اهمیت اصغر فرهادی بودن
به هر حال اصغر فرهادی امتیازهای زیادی برای سینمای ایران کسب کرده و نمیتوانیم منکر آن شویم. به عقیده من هیچ تنابندهای نمیتواند منکر اهمیت و بزرگی کسی شود که جوایز بینالمللی بیشماری کسب کرده است.
کد خبر :
۸۰۱۵۳
بازدید :
۱۲۵۷
تینا جلالی | این یک واقعیت است که اسم اصغر فرهادی با مهمترین اتفاقات بینالمللی در سینمای ایران گره خورده است. از خرس نقرهای بهترین کارگردانی جشنواره بینالمللی فیلم برلین برای «درباره الی» که در واقع شروع موفقیتهای جهانی این فیلمساز به شمار میرود تا جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان برای فیلم «جدایی نادر از سیمین» که برای اولینبار درتاریخ سینمای ایران اتفاق افتاد و این کارگردان را به عنوان یک چهره بینالمللی و موفق در جهان مطرح کرد، همینطور دومین جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی برای فیلم «فروشنده» که باعث غافلگیری همه شد و انبوه جوایز معتبر داخلی و خارجی دیگر.
تمام این اتفاقات و جوایزهای بینالمللی به انضمام جهان دوستداشتنی و قابللمسی که فیلمهایش داشت باعث شد تصویری متفاوت از اصغر فرهادی به وجود بیاید. ۱۷ اردیبهشت تولد این کارگردان بود. به همین بهانه با تعدادی از منتقدان گفتگو کردیم و از آنها پرسیدیم که آیا اصغر فرهادی آنقدر که به نظر میآید فیلمساز بزرگی است؟
خسرو دهقان
مکن است ما از اصغر فرهادی خوشمان بیاید یا خوشمان نیاید ولی به هیچ روی نمیتوانیم منکر بزرگی و اهمیت فیلمسازی، چون او شویم. اصلا چطور میتوانیم بگوییم کارگردانی که دو اسکار در کارنامه او موجود است بزرگ و با اهمیت نیست؟ چطور میتوانیم بگوییم کارگردانی که از جشنواره برلین و کن جایزه گرفته، مهم نیست؟
خسرو دهقان
مکن است ما از اصغر فرهادی خوشمان بیاید یا خوشمان نیاید ولی به هیچ روی نمیتوانیم منکر بزرگی و اهمیت فیلمسازی، چون او شویم. اصلا چطور میتوانیم بگوییم کارگردانی که دو اسکار در کارنامه او موجود است بزرگ و با اهمیت نیست؟ چطور میتوانیم بگوییم کارگردانی که از جشنواره برلین و کن جایزه گرفته، مهم نیست؟
آیا اساسا میتوانیم این پرسش را درباره نویسندهای که جایزه نوبل دارد مطرح کنیم و بگوییم او بزرگ است یا نیست؟ حتی به نظرم کارگردانی که از جشنواره فیلم فجر هم جایزه میگیرد کارگردان بزرگی است؛ حال اینکه شما از او خوشت میآید یا نمیآید قضیه کاملا فرق میکند.
به هر حال اصغر فرهادی امتیازهای زیادی برای سینمای ایران کسب کرده و نمیتوانیم منکر آن شویم. به عقیده من هیچ تنابندهای نمیتواند منکر اهمیت و بزرگی کسی شود که جوایز بینالمللی بیشماری کسب کرده است. برای درک منظورم مثالهای واضحتر میزنم. حافظ بیشک شاعر بزرگ و مهمی است ولی شما شعر شاعر دیگری را میپسندید و این ربطی به بزرگی و اهمیت حافظ ندارد.
یا روزنامههای اطلاعات، کیهان، «اعتماد» و شرق روزنامههای مهمی در تاریخ کشور ما هستند ولی ممکن است کسی دوست نداشته باشد روزنامه کیهان بخواند. نمیتوانیم منکر اهمیت کیهان شویم. آفتاب به هر جهت میدرخشد ولی ممکن است این درخش و روشنایی برای پوست ما ضرر داشته باشد یا چشم ما از نور مستقیم آن اذیت شود.
اینها دلیل نمیشود که آفتاب را کماهمیت تلقی کنیم. اجازه دهید که یک بار برای همه جا بیفتد که اصغر فرهادی چه بخواهیم و چه نخواهیم فیلمساز بزرگی در تاریخ سینمای ایران است.
احمدطالبینژاد
گر بخواهیم بزرگی و عظمت یک فیلمساز را به آثارش و تاثیری که بر سینمای کشور یا جهان گذاشته بسنجیم به عقیده من بعد از عباس کیارستمی، اصغر فرهادی فیلمساز بزرگی در سطح بینالمللی به شمار میرود. همانطورکه میدانیم کسی که برای اولینبار نامش از محدوده سینمای ایران خارج و در سطح بینالمللی مطرح شد، کیارستمی بود.
احمدطالبینژاد
گر بخواهیم بزرگی و عظمت یک فیلمساز را به آثارش و تاثیری که بر سینمای کشور یا جهان گذاشته بسنجیم به عقیده من بعد از عباس کیارستمی، اصغر فرهادی فیلمساز بزرگی در سطح بینالمللی به شمار میرود. همانطورکه میدانیم کسی که برای اولینبار نامش از محدوده سینمای ایران خارج و در سطح بینالمللی مطرح شد، کیارستمی بود.
البته تلاشهایی پیش از کیارستمی برای جهانیشدن از جانب فیلمسازانی همچون امیر نادری و سهراب شهید ثالت صورت گرفته بود ولی فیلمسازی به صورت پدیده مطرح نشده بود. کیارستمی جزو سرآمدان چهره بینالمللی سینمای ایران به شمار میرود. بعد از کیارستمی، اصغر فرهادی است که به جایگاه بینالمللی رفیعی دست پیداکرده است.
اما اگر بخواهیم او را به استناد آثار و اعتبار فیلمهایش قضاوت کنیم در کارنامه او فیلمهای بد و خوب وجود دارد. به عنوان مثال من فیلم «شهر زیبا»، «درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین» را دوست دارم ولی بعضی آثار او مثل «گذشته» و «فروشنده» فیلمهای متوسطی هستند.
از جهت دیگر نمیتوانم دروغ بگویم عرق میهنی مرا وا میدارد که بگویم بله، او هیچ چیز کمتر از فیلمسازان بزرگ سینمای دنیا که نامشان مدام بر سر زبانها میچرخد ندارد ولی واقعیت این است که ما او را در اندازه سینمای ایران قضاوت میکنیم و غیر از این نمیتوانیم عظمت و بزرگی او را توصیف کنیم.
از جهت دیگر نمیتوانم دروغ بگویم عرق میهنی مرا وا میدارد که بگویم بله، او هیچ چیز کمتر از فیلمسازان بزرگ سینمای دنیا که نامشان مدام بر سر زبانها میچرخد ندارد ولی واقعیت این است که ما او را در اندازه سینمای ایران قضاوت میکنیم و غیر از این نمیتوانیم عظمت و بزرگی او را توصیف کنیم.
در حال حاضر هم با قاطعیتی که درباره عباس کیارستمی صحبت میکنیم درباره اصغر فرهادی نمیتوانیم حرف بزنیم. باید ببینیم در آینده برای او چه اتفاقی میافتد تا به اینجا که اصغر فرهادی از فیلمسازان بزرگ آسیایی است که دو اسکار در کارنامهاش ثبت شده و این یک امتیاز بزرگ برای او به شمار میرود.
نکته مهم دیگر اینکه اصغر فرهادی بعد از این هم ظرفیت بزرگ شدن را دارد. طی این مدت که از موفقیتهای پی در پی او میگذرد هیچ تغییری در رفتارش حاصل نشده و هیچگونه تبختری در او نمیبینیم. البته این را هم اضافه کنم که منتقدان و نویسندگان اروپایی و امریکایی بهتر میتوانند درباره ابعاد بینالمللی او نظر بدهند.
هوشنگ گلمکانی
بی تعارف، اصغر فرهادی فیلمساز بزرگی است. چون آنقدر بر سینمای ایران تاثیر گذاشته که شیوه کارش به سبک تبدیل شده و بسیاری از کارگردانهای سینمای ایران، خودآگاه یا ناخودآگاه میخواهند فیلمهای فرهادیوار بسازند. مثل زمانی که فیلمها و تصویرهای کیارستمیوار تبدیل به اصطلاح شده بود.
هوشنگ گلمکانی
بی تعارف، اصغر فرهادی فیلمساز بزرگی است. چون آنقدر بر سینمای ایران تاثیر گذاشته که شیوه کارش به سبک تبدیل شده و بسیاری از کارگردانهای سینمای ایران، خودآگاه یا ناخودآگاه میخواهند فیلمهای فرهادیوار بسازند. مثل زمانی که فیلمها و تصویرهای کیارستمیوار تبدیل به اصطلاح شده بود.
فرهادی در سینمایی که با تماشاگر انبوه سر و کار دارد تحولی ایجاد کرده و کارنامه او فقط به سینمای هنری تعلق ندارد. موج نو با «قیصر» و «گاو» سینمای ایران را به دو دوره قبل و بعد خودش تقسیم کرد؛ پدیده اصغر فرهادی هم، چنین جایگاه و نقشی در سینمای ایران دارد. چه ما آثار او را دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم، بزرگی فرهادی یک واقعیت است.
کسانی هم که سعی میکنند برای کارهای او ایرادی بتراشند نمیتوانند منکر بزرگی و اهمیتش شوند. او بزرگ و بااهمیت است، چون خیلی از فیلمسازان قبل و بعد از خودش در آثارشان نگاهی به الگوهای فرهادی دارند و حتی بدون اعلامش، خود را با او مقایسه میکنند. باور کنید کسانی هم که آگاهانه سعی میکنند شبیه اصغر فرهادی نباشند در واقع دارند بر همین اهمیت و بزرگی صحه میگذارند.
رضا درستکار
به نظر نمیآید که اصغر فرهادی فیلمسازی بزرگ است، او قطعا فیلمساز و سینماگری بزرگ و مهم است و در این نگره هیچ شکی نیست. در کشوری زندگی میکنیم که با خصیصههای تاریخیمان شناخته میشویم.
رضا درستکار
به نظر نمیآید که اصغر فرهادی فیلمسازی بزرگ است، او قطعا فیلمساز و سینماگری بزرگ و مهم است و در این نگره هیچ شکی نیست. در کشوری زندگی میکنیم که با خصیصههای تاریخیمان شناخته میشویم.
یکی از این خصیصههای تاریخی این است که تلاش میکنیم آدمی را در رشتهای بزرگ کنیم و بعد از بزرگ شدنش، به محض اینکه کوچکترین اتفاقی افتاد، با دست خودمان او را به پایین میکشیم یعنی از آن پله و مقامی که خودمان او را بالا برده بودیم به زیر میکشیم و این شده است یک روال!
در همه رشتهها، در فرهنگ، فوتبال و سیاست که زیاد شاهدش بودهایم، اما اصغر فرهادی به واسطه چند نکته مهم از جمله، شانس، عشق، استعداد، قریحه و همچنین پشتوانه تجربههای تلویزیونی و سینماییاش توانست به جایگاهی رفیع دست پیدا کند و البته خودش را حفظ کند. فرهادی برخوردهای سلبی با کیارستمی را دیده بود.
در همه رشتهها، در فرهنگ، فوتبال و سیاست که زیاد شاهدش بودهایم، اما اصغر فرهادی به واسطه چند نکته مهم از جمله، شانس، عشق، استعداد، قریحه و همچنین پشتوانه تجربههای تلویزیونی و سینماییاش توانست به جایگاهی رفیع دست پیدا کند و البته خودش را حفظ کند. فرهادی برخوردهای سلبی با کیارستمی را دیده بود.
او دیده بود که فیلمسازی اگر نخل طلای کن را هم بگیرد، عدهای در فرودگاه ایران به او آسیب وارد میکنند! پیشتر هم دیده بود که با فیلمسازان جریان اصلی که فیلمشان پرفروش میشود، چگونه رفتار میکنند! (همچون ساموئل خاچیکیان که عقابهای پرفروش را ساخته بود، فرهادی دیده بود که خاچیکیان ارمنی را وادار کردند فیلم عرفانی بسازد!)
فرهادی فرقش با دیگر سینماگران جریان اصلی و هنری در این است که او این تجربیات را به تجربیات سینمایی خود اضافه کرده و بسیار متوجه بوده که باید خودش را حفظ کند. (شما دیدید تا حالا درباره اسکارهایش حرفی بزند؟) بدین ترتیب فرهادی به هیچ عنوان اشتباهات سینماگران تجاری را مرتکب نشد و در ضمن نقاط ضعف سینمای هنری را هم پوشش داد.
فرهادی فرقش با دیگر سینماگران جریان اصلی و هنری در این است که او این تجربیات را به تجربیات سینمایی خود اضافه کرده و بسیار متوجه بوده که باید خودش را حفظ کند. (شما دیدید تا حالا درباره اسکارهایش حرفی بزند؟) بدین ترتیب فرهادی به هیچ عنوان اشتباهات سینماگران تجاری را مرتکب نشد و در ضمن نقاط ضعف سینمای هنری را هم پوشش داد.
از مردم و سینمای محکم روایی فاصله نگرفت و مثل سینماگران بدنه، به جاده خاکی هم نزد. سینمای اصغر فرهای برخاسته از دو جریان سینمای هنری و سینمای تجاری است، او با «جدایی نادر از سیمین» رفتهرفته تبلور یافت و تشخص و جایگاه خودش را حفظ کرد. تقریبا همه فیلمهای فرهادی ارزشمند هستند و نقطه اوج آنها، جدایی و فروشنده است. البته «همه میدانند» هم مرا شگفتزده کرد.
اینکه فیلمسازی ایرانی در محیط اروپایی، سینمای مدل شرقی خود را اجرا کند، امری واقعا متفاوت و یونیک است. فرهادی روح سینمای خودش را به آن دمیده است و این، کم چیزی نیست؛ سرگرمکننده، آموزنده و پر از تصویرهای خوب و بهیادماندنی و البته اخلاقی.
در سینمای فرهادی همهچیز به درد میخورد؛ هم مردم عادی و هم نخبگان فیلمهایش را دوست دارند و سینمایش را تعقیب میکنند.
راستش! سخت است دیگر کسی با توانایی و مهارت فرهادی در سینمای ما ظهور کند، سینماگری که اکنون میتوان با اعتقاد گفت، نامش اصغر است، اما بهتمام معنا بزرگ و اکبر سینمای ایران است.
مهرزاد دانش
شاخص موفقیت یک سینماگر در چند جهت قابل ارزیابی است: ۱- استقبال مخاطبان که عموما در میزان فروش فیلمهای آن سینماگر متبلور است، ۲- استقبال منتقدان و صاحبنظران تخصصی سینمایی، ۳- درخشش در محافل رقابتی و نمایشی مانند جشنوارهها و برنامههای آکادمی، ۴- تاثیرگذاری در عرصه سینما و ۵- ماندگاری آن فیلمها در حافظه تاریخی و روح جاری در زمانه. شاید شاخصهایی دیگر را هم بتوان به این ردیفها افزود، اما به نظرم همینها کفایت میکند برای آنکه درجه موفقیت یک فیلمساز را درخشان دانست.
کارنامه سینمایی اصغر فرهادی، چه در عرصه داخلی و چه در عرصه جهانی، واجد همه این جهات است. در سینمای ایران سینماگری را سراغ ندارم که همه این جنبهها را توامان داشته باشد. فرهادی فیلمهایش عموما پرفروشند، اغلب منتقدان سینمایی عموم فیلمهایش را میپسندند و برخی را میستایند، کمتر جشنواره یا محفل نامدار و معتبر سینمایی جهانی است که فیلمهای فرهادی بینصیب از جایزههای اصلیاش بوده باشد، فیلمهای او همچنان الگویی برای الهامگیری در ساخت فیلمهای دیگر است و گاه تا مرز اپیدمی این جریان پیش رفته است و صدالبته که برخی از این فیلمها، در ذهنیت اجتماعی و تاریخی مردمان ثبت شده است و جدا از تداعیهای مربوط به شمایل و دیالوگها و سپهر این آثار، بحثبرانگیزی پردامنه و فراوانشان در سویههای مختلف اخلاقی، فلسفی، انسانشناسانه، دینی، اجتماعی، سیاسی و ... از آنها جایگاهی فراتر از یک فیلم سینمایی ساخته است.
در سینمای فرهادی همهچیز به درد میخورد؛ هم مردم عادی و هم نخبگان فیلمهایش را دوست دارند و سینمایش را تعقیب میکنند.
راستش! سخت است دیگر کسی با توانایی و مهارت فرهادی در سینمای ما ظهور کند، سینماگری که اکنون میتوان با اعتقاد گفت، نامش اصغر است، اما بهتمام معنا بزرگ و اکبر سینمای ایران است.
