میریام منکین: از چُرت نیمروزی تا کشف "لقاح مصنوعی"

میریام منکین: از چُرت نیمروزی تا کشف "لقاح مصنوعی"

روز جمعه وقتی به آزمایشگاه برگشت با یک معجزه روبرو شد: سلول‌ها در هم آمیخته و در حال تقسیم شدن بودند. او داشت به اولین رویان انسان که در یک شیشه شکل گرفته بود نگاه می‌کرد. دستاورد منکین در‌های عصری تازه را به روی فناوری باروری گشود.

کد خبر : ۸۳۲۵۸
بازدید : ۷۸۱۴
میریام منکین: کاشف
او اولین زنی بود که موفق شد تخمک انسان را در خارج از بدن و در آزمایشگاه بارور کند و طب باروری را برای همیشه تغییر دهد، هر چند امروز تنها عده کمی او را می‌شناسند.

یک سه‌شنبه در ماه فوریه سال ۱۹۴۴ میریام منکین، متخصص ۴۳ ساله آزمایشگاه تمام شب بیدار ماند تا دختر ۸ ماهه‌اش که تازه داشت دندان درمی‌آورد را آرام کند. "نمونه درون تنی" (نمونه‌ای که در یک موجود زنده تولید می‌شود) عبارتی بود که او دوست داشت در توصیف دخترش به کار ببرد.

صبح روز بعد، منکین به آزمایشگاهش رفت، کاری که در ۶ سال گذشته هر هفته انجام داده بود. او چهارشنبه‌ها یک تخمک را بعد از شست‌وشو به توده‌ای از اسپرم در یک ظرف شیشه‌ای تزریق می‌کرد و دست به دعا می‌شد تا آن‌ها با هم درآمیزند.

هدف منکین به عنوان تکنسینی که با جان راک، متخصص باروری دانشگاه هاروارد کار می‌کرد، بارور کردن یک تخمک در محیط آزمایشگاه (خارج از بدن موجود زنده) بود. این اولین قدم در برنامه جان راک برای درمان باروری به حساب می‌آمد.

چرت کوتاهی که باعث موفقیت شد
میریام منکین: کاشف
در ۱۹۴۴، برای اولین بار یک تخمک انسان در خارج از آزمایشگاه با موفقیت باورو شد

منکین معمولا اسپرم‌ها و تخمک را برای ۳۰ دقیقه در معرض هم قرار می‌داد، اما این بار اوضاع طور دیگری پیش رفت.

سال‌ها بعد از آن ماجرا، منکین اتفاقات آن روز را به یاد می‌آورد: " آنقدر خسته و خواب آلود بودم که موقع تماشای جنب و جوش اسپرم‌ها به دور تخمک زیر میکروسکوپ، یادم رفت به ساعت نگاه کنم و یک دفعه متوجه شدم یک ساعت کامل گذشته … به عبارت دیگر باید اعتراف کنم موفقیتم بعد از ۶ سال شکست را نه به یک ایده هوشمندانه که صرفا به چرت موقع کار مدیونم! "

روز جمعه وقتی به آزمایشگاه برگشت با یک معجزه روبرو شد: سلول‌ها در هم آمیخته و در حال تقسیم شدن بودند. او داشت به اولین رویان انسان که در یک شیشه شکل گرفته بود نگاه می‌کرد. دستاورد منکین در‌های عصری تازه را به روی فناوری باروری گشود. دوره‌ای که در آن زنان نابارور حامله می‌شدند و نطفه اولیه فرزندانشان در لوله‌های آزمایش بسته می‌شد.
عصری که دانشمندان به مراحل اولیه زندگی انسان با دقت بیشتری می‌نگریستند. در ۱۹۷۸اولین نوزادی که نطفه‌اش در یک لوله آزمایش شکل گرفت، پا به این دنیا گذاشت. لوئیز براون با روشی به دنیا آمد که آن زمان دیگر به اسم لقاح مصنوعی (آی‌وی‌اف) شناخته می‌شد.

منکین پس از آن ۱۸ مقاله علمی منتشر کرد که یا خودش آن‌ها را نوشته بود یا در تالیف‌شان سهم داشت. از جمله آن‌ها گزارش‌های مهمی بود که در رابطه با اولین موفقیت در این زمینه در مجله ساینس چاپ کرد. اما او به عکس همکارش راک، هیچ‌وقت معروف نشد.

مارگارت مارش، تاریخ‌شناس در دانشگاه راتگرز که به همراه وندا رانر کتاب "پزشک باروری: جان راک و انقلاب در تولید مثل" رانوشته، می‌گوید منکین برای جان راک چیزی بیشتر از یک دستیار بود. او می‌گوید: "راک اساسا یک پزشک به حساب می‌آمد. اما منکین یک دانشمند بود، ذهنیت و دقت دانشمندان را داشت و مثل آن‌ها به اهمیت پیروی از پروتکل‌ها معتقد بود. "

میریام منکین: کاشف
یک زن در حال خواندن روزنامه دیلی میل که در تیتر اصلی‌اش آمده: "و این شما و این هم … لوییز دوست داشتنی"

سال‌های اول زندگی
یک روز در سال ۱۹۰۰، یک تخمک و یک اسپرم به هم برخورد کردند و در هم آمیختند. سلول حاصل از ترکیب این دو خود به دو سلول، بعد چهار و پس از آن هم هشت سلول تقسیم شد. نه ماه بعد، روز هشتم اوت ۱۹۰۱، میریام فریدمن در شهر ریگا در لتونی به دنیا آمد.

خانواده میریام وقتی او هنوز کودکی نوپا بود به آمریکا مهاجرت کردند و پدرش به عنوان پزشک در آن‌جا مشغول به کار شد.

میریام در حرفه علمی خود شروعی امیدوار کننده داشت و سال ۱۹۲۲ در رشته بافت‌شناسی و کالبدشناسی تطبیقی از دانشگاه کرنل فارغ‌التحصیل شد. سال بعد در رشته ژنتیک از دانشگاه کلمبیا فوق‌لیسانس گرفت و برای مدت کوتاهی در نیویورک زیست‌شناسی و فیزیولوژی تدریس کرد.

وقتی تصمیم گرفت وارد دانشکده پزشکی شود، با اولین موانع بر سر راه خود روبرو شد: دو دانشکده برتر کشور در زمینه پزشکی به میریام جواب منفی دادند و دلیل این مسأله هم به احتمال زیاد جنسیت او بود. در آن زمان تنها تعداد کمی از دانشکده‌های پزشکی طراز اول زنان را می‌پذیرفتند و آن‌هایی که این کار را می‌کردند هم سهمیه محدودی برایشان در نظر می‌گرفتند.

ازدواج
میریام در عوض با والی منکین، یکی از همکلاسی‌های قدیمی خود که در هاروارد پزشکی می‌خواند، ازدواج کرد. او به عنوان منشی مشغول به کار شد تا به ادامه تحصیل همسرش کمک کند.

میریام با بهره‌گیری از نزدیکی خود به محیط دانشگاهی، دوره‌های باکتری‌شناسی و رویان‌شناسی را گذراند و علاوه بر آن به شوهرش هم در آزمایشگاه کمک می‌کرد. او همانجا با گرگوری پینکوس، زیست‌شناس دانشگاه هاروارد آشنا شد. پینکوس بعد‌ها به همراه جان راک، اولین قرص ضدبارداری را ساخت.

پینکوس از منکین خواست دو هورمن کلیدی از غده هیپوفیز استخراج و به رحم خرگوش‌های ماده تزریق کند تا تخمک‌گذاری در آن‌ها افزایش یابد.

آزمایش‌های بارورسازی
میریام منکین: کاشف
بخش عمده اعتبار انقلاب در باروری آزمایشگاهی به دکتر جان راک رسید

خیلی زود جان راک از راه رسید، متخصص باروری که می‌خواست در تحقیقات پزشکی خود از دانش پینکوس در زمینه حیوانات استفاده کند. هر سه‌شنبه ساعت ۸ صبح منکین بیرون اتاق عمل در در زیرزمین یک بیمارستان خیریه در بروکلاین، ماساچوست که به زنان با درآمد پایین خدمات ارائه می‌داد، انتظار می‌کشید.

اگر خوش‌شانس بود، راک تکه بسیار کوچکی که تازه از تخمدان یک بیمار جدا کرده بود را به او می‌داد. خود منکین می‌گوید این تکه‌ها بیشتر اوقات فولیکول‌هایی "به اندازه یک فندق کوچک" بودند. او این فولیکول‌ها را برش می‌زد تا تخمک‌های با ارزش درون آن‌ها را شکار کند.

هفته‌ها گذشت و منکین به همین روش ادامه داد: سه‌شنبه‌ها به دنبال تخمک می‌رفت، چهارشنبه‌ها آن‌ها را با اسپرم مخلوط می‌کرد، پنجشنبه‌ها را به دعا کردن می‌گذراند و جمعه‌ها نتیجه را زیر میکروسکوپ بررسی می‌کرد.

۶ سال آزمایش مداوم
هر جمعه وقتی به نتیجه آزمایش خود نگاه می‌کرد، با یک سلول بارور نشده و انبوهی از اسپرم روبرو می‌شد. او طی ۶ سال این کار را ۱۳۸ بار انجام داد. تا این آن جمعه سرنوشت‌ساز در سال ۱۹۴۴ از راه رسید. روزی که منکین بعد از گشودن در دستگاه انکوباتور، نام راک را فریاد زد.

آزمایشگاه از انبوه افرادی که برای تماشا آمده بودند، پر شد. "همه به داخل می‌دویدند تا جوان‌ترین نوزاد انسان که به چشم دیده شده را ببینند. " منکین بعدتر نوشت: "می‌ترسیدم آن موجود با ارزش را از جلوی چشمم دور کنم، رویایی که ۶ سال به تحقق نرسیده بود. "

برای محافظت از آن باید به ظرف قطره، قطره مایع اضافه می‌کرد. او ساعت‌ها روی تخمک کار کرد. با یک دست ساندویچش را می‌خورد و با دست دیگر تا پاسی از شب قطرات مایع را اضافه می‌کرد. منکین اولین تخمک بارور شده‌اش را از دست داد؛ اتفاقی که او با ناراحتی از آن یاد می‌کند: "اولین سقط جنین در یک لوله آزمایش". اما او سه بار دیگر این آزمایش را با موفقیت انجام داد.

وقتی شوهر میریام کار خود را از دست داد، او به همراهش به دانشگاه دوک در کارولینای شمالی رفت. جایی که لقاح مصنوعی ننگ محسوب می‌شد و دست کم یک پزشک از آن به عنوان "تجاوز آزمایشگاهی" یاد کرده بود. بدون مهارت‌های منکین، تحقیقات لقاح مصنوعی در بوستون به بن‌بست می‌خورد. هیچ یک از دستیاران راک هرگز نتوانستند بار دیگر یک تخمک را در آزمایشگاه بارور کنند.

میریام منکین: کاشف منکین در یک بیمارستان خیریه مخصوص زنان در بروکلاین ماساچوست به کشف مهم خود رسید

تلاش برای امرار معاش
منکین که در شهر جدید موفق نشد وارد آزمایشگاه شود، همکاری با راک را از راه دور ادامه داد. در ۱۹۴۸، این دو نفر گزارشی کامل از اولین لقاح مصنوعی موفق خود در مجله ساینس چاپ کردند و نام منکین به عنوان نویسنده اول ثبت شد.

اما او خیلی زود با محدودیت‌هایی تازه بر سر راه خود مواجه شد. او از سال‌ها پیش قصد داشت از والی جدا شود، اما طلاقش را به عقب انداخته بود. والی به میریام خرجی نمی‌داد و بیشتر اوقات جلوی چشم فرزندانشان، لوسی و گابریل او را با خشونت تهدید می‌کرد.

اما با بدتر شدن رفتار والی، میریام تصمیم گرفت از او جدا شود. او حالا به عنوان یک مادر مجرد باید صرفه جویی می‌کرد تا دخل و خرجش با هم بخواند.

بازگشت به بوستون
اوایل سال ۱۹۵۰، منکین به بوستون برگشت. دخترش لوسی صرع داشت و منکین می‌خواست او را در مدرسه ویژه کودکان با نیاز‌های خاص ثبت نام کند. او به آزمایشگاه پیش راک برگشت، اما طی ده سال گذشته، خیلی چیز‌ها عوض شده بود.

حالا مهم‌ترین وظیفه آن‌ها نه تولید نوزادان بیشتر که جلو‌گیری از تولد آن‌ها بود. راک آزمایشگاه خود را داشت و هدف اصلی‌اش ابداع روشی آسان برای جلوگیری از بارداری بود، تلاش‌هایی که در نهایت به تولید قرصی منجر شد که استفاده از آن برای جلوگیری از حاملگی در سال ۱۹۶۰ به تایید رسید.

میریام منکین: کاشف
منکین در کنار فعالیت‌های علمی پیشروی خود، باید به عنوان یک مادر فرزندانش را هم بزرگ می‌کرد

جابجا کردن مرز‌های علمی
در حالی که راک به هدف نهایی خود نزدیک‌تر می‌شد، میریام منکین به عنوان "دستیار ادبی" او در پشت پرده مشغول به کار بود.

منکین مباحث تحقیقاتی مختلف از فریز کردن اسپرم در ژاپن گرفته تا ناباروری اسب‌ها را به دقت مطالعه می‌کرد. او در تالیف مقالاتی در رابطه با تاثیر نور بر تثبیت قاعدگی زنان و همینطور اثر پوشیدن بیضه‌بند گرم‌کننده در ناباروری موقت مردان همکاری کرد.

هر چند این مقالات آخر منکین ظاهرا با هدف اصلی‌اش فاصله زیادی داشت، اما او همچنان در همان مسیر قدم برمی‌داشت. او هم مثل راک با کند و کاو در اسرار باروری و تولید مثل، مرز‌های علم را فراتر برد.

پتانسیل‌های ناشناخته
به سختی می‌توان گفت: اگر زندگی برای منکین طور دیگری رقم می‌خورد، اگر با والی ازدواج نمی‌کرد یا دکترایش را می‌گرفت، به چه دستاورد‌هایی می‌رسید.

اما آنچه با قطعیت می‌توان گفت: این است که جبر زمانه دست و پای منکین را بست و او حتی در نقطه اوج فعالیت علمی خود به عنوان مادر جوان حواس‌پرتی شناخته می‌شود که به طور تصادفی به کشفی مهم دست یافت. اما با نگاه به یادداشت‌های دقیق، پروتکل‌های سخت‌گیرانه و فهرست مراجعی که به دقت آن‌ها را مطالعه کرده، می‌توان فهمید او به نوبه خود یک دانشمند بوده است.

مارگارت مارش در مورد منکین می‌گوید: "او صرفا پادوی یک نفر دیگر نبود. "
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید