فردایی بهتر با تاریخ کلان؟!

تاریخ را باید در سطح کلان و تا حدی در سطح میانی استفاده کرد؛ سطح خُرد تاریخ را در حاشیه قرار دهیم. جامعه‌ای که قادر نیست پرونده‌های روز را مختومه کند، به طریق اولی قادر به مختومه کردن پرونده‌های تاریخی خود نیز نیست.

کد خبر : ۸۱۹۷۳
بازدید : ۶۱۴۹
عباس عبدی | برخی جامعه‌شناسان، این علم را به جامعه‌شناسی خرد و کلان طبقه‌بندی کرده و برخی دیگر طبقه‌بندی میانه‌ای هم برای آن قایل هستند. در سطح خرد، رفتار کنشگران تحلیل می‌شود. در سطح میانی، تحولات نهادی مثل خانواده، آموزش و پرورش، رسانه و بنگاه‌های اقتصادی و... موضوع این علم هستند در سطح کلان کلیت نظام اجتماعی و تحولات و ثبات آن موضوع تحلیل قرار دارد. نتایج هر سه سطح از این دانش، کاربرد‌های خاص خود را دارد.
تمرکز به جامعه‌شناس خرد بدون توجه به دو سطح دیگر دردی را درمان نمی‌کند. همچنان که تمرکز بر جامعه‌شناسی کلان بدون وجود داده‌ها و مطالعات کافی در حوزه جامعه‌شناسی خرد و میانه، ممکن است راهگشا نباشد. اگر بخواهیم دانش تاریخ را نیز طبقه‌بندی کنیم، شاید این نوع طبقه‌بندی مفید باشد.
منظور از تاریخ خُرد، آگاهی از رفتار‌ها و گفتار‌های فردی کنشگران تاریخی است. اینکه فلان کنشگر سیاسی در فلان مقطع به فلان شخص چه گفت: یا چه رفتاری انجام داد؟

این نوع تاریخ‌نگاری از یک سو کم‌اعتبار است، به ویژه اگر در پرتو یک نگرش تاریخی میانه و به طور مشخص کلان انجام نشود. متاسفانه از سوی دیگر این نوع تاریخ‌نگاری بسیار جذاب است و در عین حال موجب بی‌ثباتی فکری می‌شود.

درس‌آموزی از تاریخ یک اصل اساسی برای ساختن حال و فردایی بهتر است. ولی کدام تاریخ؟ تاریخ در سطح خُرد گذشته از اینکه ته ندارد و هر روز می‌توان نقل قولی و سندی له یا علیه فلان و بهمان شخص آورد، به تنهایی کمک چندانی به فهم ما از تاریخ نمی‌کند.
ضمن اینکه تمام توجهات را به سوی موضوعاتی جذب می‌کند که چندان راهگشا نیستند، اگر اختلاف‌انداز نباشند. از آن مهم‌تر اینکه توجهات را از مسائل ضروری حال و آینده منحرف می‌کند. به قول ضرب‌المثل انگلیسی شیطان در جزییات است؟!

پرداختن به تاریخ خُرد مثل سند جور کردن له یا علیه یک متهم یا شاکی در دادگاه است در حالی که فهم و تحلیل اصل اتهام و جرم ارتکابی او برای ما آموزنده است. برای دادگاه رسیدگی کننده به جنایت اخیر یعنی قتل فجیع رومینا، جزییات این پرونده مهم است که چگونه بود و چه شد و افراد درگیر ماجرا هر کدام چه نقشی دارند و... در حالی که برای ما این جزییات اهمیت اصلی را ندارد.
نه اینکه بی‌اهمیت است، ولی برای درس‌گیری از این واقعه مسائل مهم‌تری وجود دارند. از جمله تحلیل ما از وضعیت حقوق کودک و خانواده، کیفیت فرهنگ مردم‌سالار، تحولات اجتماعی، نظام آموزشی و... اهمیت اصلی را دارند. غرق شدن در جزییات از وسوسه‌های شیطان است! و موجب می‌شود که از عوامل اصلی جامعه و تاریخ در شکل‌گیری پدیده‌ها غفلت کنیم. این نحوه تاریخ‌نگاری خُرد، نقش مُخدِّر داشته و فرد را از واقعیت امروز و آینده خود بی‌اطلاع نگاه می‌دارد. تاریخ و تحولات تاریخی را به سطح اراده‌های فردی و کنش میان افراد تنزل می‌دهد.
به‌علاوه ابعاد و اعتبار این کنش‌ها نیز قطعی نیست و هر کسی از ظن خود و بر اساس مصالح و منافع خود آن‌ها را بازخوانی می‌کند. هر روز یکی از خواب بیدار می‌شود و یک خاطره از فلان شخصی که فوت شده به یادش می‌آید و آن را می‌گوید و همه را متوجه آن خاطره خیالی یا حتی واقعی می‌کند، که در صورت اثبات یا رد آن خاطره هیچ تاثیری در زندگی امروز و آینده جامعه ما ندارد. ضمن اینکه این خاطرات به طور کلی غیر قابل اثبات و رد هستند. هدف خاطره‌گویان سرگرم کردن جامعه یا برجسته کردن خودشان است.
متاسفانه بسیاری از افراد نیز در این دام می‌افتند و با بحث و گفتگو درباره درستی یا نادرستی این خاطرات و نقل قول‌های بی‌اعتبار، وقت خود و جامعه و مردم را می‌گیرند. جالب اینکه هر خاطره‌ای که بیان می‌شود با یک خاطره بدل مواجه می‌گردد و، چون برخی از این خاطرات بی‌اعتبار یا حداقل کم‌اعتبار و اثبات نشده است و قابل اثبات هم نیست، هر گروهی به طناب نازک خاطرات مطلوب خود آویزان می‌شود و آن را می‌پذیرد در نتیجه سطح خُرد تاریخ به جای آنکه منشأ درس‌آموزی و وحدت شود؛ در درجه اول موجب تخدیر تاریخی و اجتماعی می‌شود و در درجه دوم جامعه را از فکر کردن مفید نسبت به حال و آینده بازمی‌دارد و در مرحله سوم موجب تشدید اختلافات می‌شود.

تاریخ را باید در سطح کلان و تا حدی در سطح میانی استفاده کرد؛ سطح خُرد تاریخ را در حاشیه قرار دهیم. جامعه‌ای که قادر نیست پرونده‌های روز را مختومه کند، به طریق اولی قادر به مختومه کردن پرونده‌های تاریخی خود نیز نیست. تاریخ خُرد بیشتر به درد نمایش‌های دادگاهی و بی‌پایان می‌خورد تا درس‌آموزی.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید