پورشه زرد و پسر فلانی
علیرضا خانی در سرمقاله اطلاعات با اشاره به دو خبر در میانه یک شب که در یکی خودرویی با شتابی بهتآور به در و دیوار خیابانی برخورد و به آهنپاره تبدیل شد و دختر بیست ساله پشت فرمان را کشت و جوان همسن و سال همراهش را سخت مصدوم کرد نوشته: دو ساعت نگذشته، چند کیلومتر آنسوتر، یک ماشین میلیاردی دیگر در میانه شب، به نرده کنار بزرگراه کوبید و سه سرنشین را درجا کشت و هیچکس را نجات نداد.
علیرضا خانی در سرمقاله اطلاعات با اشاره به دو خبر در میانه یک شب که در یکی خودرویی با شتابی بهتآور به در و دیوار خیابانی برخورد و به آهنپاره تبدیل شد و دختر بیست ساله پشت فرمان را کشت و جوان همسن و سال همراهش را سخت مصدوم کرد نوشته: دو ساعت نگذشته، چند کیلومتر آنسوتر، یک ماشین میلیاردی دیگر در میانه شب، به نرده کنار بزرگراه کوبید و سه سرنشین را درجا کشت و هیچکس را نجات نداد.
به نظر سردبیر این روزنامه: این اتفاقات، نشانه و نمود تغییراتی شگفت در لایهای از جامعه است که آثار و عوارضش بیگمان به سطوح دیگر سرایت میکند. بیتفاوتی بسیاری از متولیان سیاسی و اخلاقی جامعه، در گرماگرم سیاستزدگی و نزاعهای جناحی و حزبی و اقتدار طلبانه، از یکسو و سستی و کرختی بسیاری از اهل اندیشه و روبه انقراض گذاردن مصلحان اجتماعی، آفتی است که میتواند در قعر خوابآلودگی سیاستمداران و روشنفکران، دوقطبیتر شدن جامعه را تشدید کند.
سرمقاله اطلاعات پرسیده: تفاوت جامعه ما با این همه شعاری که متولیان اخلاقگرایی و دین مداری میدهند، با جامعهای مادهگرا و لائیک کدام است؟ چه طور این مظاهر اختلافات فاحش طبقاتی، از آدمهایی که در همین خیابانها دنبال نان خشکی میگردند تا آنهایی که انگشترشان صد چو اینها را سالها برگ و نواست، در کنار هم قرار میگیرند و زوزه مرکبِ اشرافی قلیلی از جامعه، بقیه مردم سالم و شریف را به استهزاء میگیرد، اما متولیان اخلاق و انسانیت و عدالت، دردشان نمیگیرد؟
ممکن است برخی، به سفسطه بگویند که این هم از الزامات توسعه یافتگی است و بالاخره توسعه یافتگی باید از جایی شروع شود… اما ترس از آن داریم که توسعه یافتگی ما به همین جا ختم شود!