آیا کمتر کار کردن بخشی از آینده بشر خواهد بود؟

آیا کمتر کار کردن بخشی از آینده بشر خواهد بود؟

یک ایده جدید برای معکوس کردن این روند وجود دارد: و آن اینکه کمتر کار کنیم؛ اقتصاد جهانی را کند کنیم و اشتهای ظاهراً پایان‌ناپذیر خود برای مصرف بیشتر را محدود کنیم. آیا این کار امکان‌پذیر است و آیا واقعاً به نجات زمین کمک می‌کند؟ نتیجه پژوهشی که توسط مدرسه تجارت هِنلی انجام شد نشان داد ۴ روز در هفته کار کردن هر سه شاخص توسعه انسانی را ارتقاء می‌دهد. برطبق این گزارش سه-چهارم کارگران (۷۸ درصد) با ۴ روز کار کردن در هفته خوشحال‌تر بودند؛ ۷۰ درصد استرس کمتری احساس می‌کردند و ۶۲ درصد کمتر غیبت از کار به دلیل بیماری داشتند.

کد خبر : ۷۲۵۴۵
بازدید : ۲۷۴۶
چطور کمتر کار‌کردن باعث نجات زمین می‌شود؟
فرادید | اگر هر فردی در دنیا به اندازۀ اروپایی‌ها سوخت، غذا، لباس و مصالح ساختمانی مصرف می‌کرد، ما به ۲.۸ سیاره زمین دیگر نیاز داشتیم. اگر هر کسی در دنیا به سبک آمریکایی‌ها زندگی می‌کرد، ما به ۵ سیاره زمین دیگر احتیاج داشتیم؛ و به جرئت می‌توان گفت که هیچ‌یک از ما در زندگی از نحوۀ پول درآوردن تا خرج‌کردن و تردد‌کردن؛ به شیوۀ زیست پایدار زندگی نمی‌کنیم.

برطبق گزارش «شبکۀ جهانی ردپای کربن»، که یک سازمان تحقیقاتی بین‌المللی است، روز ۲۹ جولای ۲۰۱۹ زودهنگام‌ترین روز فرارفت زمین بود که تا‌کنون ثبت شده است: در این روز مطالبات انسان‌ها برای مصرف منابع اکولوژیکی بیشتر از ظرفیت زمین برای بازتولید این منابع در یکسال است. سال ۱۹۷۲ آخرین باری بود که روز فرارفت زمین به ماه دسامبر رسید. [درواقع وقتی در نیمه سال به روز فرارفت زمین می‌رسیم یعنی خیلی زودتر سهمیه یکسال خود از منابع اکولوژیکی را تمام کرده‌ایم و وارد مصرف سهمیه سال‌های بعدی شده‌ایم؛ به این ترتیب زمین فرصت تجدید منابع اکولوژیکی خود را از دست می‌دهد. مترجم].

اما به گزارش فرادید به نقل از BBC World یک ایده جدید برای معکوس کردن این روند وجود دارد: و آن اینکه کمتر کار کنیم؛ اقتصاد جهانی را کند کنیم و اشتهای ظاهراً پایان‌ناپذیر خود برای مصرف بیشتر را محدود کنیم. آیا این کار امکان‌پذیر است و آیا واقعاً به نجات زمین کمک می‌کند؟

هیچ‌چیزی نمی‌تواند تا بی‌نهایت رشد کند
تغییر‌دادن عاداتمان در سطحی جهانی کاری تاریخی و بزرگ است. یک آمریکایی از طبقه متوسط ۴۴ ساعت در هفته کار می‌کند و فقط ۱۰ روز تعطیلی دارد. در چین، ۷۷ ساعت کار در ۶ روز هفته رواج دارد. در ژاپن آنقدر ساعت‌های کار طولانی است که حتی یک واژه برای توصیف «مرگ در اثر کار زیاد» وجود دارد: کاروشی.

اما، تحلیلی که توسط دانشگاه ماساچوست انجام شده است، استدلال می‌کند «کمتر کار‌کردن برای محیط‌زیست مفید است»؛ به این معنی که اگر ما ۱۰‌درصد کمتر کار کنیم، ردپای کربن‌مان تا ۱۴.۶‌درصد کاهش پیدا می‌کند و این اتفاق تا حد زیادی به دلیل کمتر شدن تردد یا مصرف غذا‌های فوری است که در اوقات فراغت از کار مصرف می‌کنیم و در تهیه آن‌ها کربن زیادی مصرف می‌شود. اگر یک روز کامل از کار مرخصی داشته باشیم، می‌توانیم ردپای کربن خود را تا ۳۰‌درصد کاهش دهیم.

ما تمایل داریم صنایع و کسب‌وکار‌های بزرگ را مقصر تغییرات اقلیمی بدانیم؛ اما منبع اصلی تولید گاز دی‌اکسید‌کربن شیوه‌است که ما کار، زندگی و مصرف می‌کنیم. یک تحقیق چندملیتی که درباره اثرات مصرف‌کنندگان بر محیط‌زیست، توسط دانشگاه علوم و تکنولوژی نروژ انجام شده است، نشان می‌دهد: چیز‌هایی که ما می‌خریم مقصر ۶۰‌درصد از تولید گاز گلخانه‌ای و مصرف ۸۰ درصد از آب در جهان است؛ و نکته اینجاست که اقتصاد‌ها بر پایه افزایش مصرف بنا شده‌اند.

به گزارش فرادید به نقل از کتاب «خوشبختی بدون رشد» نوشتۀ استاد دانشگاه سوری، پروفسور تیم جکسون، اقتصاد جهانی از سال ۱۹۵۰ به‌طور متوسط هر سال ۳.۶ درصد گسترش یافته است. در دنیایی که «تجارت روال عادی زندگی است»، این روند تا سال ۲۱۰۰ به اقتصادی جهانی ختم می‌شود که ۲۰۰ بار بزرگتر از سطوح اقتصادی سال ۱۹۵۰ است؛ چنانچه کشور‌های در‌حال‌توسعه به توسعه‌یافتگی با همین روند ادامه دهند، این رقم تا سال ۲۱۰۰ به ۳۲۶ افزایش پیدا می‌کند.

پروفسور جکسون در این کتاب می‌نویسد: «اقتصادی که رشد نداشته باشد برای یک اقتصاد‌دان به منزله دشنام است؛ درعوض اقتصاد روبهرشد از منظر یک اکولوژیست، نفرین است. هیچ‌یک از زیرسیستم‌های یک سیستمِ محدود نمی‌توانند نامحدود رشد کند.»
چطور کمتر کار‌کردن باعث نجات زمین می‌شود؟

اما، دو مکتب فکری متعارض درباره اینکه چطور می‌توان با کمتر کار‌کردن جهان را نجات داد، وجود دارد: «طرفداران رشد سبز» که باور دارند میزان دستمزد‌های ما می‌تواند ثابت بماند و اقتصاد‌ها می‌توانند با اندکی کم کردن از ساعات کاری، توسعه تکنولوژی و مصرف بهینه انرژی، رشد پیدا کنند و «طرفداران مهار رشد» که باور دارند فقط با کم‌کردن دستمزدها، روز‌های کاری و رشد اقتصادی است که می‌توانیم تولید کربن را تا سال ۲۰۵۰ به تعادل برسانیم.

طرفداران رشد سبز چه می‌گویند؟

ایده کم‌کردن ساعات و روز‌های کاری در هفته و رشد سبز طرفدار زیادی پیدا کرده است. سال گذشته، تقریباً یک میلیون کارگر بخش فولاد در آلمان توانستند حق ۲۸ ساعت کار در هفته (بسیار کمتر از ۳۵ ساعت در هفته که میانگین ساعتِ کاری در این کشور است) به دست آورند. حزب کارگر انگلستان (دومین حزب بزرگ پارلمان) هم از ایده کم‌کردن روز‌های کاری هفته به ۴ روز استقبال کرد.

ویل اِسترونگ، یکی از بنیانگذاران و رئیس آتونومی - آیندۀ مؤسسات نظرسنجی - یکی از طرفداران رشد سبز است. او کارگران اداره پست انگلستان را مثال می‌زند که توانسته‌اند با ثابت نگه‌داشتن دستمزد خود ساعات کاری‌شان را از ۳۹ ساعت به ۳۵ ساعت کاهش دهند. «در بسیاری از شرکت‌ها، اگر به کارگران بگویید دستمزدتان را کاهش می‌دهیم؛ اما می‌توانید یک روز مرخصی اضافه داشته باشید، اغلبشان با مشکلات مالی مواجه می‌شوند.»
بیشتر بخوانید:

او از منظر محیط‌زیستی به مزیت‌های کاهش ساعات کاری می‌نگرد و می‌گوید: «آخر هفته‌ها و روز‌هایی که بانک‌ها تعطیل هستند، مصرف برق [در سراسر انگلستان]به‌طور چشمگیری کاهش پیدا می‌کند که نشان می‌دهد کم کردن تعداد روز‌های کاری هفته به نفع صرفه‌جویی در مصرف انرژی است.»

یکی دیگر از طرفداران رشد سبز، آلیس مارتین، رئیس کار و دستمزد در بنیاد اقتصاد جدید است. او می‌گوید: «شواهد نشان می‌دهند اگر شما دستمزد‌ها را ثابت نگه‌دارید، اما ساعات کاری را کاهش دهید، میزان تولید گاز دی‌اکسید‌کربن به طرز چشمگیری کاهش پیدا می‌کند.»

«اگر مردم ۲۰ درصد کمتر کار کنند، به دلیل تغییر در رفتار شامل: کاهش مسافت‌هایی که افراد طی می‌کنند، خوردن غذا‌های خانگی به‌جای غذا‌های فوری و صرف وقت بیشتر در محل زندگی به‌جای تردد در مسافت‌های طولانی و حتی افزایش انجام کار داوطلبانه؛ به همین میزان تولید گاز دی‌اکسید‌کربن هم کاهش می‌یابد.»

او می‌گوید: «وقتی افراد زمان بیشتری برای انجام امور لذت‌بخش داشته باشند، الگو‌های رفتاری‌شان تغییر می‌کند؛ بنابراین از مصرف زیاد که به تولید کربن می‌انجامد، دست می‌کشند.»

البته عکس این قضیه هم می‌تواند درست باشد. اگر افراد دستمزد ۵ روز در هفته کار‌کردن را بگیرند، اما فقط ۴ روز در هفته کار کنند؛ این خطر وجود دارد که به‌جای ماندن در خانه و پختن غذا‌های ارگانیک، مصرف خود را افزایش دهند: بیشتر خرید کنند، غذا را بیرون صرف کنند و به تعطیلات بیشتری بروند.

طرفداران مهار شد

طرفداران مهار شد می‌گویند یگانه راه برای کاهش مصرف این است که افراد نقدینگی کمتری داشته باشند: آن‌ها از کاهش تعداد روز‌های کاری از ۵ روز به ۴ روز استقبال می‌کنند؛ اما آن را به مثابه «شیرین‌کننده»‌ای می‌بینند که تلخی کاهش دستمزد را از بین می‌برد.

مهار رشد یک استدلال اقتصادیِ رادیکال است. تولید ناخالص داخلی از دهه ۱۹۳۰ ابزاری برای اندازه‌گیری موفقیت اقتصادی بوده است. اما در سیاره‌ای با منابع محدود، رشد بی‌پایان همواره خطا بوده است. در سال ۱۹۷۲، نویسندگان کلوپ رم، یک مؤسسه آینده‌پژوهی، که با استفاده از شبیه‌سازی‌های کامپیوتری داده‌هایی درباره میزان جمعیت و منابع زمین گردآوری کردند، نشان دادند: کاهش منابع زمین تا سال ۲۰۲۷ به بالاترین حد ممکن خواهد رسید که به «کاهش ناگهانی و کنترل‌ناشدنیِ کاهش جمعیت و ظرفیت صنعتی، به‌طور همزمان، خواهد انجامید.»
چطور کمتر کار‌کردن باعث نجات زمین می‌شود؟

با این‌حال جریان سیاسی اصلی به مسیر خود ادامه داد. میزان مصرف در ملل عضو سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه بین سال‌های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۸ تا ۵۰ درصد افزایش یافت و ناگفته پیداست که به میزان هر ۱۰ درصد رشد ناخالص داخلی ۶ درصد ردپای کربن افزایش می‌یابد.

به دنبال افتتاح کنفرانس مهار رشد در پاریس در سال ۲۰۰۸، جنبش جدید مهار رشد در اروپا مجدداً متولد شده است. این جنبش می‌گوید ما باید به سیاست‌های انقباضی متوسل شویم و و ساعات کاری را کاهش دهیم.

سرگئی لاتوش، یکی از اقتصاد‌دان‌های برجسته که موافق مهار رشد است ی‌گوید: «مهار رشد به معنی رنج‌کشیدن نیست... بلکه مهار رشد می‌تواند با داشتن یک رژیم غذایی سالم مقایسه شود که فرد به صورت داوطلبانه خودش آن را برمی‌گزیند؛ اما بهرحال یک رژیم است. ما نمی‌توانیم هم کیک رشد سبزمان را بخوریم و هم آن را داشته باشیم.»

مِلینا بوش، استادیار در رشته توسعه پایدار، اقتصاد و انتقال پایین کربن در دانشگاه لیدز می‌گوید: «اگر این نکته را در نظر بگیریم که مصرف اوقات فراغت به دلیل کم شدن ساعات کاری هفته به دلیل اشتغال پیدا کردن به فعالیت‌هایی با ظرفیت تولید بالای کربن مثل مسافرت کردن، خرید و تولید زباله، افزایش پیدا می‌کند؛ آن‌وقت می‌توانیم بپذیریم که کم کردن ساعات کاری باید به همراه کم کردن نقدینگی باشد.

درآمد پایه جهانی چه کمکی می‌کند؟
البته یادآوری این نکته ضروری است که پردرآمدترین افراد مسبب تولید بیشترین میزان گاز دی‌اکسید‌کربن هستند نه کارگران در طبقه متوسط. بر‌طبق گزارش اُکسفم، ۱۰ درصد ثروتمندترین‌ها نیمی از کل دی‌اکسید‌کربن در جهان را تولید می‌کنند؛ این درحالیست که نیم‌فقیرترین جمعیت جهان فقط ۱۰ درصد از دی‌اکسید‌کربن را تولید می‌کنند.

با توجه به این نکته، بوش استدلال می‌کند هر سناریویی که بر اساس مهار رشد باشد باید بتواند ابزاری تعریف کند که از طریق آن ثروت «از ثروتمندان به فقیران» بازتوزیع شود. پیشنهادی که برای انجام این کار صورت گرفته است درآمد پایه جهانی یا «یو بی آی» است. سیستم یو بی آی به جای آنکه یک وبِ پیچیده از منفعت‌های مادی باشد، به هر فردی در جامعه درآمدی ثابت می‌دهد که احتمالاً ۱۲۰۰۰ دلار در سال است.

بوش می‌گوید: «یو بی آی هم مانند کاهش ساعت کار یکی از پیشنهادات محوری برای مهار رشد است. این ایده می‌گوید، هر فردی باید از حداقلی از درآمد برخوردار باشد تا بتواند نیاز‌های اساسی خود را برطرف سازد. یکی دیگر از روش‌ها برای آنکه هر کسی قطعه‌ای برابر از کیک را داشته باشد، خدمات پایه جهانی است؛ بر این اساس، درآمد آزاد وجود ندارد بلکه خدمات عمومی رایگان، از مراقبت‌های بهداشتی جهانی تا تحصیلات رایگان دانشگاهی، وجود دارد.

مسئلۀ تولید ناخالص داخلی
هم طرفداران رشد سبز و هم طرفداران مهار رشد معتقدند تولید ناخالص داخلی دیگر برای اندازه‌گیری عملکرد اقتصادی کفایت نمی‌کند و اینکه تلاش بی‌وقفه برای رشد تأثیرات خوبی روی سیاره نخواهد گذاشت. تینا تریو، یکی از طرفداران اصلی مهار رشد در آلمان، می‌گوید، سیستمی که بر اساس تولید ناخالص داخلی عمل می‌کند "مجبور است همیشه تولید کند تا ثبات خود را حفظ کند"، این محصولات لاجرم باید مصرف شوند که منجر به مصرف بیش از اندازه می‌شود. این کار نهایتاً باعث می‌شود ما بیشتر از ظرفیت منابع طبیعی از آن‌ها استفاده کنیم که منجر به تغییرات اقلیمی خواهد شد و زندگی ما را به خطر خواهد انداخت.»

حتی یکبار سیاستمدار آمریکایی رابرت اف کندی در دهه ۱۹۶۰ گفت:: «تولید ناخالص داخلی هر چیزی را اندازه‌گیری می‌کند غیر از آنچه در زندگی ارزشمند است.»

جایگزین‌های دیگری برای تولید‌ناخالص‌داخلی وجود دارند؛ مانند شاخص توسعه انسانی که شامل امید به زندگی، نابرابری و آموزش در کنار درآمد است. درحالیکه کشور‌هایی مانند نروژ، آمریکا و آلمان رتبه‌های دهم، یازدهم و شانزدهم را در جدول تولید ناخالص داخلی در بانک جهانی دارند؛ در مورد شاخص توسعه انسانی در رتبه‌های دوم، بیست و چهارم و هفتم قرار می‌گیرند.

نتیجه پژوهشی که توسط مدرسه تجارت هِنلی انجام شد نشان داد ۴ روز در هفته کار کردن هر سه شاخص توسعه انسانی را ارتقاء می‌دهد. برطبق این گزارش سه-چهارم کارگران (۷۸ درصد) با ۴ روز کار کردن در هفته خوشحال‌تر بودند؛ ۷۰ درصد استرس کمتری احساس می‌کردند و ۶۲ درصد کمتر غیبت از کار به دلیل بیماری داشتند.

آیا کمتر کار کردن بخشی از آینده بشر خواهد بود؟
بله، طرفداران مهار رشد می‌گویند برای حفظ محیط‌زیست ما نیاز داریم کمتر درآمد کسب کنیم، کمتر مصرف کنیم و زندگی صرفه‌جویانه‌تری را در پیش گیریم. بوش می‌گوید: «آنچه ما نیاز داریم مهار رشد است، اما این ایده در این لحظه به لحاظ سیاسی پذیرفتنی نیست.»

اریک آسادوریان در کتاب «راهی به مهار رشد در کشور‌های بیش از حد توسعه یافته» استدلال می‌کند: «در پایان، چه رهبران بپذیرند چه نه، محدودیت منابع زمین - با توجه به افزایش جمعیت و در نتیجه مصرفگرایی - باعث فروپاشی افسانه رشد افسارگسیخته، به این دلیل اصلی که تغییرات اساسی در سیستم سیاره زمین رخ خواهد داد، می‌شود؛ بنابراین مهار رشد بخشی از آینده بشر است.»

روز فرا‌رفت زمین در کمتر از ۵۰ سال از ۲۹ دسامبر به روز ۲۹ جولای عقبگرد کرده است؛ یعنی ۵ ماه را از دست داده‌ایم. اما این مسیر برای ۵۰ سال آینده زیادی خوشبینانه است. در سال ۲۰۰۲، کلوپ نویسندگان رم دوباره شکل گرفت تا محدودیت‌های رشد را بعد از ۳۰ سال دوباره ارزیابی کند. فکر می‌کنید با توجه به اینکه ۳ دهه داده‌های بیشتری وجود داشت و قدرت پرازنده‌های کامپیوتری نیز بیشتر شده بود، دانشمندان به چه مدلی برای آینده زمین دست یافتند؟
دانشمندان بسیار بدبین‌تر از سال ۱۹۷۲ بودند: «بشر فرصت اصلاح راهی را که طی ۳۰ سال پیش پیمونده از دست داده است. منابع زمین که طی پیش‌بینی‌های ۳۰ سال پیش تا سال ۲۰۷۲ به‌طور کامل از بین نمی‌رفت، برطبق یافته‌های جدید تا سال ۲۰۳۰ بیشتر دوام نخواهد داشت.»

منبع: BBC World
مترجم فرادید: عاطفه رضوان‌نیا
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید