اختراع و اکتشاف با نوآوری فرق دارد؟!
نوآوری زمانی محقق میشود که آن اختراع یا اکتشاف تجاری شده باشد، یعنی به بازار رسیده، به بازار عرضه شده و بازار آن را به عنوان یک محصول پذیرفته باشد. مهمترین معیار موفقیت یک نوآوری درست برخلاف اختراع و اکتشاف، معیار تجاری است.
کد خبر :
۷۴۹۸۵
بازدید :
۲۰۹۲۰
هادی نیلفروشان | در ادبیات مدیریت بنگاهها و حتی در ادبیات رایج جامعه بسیار دیده میشود که فرد یا بنگاهی را «بسیار نوآور» میدانند و وقتی از متر و مقیاس این بسیار نوآوربودن میپرسیم، پاسخ را به تعداد زیاد اختراعات آن فرد یا سازمان ارجاع میدهند.
شاید اگر این اشتباه رایج نبود، ضرورتی هم برای نوشتن این متن و تأکید بر جداسازی دو مفهوم «اختراع» و «نوآوری» نبود.
اختراع و اکتشاف نخستین گامهای فرایند نوآوری فناورانه هستند. فرهنگ و بستر در تبیین تفاوت این چند مفهوم مینویسد: «ما چیزی را «کشف» میکنیم که قبلا وجود داشته؛ هرچند برای ما ناشناخته بوده است؛ اما وقتی چیزی را «اختراع» میکنیم یعنی تا پیش از این اصلا وجود نداشته است».
اکتشافات و اختراعات عموما برونداد فرایندهای خلاقانهای هستند که از پیش قابل پیشبینی و برنامهریزی نیستند. تاریخ علم و فناوری پر است از اختراعات و اکتشافاتی که بی هیچ برنامه و تلاش قبلی و بهاصطلاح عامیانه «شانسی» به دست آمدهاند.
یک شاخص خوب برای ایجاد تمایز بین اختراع و اکتشاف از یک سو و نوآوری از سوی دیگر توجه به دوگانه معیارهای موفقیت فنی و تجاری است. مهمترین معیار ارزیابی میزان موفقیت یک اختراع یا کشف علمی، معیارهای فنی است: سؤالاتی از این جنس که آیا این نتیجه که به دست آمده درست است یا نه؟ (در مورد اکتشافات)
یا این سؤال که آیا این دستگاه میتواند کارکردی را که برایش ساخته شده بهخوبی به انجام برساند یا خیر؟ (در مورد اختراعات) و کمتر به معیارهای تجاری برای ارزیابی یک اختراع یا کشف علمی پرداخته میشود.
البته گاهی مواقع اختراعات منتهی به ثبت «پتنت» میشوند و این ظرفیتی را برای مخترعان و مکتشفان مرتبط با آن ایجاد میکند تا از نتایج اقتصادی یا تجاری آن اختراع بهره ببرند، اما معمولا در چنین حالاتی هم یک فاصله زمانی نسبتا قابل توجه (مثلا ۱۰ سال یا شاید هم بیشتر) بین زمان اختراع و زمان انتفاع از آن وجود دارد. ابررساناها و مهندسی ژنتیک نمونههای خوبی از این فاصله زمانی بین اختراع و شروع به فرایند انتفاع از آن هستند.
اما نوآوری زمانی محقق میشود که آن اختراع یا اکتشاف تجاری شده باشد، یعنی به بازار رسیده، به بازار عرضه شده و بازار آن را به عنوان یک محصول پذیرفته باشد. مهمترین معیار موفقیت یک نوآوری درست برخلاف اختراع و اکتشاف، معیار تجاری است.
یعنی اینکه آیا آن نوآوری توانسته میزان سرمایهگذاری انجامشده برای تحققش را به علاوه میزان بیشتری سود به سرمایهگذاران بازگرداند یا خیر. طبیعتا با این تعریف، کار یک نوآور فقط اختراعکردن یک محصول جدید یا کشفکردن یک قانون جدید نیست، بلکه فرد یا سازمان نوآور باید بتواند برای اختراع یا اکتشافش بازاریابی و بازارسازی کند. چیزی که ما به زبان فنیتر به آن تجاریسازی میگوییم.
بنابراین، نوآوری محصول یک سلسله فعالیتها و اقداماتی است که به توسعه محصولات، خدمات و فرایندهایی منجر میشود که در تراز بازارهای موجود، قابل بازاریابی و فروش باشند.
تا همین جای کار یک چیز دیگر هم مشخص میشود و آن اینکه نوآوری میتواند «فناورانه» یا «غیرفناورانه» باشد. نوآوری فناورانه یعنی فعالیتهای نوآورانه فرد یا سازمان به تولید و تجاریسازی فناوری منجر میشود، در حالی که نوآوریهای غیرفناورانه شامل تجاریشدن و بهبازارآمدن خدمات و محصولات جدید غیرفناورانه هستند.
مثلا وقتی گوشیهای هوشمند به بازار آمدند، در واقع یک نوآوری فناورانه در قالب یک محصول جدید به بازار عرضه شده بود، ولی وقتی برای نخستین بار در برخی رستورانها ایده «نان داغ، کباب داغ» عرضه شد، یک نوآوری محقق شده بود، ولی این نوآوری مبتنی بر یک فناوری جدید نبود، بلکه مبتنی بر یک ایده غیرفناورانه بود.
شاید بد نباشد از باب یادآوری نقبی هم به تعریف فناوری بزنیم: فناوری دربرگیرنده مجموعه دانشهای تئوریک، مهارتهای عملی و مصنوعاتی است که برای توسعه محصولات و خدمات جدید و همچنین توسعه فرایندهای تولید آن محصولات و سیستمهای ارائه آن خدمات به کار میروند.
فناوری میتواند در قالب یک محصول، یک فرایند یا یک سیستم تجسم یابد. هر فناوری متشکل از اجزای مختلفی است، ولی شاید مهمترین جزء هر فناوری، بعد «ضمنی» یا پنهان آن است که مثلا یا در قالب یک راز تجاری، یک فرمول، یک دستورالعمل تجسم مییابد یا از جنس مهارتی است که نزد استادکاران زبردست وجود دارد و سینه به سینه به شاگردانشان منتقل میکنند؛ چیزی شبیه به فوت کوزهگری!
۰