چگونه می توان از سفسطه دوری کرد؟
چگونه می توان از سفسطه دوری کرد؟ توانایی تشخیص دادن یک استدلال منطقی از سفسطه مهارت باارزشی است. افراد زیادی هستند که دلشان میخواهد بدون داشتن دلیلی قانعکننده، شما را وادار کنند چیزی را که میگویند بپذیرید. از طرفی افراد زیاد دیگری هم هستند که نیتشان کمتر شبههبرانگیز است، با این حال آنها هم استدلالی غیرمنطقی ارائه میکنند، چرا که دلالت اطلاعاتی را که در دست دارند درک نمیکنند.
شگفتانگیز است که نتایج، حاکی از جهشی ده درصدی در میزان سود سهماههی شرکت بود؛ بنابراین نمایش تصاویر خوشایند به کارمندان، راهی عالی برای افزایش انگیزه و کارایی آنهاست. دربارهی استدلالی که خواندید چه فکری میکنید؟ آیا نتیجهای که گرفته شد را باور میکنید؟ در حقیقت در نتیجهگیری بالا چند سفسطه نهفته است. بر اساس لغتنامه مِرِیِموبستر (Merriam-Webster): «سفسطه اغلب به استدلال به ظاهر پذیرفتنیای گفته میشود که با استفاده از برهانهایی غیرمنطقی یا اشتباه صورت میگیرد.»
اگر نتیجهگیریِ مثال بالا به نظرتان منطقی آمده نگران نشوید: در این مثال از برخی از رایجترین و مؤثرترین تاکتیکهای دور زدن دلیل و منطق استفاده شده است که کمی جلوتر دربارهی آنها خواهید آموخت.
توانایی تشخیص دادن یک استدلال منطقی از سفسطه مهارت باارزشی است. افراد زیادی هستند که دلشان میخواهد بدون داشتن دلیلی قانعکننده، شما را وادار کنند چیزی را که میگویند بپذیرید. از طرفی افراد زیاد دیگری هم هستند که نیتشان کمتر شبههبرانگیز است، با این حال آنها هم استدلالی غیرمنطقی ارائه میکنند، چرا که دلالت اطلاعاتی را که در دست دارند درک نمیکنند.
در هر صورت، اگر بدانید در یک استدلال باید به دنبال چه نشانههایی باشید تا از درستی آن مطمئن شوید، میتوانید از اینکه قربانی بحثهای بیاعتبار شوید در امان بمانید.
مبانی ساختاری یک استدلال
برای اینکه بتوانید در یک استدلال، سفسطه را تشخیص بدهید باید دربارهی مراحل شکلگیری یک استدلال منطقی بدانید. استدلال در علم منطق از تعدادی گزاره تشکیل میشود و هر گزاره از یک یا چند گزارهی پیش از خود استنتاج میشود. دو نوع کلی گزاره وجود دارد:
- مقدمات : گزارههایی هستند که برای نتیجهگیری در استدلال، شواهدی ارائه میکنند.
- نتایج: گزارههایی هستند که از شواهد فراهم شده استنباط میشوند.
برای اینکه استدلالی منطقی و معتبر باشد، مقدمات باید به قدر کافی تقویتکننده نتیجهی گرفته شده باشد. میتوان به دو روش کلی از مقدمات، نتیجه را استنباط کرد:
۱. استدلال استنتاجی
مثال:
مقدمهی ۱: گروه مدیریت پروژههای توربین ایران برای کاهش هزینههای اضافی، تصمیم گرفته است تعلیق نیروهای خود را به تأسیسات اصفهان منحصر نماید.
مقدمهی۲: آقای گودرزی اعلامیهی تعلیق نیرو را دریافت کرده است.
نتیجه: آقای گودرزی در تأسیسات اصفهان کار میکند.
۲. استدلال استقرائی
مثال:
مقدمهی ۱: در پنج سال گذشته تخفیفهای ویژهی ارائه شده در ماه آذر به طور متوسط ۱۵٪ بر فروش افزوده است.
مقدمهی۲: تخفیف ویژهی فروش تابستانه، افزایش قابل ملاحظهای در میزان فروش ایجاد نکرده است.
نتیجه: بهتر است امسال برای بالا بردن میزان فروش تخفیفهای ویژه را به جای تابستان در ماه آذر به خریداران ارائه داد.
سفسطه در منطق
اگر از سفسطه برای استدلال استفاده کنید خود را بیاعتبار میسازید و دروغگو یا نادان به نظر میرسید. همچنین شما نمیخواهید فریب یک استدلال غلط را بخورید و تصمیمی بر مبنای آن بگیرید که بعدها از آن پشیمان شوید. برای دفاع از خودتان در برابر سفسطه لازم است انواع رایج آن را بشناسید تا از آنها دوری کنید. در ادامه میخواهیم به برخی از این اشتباهات استدلالی نگاهی بیندازیم:
سفسطههای رایج
مثال ابتدای این مقاله را به یاد میآورید؟ استدلال مطرح شده در آنجا بر پایهی سه سفسطهی رایج مطرح شده بود.
۱. استدلال توسل به مرجع معتبر
این سفسطه زمانی رخ میدهد که شما با ارجاع به یک «متخصص» پایههای استدلال خود را شکل میدهید. در مثال ما اینطور به نظر میرسد که مرجع معتبر «یک متخصص دانشگاهی معروف» باشد. اشاره به یک فرد دانشگاهی تصویر یک مرجع معتبر متخصص و تحقیقات بسیار دقیق که با در نظر گرفتن تمام جزئیات انجام شده را به ذهن متبادر میکند. در این مواقع استفاده از نام واقعی افراد اثرگذاری را به مراتب بیشتر هم خواهد کرد. زمانی که مشغول ردیابی سفسطهها هستید مهم است که به یاد داشته باشید استفاده از اسامی افراد مشهور یا متخصص دلیلی کافی برای حمایت از یک استدلال نیست.
۲. استقراء (قیاس از جزء به کل) نادرست
در مثال بالا نشان دادن تصاویر خوشایند ممکن است باعث افزایش کارایی شرکت شده باشد، اما نمیتوانیم مطمئن باشیم که عامل مؤثر دیگری در این میان دخیل بوده است یا نه. عوامل مختلفی وجود دارند که میتوانستهاند بر کارایی شرکت اثر بگذارند. اینکه این تصاویر خوشایند مشخصا اثری بر کارایی داشتهاند یا نه به هیچ عنوان در استدلال بالا اثبات نشده است.
۳. سفسطهی مسلّم پنداری مفاهیم
سه مورد بالا در مثال ما به کار رفته بود. برخی دیگر از سفسطههای رایج عبارتاند از:
۴. سفسطهی شیب لغزنده
مثال: «اگر اجازه دهیم فرشته زودتر از موعد برود به زودی مجبور خواهیم بود پنجشنبهها را به همه مرخصی بدهیم.» اگر دوباره نگاهی منطقی به این استدلال بیاندازید متوجه خواهید شد غیرمنطقی است که فکر کنید، چون به یک کارمند، یک بار اجازه دادهاید که زودتر از موعد کارش را ترک کند، ازین به بعد هر هفته بعد از ظهرها را به همهی کارکنانتان مرخصی خواهید داد.
۵. سفسطهی توسل به محبوبیت
مثال: «ما از همهی مشتریان داخل فروشگاه نظرسنجی کردیم و همهی آنها موافق بودند که شبانهروزی بودن فروشگاه ایدهی بسیار خوبی است. لازم است هر چه سریعتر برنامهای برای ۲۴ ساعته کردن فروشگاه بریزیم.»
مشتریانی که از آنها سؤال کردید چه کسانی بودند؟ آیا آنها واقعا در ساعت ۲ صبح چیزی از فروشگاه خواهند خرید؟ هزینههای این طرح در مقایسه با فواید آن چیست؟ اینها سوالاتی هستند که پیش از اینکه از چنین نظرسنجی غیررسمیای بخواهید نتیجهای بگیرید باید از خود بپرسید.
سفسطهی «توسل به سنت» مشابه سفسطهی توسل به محبوبیت است. در اینجا استدلال بر محور چیزی که تا به امروز انجام شده یا عادتی که توسط عدهی زیادی پذیرفته و انجام میشود، صورت میگیرد. برای مثال: «ما همیشه مدیر ارشد اجرایی را از افراد ردهی مدیریت انتخاب کردهایم. اگر خارج ازین رویه عمل کنیم با مخالفت و ناسازگاری مواجه خواهیم شد».
۶. سفسطهی سیاه و سفید یا دوبخشی کردن
این سفسطه مطرح کردن استدلال «این یا آن» است، این سفسطه با فراهم کردن تنها دو گزینه و سپس اجبار به انتخاب از بین آنها شکل میگیرد. در حقیقت، ممکن است هیچ کدام از انتخابها بهترین امکان در دسترس نباشند، اما در این استدلال اینطور تظاهر میشود که گزینهی مورد طرفداری تنها گزینهی محتمل است.
مثال: «به عنوان هیئت مدیره یا باید عمومی کردن سهام شرکت را با شرایطی که ذکر شد بپذیریم یا اینکه به مرور زمان دچار مرگ تدریجی بهوسیلهی رقبایمان میشویم.»
مسلما گزینههای دیگری به جز تبدیل شرکت به حالت سهامی عام در دسترس هست که میتوان آنها را مد نظر قرار داد. و آیا اصولا افزایش سرمایه شرکت راه درستی برای ارتقا یا نگهداری جایگاه رقابتی شرکت هست یا نه؟
۷. سفسطهی پهلوانپنبه (حمله به مرد پوشالین)
مثال: سیاستمداری برای رونق دادن به اقتصاد به دنبال کاهش دادن مالیات است. رقیب او این استدلال را مطرح میکند: «اتفاقی که با انجام این کار میافتد این است که ثروتمندان ثروتمندتر میشوند تا بتوانند به جای دو اتومبیل لوکس با چهار اتومبیل لوکس در سطح شهر گشت بزنند، به جای یک خانه ویلایی برای مسافرت دو خانه داشته باشند، بتوانند فرزندانشان را که همین حالا هم مزایای فراوانی دارند به جای فرستادن به مدارس شهر خودشان به مدارسی با معلمان اختصاصی بفرستند.» در این استدلال وانمود شده است که سیاستمدار تنها به این دلیل قصد کاهش مالیاتها را دارد که از ثروتمندان حمایت کند، با ارائهی چنین استدلالی رقیب این سیاستمدار خیلی راحتتر از آنکه بخواهد سیاست کاهش همهگیر مالیاتها را تمسخر کند، او را در موقعیت شکست قرار میدهد.
۸. سوگیری مشاهدهای
مثال: «میدانم که تبلیغات تلویزیونی ما مؤثرتر از تبلیغات رادیویی است. آمارها نشان میدهند که تعداد مخاطبان تلویزیونی تبلیغات ما دو برابر رادیو هستند در گروهی از افراد که مورد پرسش قرار دادیم تبلیغات تلویزیونی ۳۸٪ بیشتر از نوع رادیویی آن به یاد آورده میشود.»
چیزی که جای خالی آن در این استدلال به چشم میخورد میزان هزینه سرمایه و بازگشت سرمایه در تبلیغ تلویزیونی در مقایسه با تبلیغ رادیویی است. آیا ۳۸٪ به خاطر سپاری بالاتر در یک تبلیغ به معنی تبدیل آن به فروش است؟ چه درصدی از شنوندگان رادیو در مقایسه با بینندگان تلویزیون در نهایت محصولات را خریداری خواهند کرد؟
«سفسطهی آمار ناشی از نمونهای کوچک» مفهوم مشابهی با مورد پیشین دارد. در این سفسطه با در نظر گرفتن تنها یک مشاهده به نتیجهگیری کلی میرسید. «من هرگز از شرکت کاغذچی برای تهیه سفارشهای کاغذمان استفاده نمیکنم. شرکت همسر من مشتری آنها بود، آنها سفارشات ثبت شده را به دلیل نبود موجودی کنسل کردند و تحویل ندادند». در حقیقت این نظر بر مبنای یک تجربهی بد شکل گرفته است و الزاما به این معنی نیست که شرکت مذکور غیرقابل اطمینان است. ممکن است شرکت خریدار سفارش خود را دیر ثبت کرده بوده یا صورتحساب خود را به موقع پرداخت نکرده باشد و به این دلایل خدمات شرکت کاغذچی از حد عالی، پایینتر به نظر رسیده است.
چیزهایی را که آموختهاید در زندگی روزانهی خود به کار بگیرید
زمانی که مشغول ارزیابی استدلال دیگران یا سازمان دادن به استدلال خودتان هستید، از این سوالات برای ارزیابی آنچه میشنوید یا آنچه قصد طرح کردنش را دارید استفاده کنید و ببینید که آیا این استدلالها منطقی و عقلانی به نظر میرسند یا خیر.
- از مقدمات ارائه شده چه نتایجی را میتوانید استنباط کنید؟
- آیا میتوانید حداقل به یک نتیجهی محتمل دیگر نیز برسید؟
- آیا میتوانید بین حقایق و اطلاعات ارائه شده و نتیجهی گرفته شده از آنها ارتباط مستقیمی بیابید؟
- آیا منابع مستقلی وجود دارد که بتوانید صحت اطلاعات داده شده را با آنها بسنجید؟
- آیا ممکن است به این دلیل که در ساخت یک فرضیه شخصا دخیل بودهاید بیش از اندازه به آن علاقهمند باشید؟
- آیا شواهد و نتیجهگیریهای خود را با افراد دیگر و از زوایای مختلف به بحث گذاشتهاید؟
- آیا بدون آنکه از منبع یا شخص ثالثی تاییدی بگیرید بیش از اندازه بر صلاحیت یک متخصص یا یک منبع اطلاعاتی خاص تکیه کردهاید؟
- آیا اطلاعات به صورت شفاف ارائه میشوند یا بیش از حد تخصصی و زائد هستند که باعث شوند توجه شما را منحرف کنند؟
- به چه فرضیاتی برای حمایت از استدلال خود تکیه میکنید؟ آیا این فرضیات معتبر هستند یا از سوگیریهای شخصی شما حاصل شدهاند؟
منبع: چطور