مهرزاد دانش
شاخص موفقیت یک سینماگر در چند جهت قابل ارزیابی است: ۱- استقبال مخاطبان که عموما در میزان فروش فیلمهای آن سینماگر متبلور است، ۲- استقبال منتقدان و صاحبنظران تخصصی سینمایی، ۳- درخشش در محافل رقابتی و نمایشی مانند جشنوارهها و برنامههای آکادمی، ۴- تاثیرگذاری در عرصه سینما و ۵- ماندگاری آن فیلمها در حافظه تاریخی و روح جاری در زمانه. شاید شاخصهایی دیگر را هم بتوان به این ردیفها افزود، اما به نظرم همینها کفایت میکند برای آنکه درجه موفقیت یک فیلمساز را درخشان دانست.
کارنامه سینمایی اصغر فرهادی، چه در عرصه داخلی و چه در عرصه جهانی، واجد همه این جهات است. در سینمای ایران سینماگری را سراغ ندارم که همه این جنبهها را توامان داشته باشد. فرهادی فیلمهایش عموما پرفروشند، اغلب منتقدان سینمایی عموم فیلمهایش را میپسندند و برخی را میستایند، کمتر جشنواره یا محفل نامدار و معتبر سینمایی جهانی است که فیلمهای فرهادی بینصیب از جایزههای اصلیاش بوده باشد، فیلمهای او همچنان الگویی برای الهامگیری در ساخت فیلمهای دیگر است و گاه تا مرز اپیدمی این جریان پیش رفته است و صدالبته که برخی از این فیلمها، در ذهنیت اجتماعی و تاریخی مردمان ثبت شده است و جدا از تداعیهای مربوط به شمایل و دیالوگها و سپهر این آثار، بحثبرانگیزی پردامنه و فراوانشان در سویههای مختلف اخلاقی، فلسفی، انسانشناسانه، دینی، اجتماعی، سیاسی و ... از آنها جایگاهی فراتر از یک فیلم سینمایی ساخته است.
او موفقترین سینماگر ایرانی و از موفقترینها در سینمای معاصر جهان است. اما یک نکته این میان قابل توجه است. با وجود این همه موفقیت، فرهادی فارغ از هر حاشیه و جنجال و جلوهگری، دارد کار خودش را میکند. فیلمنامه مینویسد، فیلم میسازد، سینما آموزش میدهد و به اقتضای زمان اکران فیلمهایش، مصاحبهها و برنامههایی رسانهای هم انجام میدهد. او حتی عضو یک شبکه اجتماعی هم نیست.
اینکه این همه ظرفیت بالا وجود داشته باشد که در کانون توجه باشی، اما خودت را از همه حاشیهها دور نگه داری و فقط به کار خودت که سینما است بپردازی، نوعی تقوای هنرمندانه میطلبد که کمتر در گستره پرزرق و برق و هیاهومدار سینما پیشه میشود. شاید این بزرگترین راز موفقیت بزرگمرد سینمای ما باشد: عشق به خودِ سینما.
جواد طوسی
اربردِ کلی این گونه واژگان توصیفی میتواند شبههبرانگیز باشد. آیا اصغر فرهادی به لحاظ جوایز و اشتهار جهانیاش فیلمساز بزرگی است و فرضا فیلمسازانی، چون ناصر تقوایی، مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی که چنین موقعیتی پیدا نکردهاند، فیلمسازان بزرگی نیستند؟ جایگاه واقعی و ماندگار یک فیلمساز و بزرگی و کوچکی و ارج و قُرب او را مجموعه آثارش، دیدگاه و جهانبینی و نقطه وصل ریشهدار او به زبان سینما و... منش و رفتارش تعیین میکند.
جواد طوسی
اربردِ کلی این گونه واژگان توصیفی میتواند شبههبرانگیز باشد. آیا اصغر فرهادی به لحاظ جوایز و اشتهار جهانیاش فیلمساز بزرگی است و فرضا فیلمسازانی، چون ناصر تقوایی، مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی که چنین موقعیتی پیدا نکردهاند، فیلمسازان بزرگی نیستند؟ جایگاه واقعی و ماندگار یک فیلمساز و بزرگی و کوچکی و ارج و قُرب او را مجموعه آثارش، دیدگاه و جهانبینی و نقطه وصل ریشهدار او به زبان سینما و... منش و رفتارش تعیین میکند.
یک بیننده عاشق سینما یا یک منتقد حرفهای بر پایه علایق و دنیای شخصیاش و تعریفی که از مدیوم سینما دارد، این تشخص و بزرگی را زیبنده یک فیلمساز میداند یا نمیداند. فارغ از این القاب و توصیفاتِ غلطانداز، اصغر فرهادی محصول یک دوران است؛ با ترکیبی از هوش و استعداد، زمانشناسی، شانس و بلد شدنِ تاکتیکی قواعد بازی.
وقتی تو بتوانی قصههای انتخابیات را فراتر از موقعیتهای بومی و اقلیمی در گسترهای و سیعتر با مفاهیمِ مبتلابه جامعه انسانی معاصر پیوند دهی، خود به خود در یک مخاطبشناسی متکثر و جهانی قرار گرفتهای. منتها توجه داشته باشیم که سینما چهرهای بیرحمانه نیز دارد. پس سکه روز بودن و در یک اقبالِ مداوم قرار داشتن، ناممکن است.
شخصا اصغر فرهادی «رقص در غبار»، «شهرزیبا» و «چهارشنبهسوری» را صمیمانهتر و دغدغهمندتر میبینم؛ هرچند که «جدایی نادر از سیمین» را فیلم خوب و تاثیرگذاری میدانم، اما تداوم این مسیر رنگ و بو و نشانههای یک تکرار نگرانکننده و فاصله گرفتن از جامعهای دارد که موجودیت فرهنگی و پایههای اجتماعی او را در مقام یک فیلمساز رقم زد. اصغر فرهادی در گذر از این اشتهار و هیاهوها و ویترین جهانی، نیاز مبرم به خلوصی باطنی و حضور غمخوارانه در متن جامعه ملتهب و بلادیده خودش دارد.
شهرام جعفرینژاد
به دلایل زیادی اصغر فرهادی جزو فیلمسازان بزرگ و مهم سینمای ایران به شمار میرود، در درجه اول همین که او به حرفهاش مسلط است و کارش را خوب میداند و در کارگردانی، نویسندگی و خلق جهان تالیفی موفق است خودش مهمترین دلیل مهم و بزرگ بودن است، اما آن چیزی که این فیلمساز را از دیگر همکارانش مستثنی میکند، این است که او برای اولینبار موفق شد نوع سینمای اجتماعی و بدنه ما را در سطح جهان معرفی کند.
شهرام جعفرینژاد
به دلایل زیادی اصغر فرهادی جزو فیلمسازان بزرگ و مهم سینمای ایران به شمار میرود، در درجه اول همین که او به حرفهاش مسلط است و کارش را خوب میداند و در کارگردانی، نویسندگی و خلق جهان تالیفی موفق است خودش مهمترین دلیل مهم و بزرگ بودن است، اما آن چیزی که این فیلمساز را از دیگر همکارانش مستثنی میکند، این است که او برای اولینبار موفق شد نوع سینمای اجتماعی و بدنه ما را در سطح جهان معرفی کند.
دنیا پیش از اصغر فرهادی سینمای ایران را با نوع و سبک فیلمهای کیارستمی و پناهی میشناخت. یک نوع سینمای مستندنما و واقعگرا که به نظر من قلابی هم به شمار میرفت، اما فرهادی این سد را شکست و سینمای اجتماعی بومی ایران را که اتفاقا مردم کشورمان به آن بها میدهند به دنیا معرفی کرد. یک جور فیلمهایی بر پایه درام با موضوعات روزمره ایرانی، داستانهای سه پردهای تعریفدار، قصهمحور، بازیگرمحور و معاصر که بسیار با سبک واقعگرا و مستند نمای قلابی تفاوت دارد.
همچنین به این نکته دقت کنیم که فرهادی با دو اسکاری که به دست آورد توجه جهان را به سینمای ایران معطوف کرد و خیلی از سینماگران دنیا به این واسطه به سینمای ایران توجه بیشتری کردند. به عقیده من این مهمترین دلیل بزرگ و پراهمیت بودن اصغر فرهادی است که پیش از او هیچ کسی نتوانسته بود جریان اصلی سینمای ایران را به دنیا معرفی کند.
۰