مستند "آخرین دیپلمات"، روایت زاهدی از عملکرد پهلوی دوم
او در دوران نخستوزیری هویدا، سکاندار وزارت امور خارجه بود و هنوز هم در مسائل بینالمللی با یادداشتها و مقالاتش درباره مسائل ایران اظهارنظر میکند.
کد خبر :
۷۵۳۴۲
بازدید :
۲۹۷۸
فرانک آرتا | همواره سرنوشت «فیلم مستند» با مسائل جامعه گره خورده است. به طوری که هر جامعهای ملتهبتر باشد، مسئولیت پذیری مستندساز در انعکاس وقایع آن جامعه بیشتر خواهد بود. در این مسیر سینمای ایران هم از این تعریف مبرا نیست. خوشبختانه طی این سالها فیلمهای درخوری در شاخه مستند سینمای ایران ساخته شده که مشکلات متنوع قشرهای مختلف مردم و موضوعات متفاوتی در آنها منعکس شدهاند.
ضمن این که موفقیتهای بسیاری در بخشهای نمایش، اکران و جشنوارههای خارجی کسب کردهاند که بیانگر کنجکاوی و عطش مردم در رسیدن به پاسخ سوالاتشان است. اما یکی از رویکردهای خاص این روزها در فیلمهای مستند به چالش کشیدن فضای سیاسی و سرک کشیدن به دنیای سیاست است.
بدیهی است با تحولات ایجادشده در جامعه و تغییر نسلها، جوانان امروز و فعالان و کنشگران و سیاستمداران پا به سن گذاشته سوالات زیادی دارند که نیاز به پاسخگویی دارد. اخیرا امیر تاجیک، مدیر پیشین شبکه مستند تلویزیون، بعد از تجربه ساخت دو فیلم موبایلی درباره یکی از مهمترین افراد نزدیک به خاندان پهلوی فیلمی مستند ساخته است.
او کسی نیست جز اردشیر زاهدی که اظهارات او در دنیای سیاست و درحمایت از برخی از سیاستهای جمهوری اسلامی کنجکاویبرانگیز شده است. به بهانه ساخت این فیلم، با امیر تاجیک کوتاه گفتگو کردیم که به این شرح است:
شنیدهام بهتازگی بعد از ساخت فیلمهای موبایلی، مشغول ساخت مستندی دیگر هستید. سوژه در دست تولید درباره چیست؟
هدفم از تولید فیلمهای «مستند موبایلی» تسهیل شرایط تولید برای فیلمسازان دغدغهمند و با توجه به وضعیت اقتصادی کشور بود. همزمان حدود یک سال است که درگیر تولید مستندی پرتره از آقای اردشیر زاهدی با عنوان «آخرین دیپلمات» هستم.
هدفم از تولید فیلمهای «مستند موبایلی» تسهیل شرایط تولید برای فیلمسازان دغدغهمند و با توجه به وضعیت اقتصادی کشور بود. همزمان حدود یک سال است که درگیر تولید مستندی پرتره از آقای اردشیر زاهدی با عنوان «آخرین دیپلمات» هستم.
چه جالب! حالا چرا اردشیر زاهدی؟!
شخصیت فیلم، فرزند فضلالله زاهدی (نخستوزیر منصوب شاه پس از سقوط دولت دکتر مصدق) و داماد محمدرضا پهلوی است. او در دوران نخستوزیری هویدا، سکاندار وزارت امور خارجه بود و هنوز هم در مسائل بینالمللی با یادداشتها و مقالاتش درباره مسائل ایران اظهارنظر میکند. پس از مدتها تحقیق درباره آقای زاهدی، تصمیم گرفتم فیلمی از او با هدف روایت شفافتر از دوران حکومت پهلوی دوم و جزئیات ناگفتهاش تولید کنم.
بنابراین در دو نوبت و به فاصله پنج ماه کار تصویربرداری فیلم را در شهر مونتروی سوئیس، محل سکونت آقای زاهدی، انجام دادم. فیلم ۷۰ دقیقه است و تیزر آن بهزودی رونمایی میشود.
ساخت فیلمهایی از این دست بیش از هر چیزی، به اسناد، مدارک بدیع و حتی غیرقابل دسترس نیاز دارد. شما چقدر در دستیابی به چنین اسنادی موفق بودید؟
بنده با علاقهای که به موضوع فیلم داشتهام، وقت و انرژی زیادی صرف کار کردهام. سعی داشتم اسناد جذاب، دیدهنشده یا کمتر دیدهشدهای را جمعآوری کنم. از مهمترین منابع فیلم، آلبومها و اسناد شخصی آقای زاهدی بود که ایشان در اختیارم گذاشت.
در فیلم با تصاویری جالب از زندگی ایشان مواجه میشویم که تقریبا پیش از این در جایی منتشر نشده است. علاوه بر تهیه و خرید تصاویر آرشیوی از مؤسسات داخلی و خارجی، به آرشیوهای شخصی افراد در داخل و خارج از کشور دسترسی پیدا کردم که در مجموع میتوان گفت: وجود این اسناد و تصاویر تاریخی، روایت سومی از تاریخ را در فیلم به نمایش خواهد گذاشت.
نگاه و تحلیلتان به زندگی و عملکرد آقای زاهدی چیست؟
ایشان زندگی پرحادثهای داشتهاند. در کنار پدرشان، در مهمترین رویدادهای سیاسی و اجتماعی ایران و جهان در دهههای ۳۰ تا ۶۰ شمسی حاضر بودهاند؛ از جدایی بحرین از ایران که آقای زاهدی خودشان را مقصر میدانند تا دفاع از جزایر سهگانه که برای حفظ آن تا رویارویی نظامی هم پیش رفتند! امروز ایشان از سیاستهای کشورمان در حوزههای بینالملل، علوم، دفاعی، کشاورزی و آموزشی دفاع میکند و برای اینکه اعتراض خود را به زورگوییهای کشورهایی همچون آمریکا نشان دهد، با هزینه خود مقاله نوشته و در روزنامههای کثیرالانتشار بینالمللی چاپ کردهاند.
زاهدی گرچه یکی از مشاوران عالی و امین شاه مخلوع بود، اما آشکارا از اشتباهات و رفتارهای محمدرضا پهلوی انتقاد میکند. با استناد به اسناد، برخی روایات تاریخی را برای اولین بار در فیلم بازگو میکند. به نظرم داستان زندگی فردی اینچنینی، ارزش دیدن دارد.
مشکلات ساخت این مستند چه بود؟
تولید هر مستندی در داخل و خارج از کشور، مراحلی دارد که سخت و زمانبر است. شاید سختترین بخش کار، اقناع آقای زاهدی بود. ایشان طبق روال با افراد مختلفی که درخواست مصاحبههای خبری داشته باشند، همکاری میکند.
اما بنده برای اینکه بتوانم اعتمادشان را جلب و اجازه ورود به اندرونیشان را پیدا کنم، زمان قابل توجهی صرف کردم. در نهایت تهیه آرشیو زمان زیادی را به خود اختصاص داد. امیدوارم ماحصل زحمات بنده و همکارانم در این پروژه مورد توجه مخاطبان قرار گرفته و زوایای جدیدی از تاریخ کشورمان را آشکار کند.
برای نمایش فیلم چه برنامهای دارید؟
مثل هر مستندساز دیگری، بنده هم مایل به دیدهشدن فیلم از مدیومهای مختلف هستم. امیدوارم رسانه ملی در دیدهشدن بهتر این فیلم کمک کند. در کنار این، با توجه به پژوهش کامل و منحصربهفردی که همکارانم برای تولید فیلم داشتند، مایلم فیلم به عنوان سندی تاریخی - پژوهشی امکان اکران در دانشگاهها و مراکز مطالعاتی را پیدا کند و در نهایت از فضای مجازی برای بهتر دیدهشدن فیلم کمک خواهم گرفت.
مهرشاد ایمانی | ساخت فیلم مستند «آخرین دیپلمات»، ساخته امیر تاجیک باعث شد تا دوباره نام اردشیر زاهدی به میان آید؛ شخصیتی که در دوران وزارتش در دولت امیرعباس هویدا در بزنگاههای مهم دیپلماتیک نقش مهمی داشته است؛ از جمله آن بزنگاهها جدایی بحرین از ایران و پسگیری جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی است؛ بهنحویکه بعد از گذشت سالها از این دو رویداد هنوز برخی او را برای جدایی بحرین مذمت و برخی هم برای جزایر سهگانه ستایش میکنند.
فریدون زندفر، دیپلمات پیشین، درباره تاریخچه بحرین و چگونگی جداشدنش از ایران چند سال پیش در گفتوگویی گفته بود: «از سال ۱۷۸۳ عربهای عتوبی بر بحرین مسلط شدند. اعراب عتوبی سه شاخه بودند که یکی از آنها آلخلیفه است. آلخلیفه پاسگاه منامه را تسخیر کرد و شیخ نصر، والی بوشهر که بر بحرین هم حکومت میکرد، از شیخ احمد شکست خورد و این خاندان بر بحرین مسلط شدند.
پس از تسلط آلخلیفه، ما دیگر اعمال حاکمیت چندانی بر بحرین نداشتیم. شاه میدید که سخن از مالکیت بر بحرین تنها امری ظاهری است. نکته دیگر خروج انگلیسیها بود. انگیزه شاه در حل مسئله بحرین و جزایر این بود که اختلافات ارضی با انگلیسیها حل شود تا بتواند جا پای انگلیسیها بگذارد و به قدرت برتر در منطقه تبدیل شود».
جدایی بحرین از ایران در حالی در ۲۲ مرداد سال ۵۰ اتفاق افتاد که چند روز بعد؛ یعنی در ۲۵ آذر با پذیرش عضویت بحرین در سازمان ملل متحد، این منطقه، بهعنوان صدوبیستونهمین کشور عضو سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته شد. چندی بعد از آن نیز ایران توانست جزایر سهگانه خلیجفارس را پس بگیرد.
برای بررسی بیشتر این موضوع و ارزیابی نقش اردشیر زاهدی در آن با فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین ایران و پژوهشگر تاریخی به گفتگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
ریشه حق مالکیت ایران بر بحرین در چیست و چقدر به واقعیت نزدیک است؟
بحرین در گذشته یک پایگاه دریایی بوده است که ایرانیانی در آن زندگی میکردهاند. بعدها و در زمان صفویان ادعایی مبنیبر منضمشدن بحرین به ایران مطرح شد که استدلال صفویان هم این بود که، چون مردم ساکن در بحرین شیعهاند، این منطقه باید به ایران بپیوندد. جالب است بدانید که در آن زمان به مناطق ساحلی عربستان هم بحرین میگفتند و مردم آن مناطق هم پیرو مذهب تشیع بودند.
ساکنان بحرین هم به پیوستن به ایران مایل بودند، زیرا در وهله نخست بخشی از آنها اصالتا ایرانی بودند و در وهله دوم لهجهای آمیخته از فارسی و عربی داشتند و از حیث زبانی هم ریشههایی با مردم ایران داشتند. به تدریج با افول حکومت صفویان از نفوذ ایران در این منطقه کاسته شد.
در زمان محمدرضا پهلوی چه اتفاقی رخ داد که بحرین از ایران جدا شد؟
در ۲۰۰ سال گذشته بارها حکومتهای مختلف ادعای مالکیت بر بحرین را مطرح کرده و مترصد آن بودهاند که طرح مالکیت بحرین افکار عمومی را پشت خود بسیج کنند. در زمان محمدرضا هم این وضعیت پیش آمد.
درست است که محمدرضا از لحاظ سیاسی توانست بر مصدق پیروز شود و او را برکنار کند، اما از لحاظ مقبولیت و مشروعیت نزد افکار عمومی دچار خطر شده بود و برای بازگرداندن این مقبولیت باز هم تبلیغات بحرین را آغاز و آن را بهعنوان استان چهاردهم ایران نامگذاری کرد و حتی استانداری برای بحرین تعیین کرد و دفتری هم در وزارت کشور به استاندار بحرین داد تا اوقات بیکاری خود را در آنجا بگذراند
محمدرضا پهلوی تصور میکرد با این کار میتواند با تقویت احساسات ناسیونالیستی مردم حمایت ایشان را جلب کند. مورخان وطنپرستی مانند فریدون آدمیت و فریدون زندفر تحقیقات بسیار خوبی بر این موضوع کردهاند. با گذشت زمان، محمدرضاشاه دریافت که توسعه ایران در گرو توسعه روابط بینالمللی است؛ ازاینرو خواهان حضور گسترده ایران در مجامع بینالمللی شد؛ از سوی دیگر کشورهای عربی منطقه از ایران انتظار داشتند تا در موضوع فلسطین همراهشان باشد، در صورتی که سیاست ایران همسو با کشورهای عربی نبود.
شاه دریافت که با ادامه چنین وضعیتی جهان عرب را از دست خواهد داد. به همه این دلایل شاه ترجیح داد از بحرین صرفنظر کند تا سطح مناقشه منطقهای بالا نرود. دیگر آنکه عرصه بینالمللی نمیپذیرفت سرزمینی که در طول تاریخ دچار تغییر هویتی شده است، به تملک ایران درآید و در آن زمان نوعی توسعهطلبی ایران قلمداد میشد.
از تمام اینها مهمتر در آن مقطع انگلستان اکثر جزایر منطقه را تصرف کرده بود که از جمله این جزایر تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی بود. ایران نگران آن بود که ادامه ادعای مالکیت بحرین حقانیت ایران بر جزایر سهگانه را تحتالشعاع قرار دهد. حال اینکه وقتی توافق بحرین صورت گرفت، همه نیروها علیه محمدرضاشاه بسیج شدند، بحث دیگری است.
موضع اردشیر زاهدی در این موضوع چه بود؟
اتفاقا زاهدی دارای ریشههای ناسیونالیستی بود. پدر او؛ یعنی فضلالله زاهدی مقدمات رویکارآمدن جبهه ملی را فراهم کرد و در زمانی که رئیس شهربانی بود، جلوی هرگونه دستکاری در انتخابات را گرفت و همین امر باعث شد که نمایندگان ملی، از جمله دکتر مصدق به مجلس راه یابند.
فضلالله زاهدی کسی بود که به خوزستان رفت و با پایاندادن به ماجرای خزعل، مانع جدایی خوزستان از ایران شد. اردشیر زاهدی هم در چنین محیطی دارای احساسات و اندیشههای ناسیونالیستی بود و اصلا مایل نبود که لایحه بحرین را به مجلس ببرد و درباره بحرین با شاه اختلاف داشت. درواقع لایحه بحرین به زاهدی تحمیل شد وگرنه او موافق نبود.
آیا زاهدی در پسگیری جزایر سهگانه نقش داشت؟
زاهدی تنها فردی نبود که در پسگیری جزایر سهگانه تلاش کرد. به همراه او تیمی بود که همراهیاش میکرد. مهمترین فردی که این موضوع را پیگیری میکرد خود شاه بود؛ علاوهبر او، امیرخسرو افشار، سفیر ایران در لندن، یک طرف ماجرا بود و یک طرف هم مرحوم ابراهیم تیموری بود؛ اداره اول سیاسی وزارت امور خارجه هم نقش مهمی در این امر داشت.
توافقی که با شیوخ مدعی عرب هم صورت گرفت، در پسگیری جزایر بسیار مهم است و همین توافق باعث شده که امروز مانع ادعای امارات شود. در این خصوص توسط ابراهیم تیموری چندهزار صفحه جمع شده است که در تلاشیم آنها را به وزارت امور خارجه برسانیم.
نقش زاهدی در موضوع اروند رود چه بود؟
در سال ۱۹۳۵ قراردادی بین ایران و عراق منعقد شده بود. ساحل خاکی ایران در مرز اروندرود قرار داشت. ایران تصور میکرد این مرز خواست انگلستان بوده است و آن را برخلاف تحولات کلی جهانی قلمداد میکرد. در این موضوع خلعتبری سهم بسیار عمدهای داشت.
زاهدی هم در مقدمات آن حضور داشت، اما در سال ۱۹۷۵ دیگر وزیر امور خارجه نبود و امضای آن را باید به حساب دوران خلعتبری دانست. در تحقق موافقتنامه اروندرود که حدود کشتیرانی ایران را مشخص کرد، دکتر حسین شفیعزاده هم سهم عمدهای داشت.
۰