قتل پسر دایی 9 ساله
بعد از نوشتن این نامه عذاب وجدان گرفتم و میخواستم در نامه بعدی جای جسد را به آنها بگویم که قبل از آن ماجرا لو رفت و فهمیدند که ناپدیدشدن مجتبی و قتل او کار من است.
کد خبر :
۷۳۲۰۵
بازدید :
۱۴۶۳۵
پسری 15 ساله که پسردایی 9 ساله خود را به قتل رسانده است، به انجام این جنایت اعتراف کرد. مردی افغانستانی 4 مهرماه با مراجعه به کلانتری 115 رازی اعلام کرد پسر 9 سالهاش به نام مجتبی ساعت 3 بعدازظهر از منزلشان واقع در خیابان هلالاحمر خارج شده و به پارک رازی رفته و تاکنون بازنگشته است.
این پرونده برای رسیدگی تخصصی در اختیار کارآگاهان اداره 11 پلیس آگاهی قرار گرفت و کارآگاهان در گام نخست از مراکز ذیصلاح، از جمله مراکز بهزیستی و اورژانس استعلام کردند، اما ردی از پسربچه به دست نیامد. از سویی والدین مجتبی گفتند در این رابطه به کسی مظنون نیستند.
در ادامه کارآگاهان به بررسی دوربینهای مداربسته مسیر تردد مجتبی پرداختند و مشاهده کردند پسربچه پس از خروج از منزل به همراه فردی به سمت نقطهای نامعلوم حرکت کرده و پس از آن گم شده است. تصاویر ضبطشده توسط دوربینهای مداربسته به والدین کودک نشان داده شد و شاکی با دیدن تصاویر گفت فردی که همراه مجتبی است پسرعمه 15 ساله او به نام حمید است.
با توجه به سرنخ بهدستآمده و با هماهنگی مقام قضائی حمید به پلیس آگاهی احضار و از او درباره پسرداییاش تحقیق شد. متهم در ابتدا منکر هرگونه ارتباط با اتفاق رخداده شد، ولی با توجه به اظهارات ضدونقیض و اضطراب مشهود در او، کارآگاهان با بازجوییهای فنی پلیسی اعتماد متهم را جلب کردند و سرانجام حمید لب به اعتراف گشود.
این نوجوان گفت: روز پنجشنبه، چهارم مهر، با قصد قبلی به محل سکونت داییام رفتم و منتظر مجتبی شدم. بعد از حدود دو ساعت او از منزل خارج شد. از مجتبی خواستم برای تفریح و بازی به منزل ما در حوالی اتوبان آزادگان برویم. پس از آن مجتبی را به زمین متروکهای در نزدیکی کورههای آجرپزی که دیوارکشی شده بود بردم و او را مورد آزار و اذیت قرار دادم. سپس مجتبی را خفه کردم و جسدش را زیر مقداری سنگ و کلوخ گذاشتم و به منزل بازگشتم.
سرهنگ کارآگاه علی گودرزی، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با تأیید این خبر گفت: با توجه به اعترافات حمید بلافاصله کارآگاهان همراه اکیپ بررسی صحنه جرم و پزشکیقانونی به محل قتل مراجعه و با راهنمایی متهم جسد مقتول را در محل اعلامی کشف کردند.
سپس جسد به منظور اقدامات قانونی تحویل عوامل پزشکیقانونی شد. همچنین متهم با قرار صادره به اتهام قتل عمد بازداشت و پرونده برای ادامه رسیدگی تحویل اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی شد.
در دادسرا
پدر مقتول و اقوام او دیروز پس از اعتراف قاتل 15ساله برای پیگیری پرونده به دادسرای جنایی تهران مراجعه کردند، اما پدر مقتول قادر به صحبت نبود و یکی از اقوام او درباره ناپدیدشدن مجتبی گفت: او ساعت 3 بعدازظهر برای خرید و بازی از خانه بیرون رفت و بعد از آن بود که دیگر از او خبری نشد تا اینکه ما به حمید مشکوک شدیم و دستآخر او به قتل اعتراف کرد.
ما اصلا نمیدانیم چه باید بکنیم و الان پرونده به دلیل سن کم حمید به دادسرای اطفال ارجاع شده است. حمید تمام مدتی که ما دنبال مجتبی میگشتیم تا قبل اینکه به قتل اعتراف کند، در خانه داییاش بود و میگفت از سرنوشت مجتبی خبری ندارد.
همچنین نوجوان متهم به قتل در گفتوگو با خبرنگار ما ادعاهای تازهای را مطرح کرد که با گفتههای او در پلیس آگاهی همخوانی ندارد. او گفت: فردی به اسم ناصر که با او در مترو آشنا شدم به من پیشنهاد داد مجتبی را بدزدم.
او گفت هر نفری که برای او ببرم تا کلیهاش را دربیاورد 50 میلیون تومان به من میدهد. من هم فقط میخواستم همین یکبار برای ناصر آدم ببرم تا پولی به دست بیاورم و با آن خانهای اجاره کنم. اول قرار بود ناصر بچه را بکشد. من پسرداییام را به محلی که ناصر گفته بود بردم، اما خود ناصر هنوز نرسیده بود.
او تلفنی به من گفت خودت او را بکش تا من برسم، اما ناصر نیامد و بعد هم که با او تماس گرفتم گفت برنامه عوض شده و حالا من باید برای داییام نامه بنویسم و ادعا کنم مجتبی را ربودهایم و برای آزادی او پول بخواهم. من هم به حرفش گوش کردم، پسرداییام را کشتم و بعد هم برای خانوادهاش نامه نوشتم که میخواستیم از شما یک میلیارد تومان بگیریم، اما چون میدانیم غریب و فقیر هستید، 50 میلیون بدهید تا بچه را به شما بدهیم.
بعد از نوشتن این نامه عذاب وجدان گرفتم و میخواستم در نامه بعدی جای جسد را به آنها بگویم که قبل از آن ماجرا لو رفت و فهمیدند که ناپدیدشدن مجتبی و قتل او کار من است. الان هم پشیمانم، ولی نمیتوانم ناصر را معرفی کنم، چون شماره تلفن او را گم کردهام و فقط میدانم شبها به ایستگاه متروی شریعتی میرود.
بنا بر این گزارش، متهم درحالحاضر بازداشت است و بازپرس دادسرای اطفال درباره او تصمیمگیری خواهد کرد.
۰