میهمان از فرانسه آمده، میزبانش را کشت

میهمان از فرانسه آمده، میزبانش را کشت

او از پشت سر با وسیله‌ای خیلی سنگین به سرم کوبید و من یک لحظه کاملا گیج و از حالت عادی خارج شدم. من ضارب نبودم می‌گویند من شش ضربه زدم، اما من ضارب نیستم.

کد خبر : ۷۲۸۰۹
بازدید : ۱۱۳۲۱
قتل در عالم مستی
دو جوان که در پرونده‌های جداگانه به‌دلیل مستی مرتکب قتل شده بودند، در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شدند. اولین محاکمه در شعبه ۸ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد و متهم در حالی پای میز محاکمه رفت که مادر مقتول برایش درخواست قصاص کرده بود.
بر اساس محتویات پرونده، خرداد سال گذشته درگیری بین دو جوان در منطقه اسلامشهر رخ داد که در این میان، ضربه چاقو به یکی از آن‌ها برخورد کرد و جان باخت. در تحقیقات انجام‌شده مشخص شد ضارب جوانی به نام حامد است که با دوستش اصغر در محل حادثه حضور داشت.
حامد مورد بازجویی قرار گرفت، اما قتل را انکار کرد و گفت: من و اصغر مشروب خورده بودیم و حال درستی نداشتیم. با مقتول درگیری پیدا کردیم و من یک لحظه احساس کردم چیز محکمی به سرم برخورد کرد. بعد از آن از حالت عادی خارج شدم و کاملا گیج بودم. من نمی‌دانم چه کسی ضربه را زده است.

مأموران در ادامه فیلم دوربین مداربسته مغازه‌های اطراف را که صحنه حادثه را ضبط کرده بودند، مورد بازبینی قرار دادند و متوجه شدند ضارب حامد است، اما او همچنان منکر قتل شد. پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
روز گذشته جلسه رسیدگی به این پرونده برگزار شد. در ابتدای جلسه کیفرخواست علیه متهم در شعبه ۸ دادگاه کیفری استان تهران خوانده شد. در کیفرخواست آمده بود متهم مقابل مغازه با مقتول که رضا نام داشت و سرباز بود برخورد می‌کند و به‌خاطر نگاه‌کردن رضا با او درگیر می‌شود و بر اساس اسناد موجود در پرونده او را به ضرب چاقو از پای درمی‌آورد. بر اساس کیفرخواست درخواست مجازات متهم را داریم.

مادر مقتول در ادامه جلسه دادگاه در جایگاه قرار گرفت و خواستار صدور حکم قصاص شد و گفت: گذشت نمی‌کند. وقتی نوبت به متهم رسید، او اتهام را رد کرد و گفت: من مرتکب قتل نشدم. من فقط دعوا کردم. من و دوستم مشروب خورده بودیم.
به یک مغازه رفتیم تا سیگار بخریم. جوان سربازی هم آنجا ایستاده بود. او مدام به من نگاه می‌کرد و همین هم درگیری میان ما ایجاد کرد. او از پشت سر با وسیله‌ای خیلی سنگین به سرم کوبید و من یک لحظه کاملا گیج و از حالت عادی خارج شدم. من ضارب نبودم می‌گویند من شش ضربه زدم، اما من ضارب نیستم.

در این هنگام قاضی فیلم دوربین مداربسته را پخش کرد که نشان می‌داد فردی با مشخصات حامد در حال زدن ضربات است، اما او باز هم قبول نکرد و گفت: من ضارب نیستم و این فیلم هم به‌صورت واضح مرا نشان نمی‌دهد. من چنین کاری نکردم. قضات با پایان جلسه دادگاه برای تصمیم‌گیری در این‌باره وارد شور شدند.

در جلسه دیگری پسری افغانستانی پای میز محاکمه رفت که از فرانسه به تهران آمده بود تا اقوامش را ببیند، اما مرتکب قتل شده بود. به این پرونده روز گذشته در شعبه ۶ دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی شد. در ابتدای جلسه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد.
بر اساس محتویات پرونده، متهم ۱۱ مهر سال گذشته حین بازگشت از یک میهمانی جوانی به نام نادر را که از اقوامش بود، مورد ضرب و جرح قرار داد و باعث مرگ او شد.
از سوی نماینده دادستان برای این متهم با توجه به شواهد موجود در پرونده درخواست مجازات شده بود. وقتی نوبت به اولیای دم رسید، آن‌ها گفتند اعلام گذشت می‌کنند و شکایتی ندارند. آن‌ها گفتند: با اینکه ما جوان‌مان را از دست دادیم، اما می‌دانیم متهم دوران کودکی و نوجوانی سختی داشته است.
او در کودکی پدرش را و در نوجوانی مادرش را از دست داد. او شرایط روانی سختی داشت و بعد از آن به فرانسه رفت تا در آنجا زندگی بهتری داشته باشد، اما غم فقدان پدر و مادرش نتوانست او را رها کند و او همیشه مشکلات روانی شدیدی داشت. به‌همین‌دلیل گذشت می‌کنیم.

سپس نوبت به متهم رسید تا از خودش دفاع کند. او از اولیای‌دم تشکر کرد و گفت: من سال‌ها در فرانسه زندگی کردم. برای دیدن اقوامم که در ایران هستند به اینجا آمدم. من و نادر همیشه در این مدت با هم بودیم. من او را خیلی دوست داشتم میهمانی به‌خاطر من ترتیب داده شده بود.
در میهمانی مشروب خوردم، اما مشروبش به من نساخت و حالم را بد کرد و خون بالا می‌آوردم. با چند نفر از دوستانم میهمانی را ترک کردیم. آن‌ها می‌خواستند به خانه یکی دیگر از اقوام بروند، اما من اصرار کردم به خانه نادر بروم. از وقتی آمده بودم در خانه آن‌ها بودم.
ما فامیل نزدیک بودیم. گفتم من را پیاده کنید خودم به خانه نادر می‌روم اتفاقا نادر هم با ما بود، اما دوستانم سعی داشتند مرا دوباره سوار ماشین کنند. ما کشمکش داشتیم بعد خودم هر طور شده بود خودم را به خانه دایی‌ام رساندم و شب در خانه او بودم.
صبح دایی‌ام به سر کار رفت و چند ساعت بعد برگشت و گفت: نادر کشته شده است و تو دیشب به او چاقو زدی. من اصلا یادم نمی‌آید چنین کاری کرده باشم. من فقط نادر را هل دادم. البته چاقو داشتم و این را قبول دارم.

متهم در آخرین دفاع گفت: من و نادر رابطه خوبی با هم داشتیم و خیلی دوست بودیم و از اتفاقی که افتاده است، خیلی پشیمان هستم و از دادگاه درخواست بخشش دارم.

قضات با پایان جلسه دادگاه برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید