دهند و برای ابراز وجود و جنگ با مرجع قدرت، نیازی به خودزنی و از جمله مصرف مواد مخدر یا تخلفات رانندگی نداشته باشند.

در واقع ارتکاب به هر بزه و ناهنجاری ممکن است به دلیل همین ناآگاهی نسبت به احوال روانی خویشتن باشد؟

دلیل هر بزه و ناهنجاری را نمی‌توانیم متوجه این ناآگاهی بدانیم، چون بعضی بزه‌ها و ناهنجاری‌ها، زمینه ژنتیکی یا روانپزشکی دارند یا در شرایط اجتماعی خاصی اتفاق می‌افتند به این معنا که سیستم اجتماعی به گونه‌ای است که اقتضا می‌کند بعضی افراد در نقش بزهکار یا نابهنجار قرار بگیرند. به عنوان مثال وقتی افراد خشن در فیلم‌های سینمایی، جذاب‌تر نشان داده می‌شوند در این شرایط نمی‌توان گفت که با یک بازی روانی فردی مواجهیم بلکه یک ماجرای اجتماعی و رسانه‌ای اتفاق افتاده و موضوع نیازمند بررسی از منظر روانشناسی اجتماعی و جامعه‌شناسی است و من هم در مقالاتی همچون «رشد اعتیاد در ایران» و «گفتمان خشونت/ادبیات اوباش» راجع به آن نوشته‌ام.

الگوی تحلیل رفتار متقابل در مقایسه با درمان دارویی یا پرهیزمدار، چه درمان متفاوتی برای یک معتاد ارایه می‌دهد که توقف عود اعتیاد را تضمین کند؟

این مدل درمان، یک بدیل یا جایگزین نیست بلکه یک برنامه مکمل است و باید توجه کنیم که این مدل درمان به هیچ وجه رودرروی سایر مدل‌های درمانی قرار نمی‌گیرد. ما برای درمان اعتیاد به مواد مخدر دو مدل درمانی داریم؛ یا از مدل پرهیزمدار استفاده می‌کنیم که در این مدل فرد بدون دریافت یک داروی شبه مخدر به پاکی می‌رسد در صورتی که در مدل کاهش آسیب، فرد با دریافت داروی شبه مخدر (یا آگونیست همچون متادون) اعتیادش را مهار می‌کند.
الگوی تحلیل رفتار متقابل، مدل متفاوتی نیست بلکه همان فردی که درمان پرهیزمدار یا درمان کاهش آسیب دریافت می‌کند، می‌تواند به عنوان مکمل از درمان مبتنی بر تحلیل تعاملی هم بهره‌مند شود. الگوی تحلیل رفتار متقابل، یک روش درمانی مکمل است با این موضع که افراد بدانند که گاهی برای لجبازی و جنگ قدرت گرفتار اعتیاد به الکل یا مواد مخدر می‌شوند.
درمان مبتنی بر تحلیل تعاملی، یک مدل آموزشی روان درمانی است به این معنا که افراد در جریان گروه درمانی، زوج درمانی یا خانواده درمانی با مدل‌های روابط بیمارگونه خود و دیگران آشنا می‌شوند و برای اصلاح این رفتار‌ها تمرین می‌کنند، اما در کنار این آموزش‌ها ممکن است نیاز به مصرف متادون یا بوپرونورفین هم داشته باشند.
البته حدود ۲۰ سال قبل که من وارد درمان اعتیاد شدم، مدل‌های درمانی در کشور ما بسیار ناقص بودند، چون در آن زمان، متادون و بوپرونورفین (دارو‌های آگونیست) و نالتروکسان (داروی آنتاگونیست) در سیستم درمان اعتیاد ایران وجود نداشتند و صرفا یک مدل پرهیزمدار، آن هم مبتنی بر فشار و سرکوب در کشور داشتیم که برای اجرای آن، معتادان مثل افراد مجرم بازداشت و در بازپروری‌ها قرنطینه می‌شدند بدون اینکه درمان دارویی مناسب دریافت کنند و از روان درمانی استاندارد و موثر هم خبری نبود.

البته حالا هم همین مدل در حال اجراست و فقط اسمش به مراکز ماده ۱۶ تغییر کرده.

من در این چند سال از کار درمان اعتیاد فاصله گرفته‌ام و در جریان الگو‌های قانونی یا درمانی موجود نیستم، اما در دهه ۷۰ با همت روانپزشکان دانشمندی همچون عمران محمد رزاقی، آفرین رحیمی‌موقر و همکاران‌شان که آن زمان معاونت پیشگیری سازمان بهزیستی کشور را اداره می‌کردند به تدریج تمام مدل‌های جهانی درمان اعتیاد وارد کشور شدند.
ابتدا داروی نالتروکسان به سیستم درمانی وارد شد که داروی مکمل در درمان پرهیزمدار است و پس از آن متادون و بوپرونورفین وارد سیستم درمان اعتیاد شدند که دارو‌های موثر در درمان جایگزین یا کاهش آسیب اعتیاد هستند.
پس از آن هم روش اجتماع درمان‌مدار TC وارد نظام درمان اعتیاد کشور شد؛ در ادامه هم توزیع متادون و بوپرونورفین و شربت تریاک در بخش خصوصی آغاز شد و در نهایت، امروز همه مدل‌های درمان اعتیاد در کشور وجود دارند و تمام کلینیک‌های درمانی دارای تیم درمان شامل پزشک عمومی، روانپزشک، روانشناس و مددکار اجتماعی هستند که وظیفه روانشناس در این تیم‌ها، ارایه درمان‌های غیردارویی مثل تحلیل تعاملی است.
بنابراین تمام روش‌های درمان اعتیاد در کشور ما وجود دارند. البته بعضی از دارو‌های مورد استفاده در درمان الکلیسم هنوز وارد ایران نشده‌اند، اما نبود این دارو‌ها در کشور به معنای ناشناس بودن آن برای پزشکان نیست بلکه واردات دارو متوجه تصمیم مسوولان نظام سلامت و بودجه‌ها و اولویت‌های واردات داروست.
اما یادآور می‌شوم که با وجود تنوع روش‌های درمان اعتیاد در کشور، بیماران ما به دلیل ناآگاهی، اغلب به دنبال این هستند که فقط دارو مصرف کنند بنابراین، به جای مراجعه به مراکز درمانی، برای پرهیز از ثبت‌نام در فهرست دریافت داروی آگونیست و انجام آزمایش موید عدم مصرف مخدر، ترجیح می‌دهند متادون را از عطاری‌ها یا از بازار سیاه بخرند و نمی‌دانند که راه درمان، صرفا دریافت داروی آگونیست نبوده بلکه مصرف دارو به همراه روان درمانی باعث بهبودی خواهد شد.
از سوی دیگر، ما در سطح کلان اجتماعی دچار سوءمدیریت هستیم، در نتیجه هر مدل درمانی مصوب توسط یک مدیر، با روی کار آمدن مدیر جدید ممکن است لغو شود، ضمن آنکه نظارت سالمی هم بر اجرای همین مدل‌ها وجود ندارد.
پس مشکل ما، کمبود یا جای خالی مدل‌های درمانی در کشور نیست بلکه با مدیریت ناکارآمد و بیمار و پایین بودن سطح آگاهی جمعی مواجهیم و از این بابت در ردیف کشور‌های بی‌سواد یا کم‌سواد محسوب می‌شویم بنابراین از تجویز گل‌گاوزبان برای درمان بیماری قلبی و جن‌گیری برای درمان بیماری روانی و فروش متادون در عطاری بیش از درمان‌های علمی استقبال می‌کنیم!

طی سال‌های اخیر، درمانگران اعتیاد بحث‌هایی از جمله ارتباط اعتیاد و ژنتیک همچنین تاثیر هیپنوتیزم بر درمان اعتیاد را مطرح کرده‌اند. هیپنوتیزم درمانی یا مداخلات ژنتیک و حتی روش‌های تهاجمی مثل تعویض خون تا چه حد در درمان اعتیاد موثر است؟

تمام مسائل انسانی، از بزهکاری و اعتیاد تا نبوغ و موفقیت ورزشی، یک بخش ژنتیک و یک بخش تربیتی دارند. امروزه بخش مهمی از بودجه‌های علمی به مهندسی ژنتیک اختصاص می‌یابد، چون در هر حوزه اختلالات روانپزشکی یا سایر شاخه‌های پزشکی، حتما ردپای یک یا چند ژن وجود دارد. اما در تمام مسائل انسانی، فرهنگ و تربیت هم نقش دارند.
بنابراین، ژنتیک و فرهنگ و تربیت، مثل تاروپود فرش درهم تنیده‌اند، اما نظریه‌پردازان متمایل به دیدگاه زیستی و بیولوژیک، بر نقش قوی‌تر ژن‌ها تاکید دارند و نظریه‌پردازان دارای دیدگاه اجتماعی/ فرهنگی/ تربیتی، بر نقش عوامل اجتماعی- فرهنگی و تربیت تاکید می‌کنند. ارزیابی دقیق روانپزشکی، می‌تواند تا حدودی نشان دهد که چه درصدی از اعتیاد یک فرد، ناشی از دلایل ژنتیک است.
مثلا فردی که دچار دوره‌های شدید افسردگی می‌شود، ممکن است با هدف خوددرمانی به الکل، مواد مخدر یا دارو‌های خواب‌آور پناه ببرد و دچار اعتیاد شود. برای چنین فردی، داروی ضد افسردگی ضروری است و بدون آن، هر روشی برای درمان اعتیاد او ناموفق خواهد بود.
اما برای تغییر عادات افراد باید از روش‌های غیردارویی کمک بگیریم. مثلا برای فردی که بنا به عادت (شرطی شدن)، باید بعد از نوشیدن یک استکان چای یک نخ سیگار بکشد، باید از رفتار درمانی هیپنوتیزمی، نوروفیدبک یا مدیتیشن که زیرمجموعه‌های روان‌درمانی هستند، کمک گرفت.
روانشناس بالینی یا روانپزشک، باید ارزیابی کنند که تا چه حد اعتیاد این فرد تحت تاثیر اختلالات روانپزشکی، تا چه حد محصول ارتباط بیمارگونه با والدین یا همسر و تا چه حد متاثر از یک عادت است. در صورت تاثیرپذیری اعتیاد از ارتباط با والدین، درمان تعاملی طبق نظریه بازی‌های اریک برن پیشنهاد می‌شود، اما در صورت تاثیرپذیری از الگو‌های عادتی، هیپنوتیزم درمانی شناختی- رفتاری توصیه می‌شود.
غیر از اینها، اما داستان تعویض خون، شارلاتانیزمی بود که در دهه ۸۰ در ایران باب شد و کلاهبرداران تبلیغ می‌کردند که به دنبال تعویض خون، اعتیاد را درمان می‌کنند و نفرت دایمی از مواد مخدر ایجاد خواهند کرد، در حالی که هیچ تعویض خونی اتفاق نمی‌افتاد.
ماجرا این است که به دنبال مصرف داروی آنتاگونیست (نالتروکسان) برای درمان اعتیاد، گیرنده‌های مواد مخدر در مغز، توسط نالترکسون اشغال می‌شوند، در چنین شرایطی، مصرف تریاک یا هرویین هیچ لذتی در فرد ایجاد نخواهد کرد. اما برای تجویز این دارو، بیمار باید یک تا دو هفته پیش از دریافت اولین دوز نالترکسون، مصرف مواد مخدر را متوقف کرده باشد، چون در غیر این صورت، حالش به شدت بد خواهد شد.
حدود ۲۰ سال قبل، یک متد درمانی را در برخی مراکز پژوهشی به خصوص در اسپانیا و اسراییل اجرا کردند به این شکل که بیمار را در اتاق عمل، بیهوش کرده و طی بیهوشی نالتروکسان به بدن او وارد می‌شد بنابراین، نیازی به ۳ هفته انتظار برای خروج اثرات مواد مخدر از بدن بیمار نبود. این شیوه درمانی «سم‌زدایی فوق سریع» نامیده شد.
وقتی این پروتکل درمانی به ایران آمد، برخی شبه‌درمانگران کلاهبردار، آن را تعویض خون با نفرت دایمی از مواد نامیدند و درباره آن تبلیغات فراوان کردند، در حالی که تعویض خونی در کار نبود بلکه سم‌زدایی تحت بیهوشی انجام می‌شد. البته به دلیل چند مورد مرگ زیر بیهوشی در سایر کشور‌ها و نیز در ایران، این روش از ۱۵ سال گذشته در کل دنیا منسوخ شد و در ایران هم خوشبختانه دیگر هیچ تبلیغی درباره چنین مدلی از ترک اعتیاد سریع، بدون درد و با تنفر دایمی از مواد نمی‌بینید.

در ایران هم مانند تمام کشور‌ها با انواع اعتیاد مواجه هستیم؛ اعتیاد به پرخوری، اعتیاد به قمار، اعتیاد به روابط جنسی و حتی اعتیاد به شرط‌بندی بر مسابقاتی مثل مسابقه خروس لاری که فرد، معتاد به تماشای خشونت حیوا‌ن‌کشی است. آیا روش‌های درمانی از جمله درمان دارویی، پرهیزمدار یا درمان تعاملی، در صورت ارزیابی صحیح علت اعتیاد توسط درمانگر، برای تمام انواع اعتیاد قابل استفاده است؟

بله، چارچوب کلی درمان همه انواع اعتیاد، یکسان است، به جز بخش درمان دارویی که بسته به هر نوع اعتیاد متفاوت است. الگوی کلی درمان انواع اعتیاد شامل اصلاح خطا‌های شناختی، اصلاح بازی‌های تعاملی آسیب‌رسان، آموزش مهارت‌های خودکنترلی و درمان اختلالات روانپزشکی زمینه‌ساز و همراه اعتیاد است.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید