علت ترس کودکان در سنین مختلف چیست؟
علت ترس کودکان در سنین مختلف چیست؟ ترس، هنجار یا بخشی طبیعی از رشد کودک است. احساس و تجربه ترس، امری لازم و ضروری از فرآیند رشد کودک است که او را برای رویارویی با شرایط سخت و دشوار زندگی آینده آماده میکند. ترس میتواند یک تجربه انگیزشی مثبت ایجاد کند و در نتیجه منجر به اعتماد به نفس و توانمندسازی کودک گردد. در حقیقت، تجربه ترس حتی ممکن است کودک را برای رفتار در مسیری امنتر تحت تاثیر قرار دهد. مثلاً ترس از ارتفاع است ممکن است از بالا رفتن کودک بر روی اشیاء و مکانهایی که او ممکن است بیافتد، جلوگیری کند.
برخی از این ترسها طبیعی بوده و لازم نیست والدین حساسیت زیادی در مورد آنها نشان دهند و برخی دیگر از ترسها حالتی غیرطبیعی به خود میگیرند و بنا به دلایلی رخ میدهند که لازم است، رفع این ترسها مورد توجه قرار گیرند. البته گاهی منشاء ترس کودک در خانواده است. ممکن است کودک ترس از یک مساله خاص را در محیط خانواده یاد گرفته باشد. مثلاً مادری که از عنکبوت میترسد این ترس خود را به کودک منتقل میکند. در حقیقت این نوع ترس بر اساس فرآیند یادگیری صورت میگیرد. چرا که والدین در بیشتر رفتارها الگو و سرمشق کودک هستند، اما ترسهای طبیعی و غیرطبیعی در کودک چگونه اند؟
ترس، هنجار یا بخشی طبیعی از رشد کودک است. احساس و تجربه ترس، امری لازم و ضروری از فرآیند رشد کودک است که او را برای رویارویی با شرایط سخت و دشوار زندگی آینده آماده میکند. ترس میتواند یک تجربه انگیزشی مثبت ایجاد کند و در نتیجه منجر به اعتماد به نفس و توانمندسازی کودک گردد. در حقیقت، تجربه ترس حتی ممکن است کودک را برای رفتار در مسیری امنتر تحت تاثیر قرار دهد. مثلاً ترس از ارتفاع است ممکن است از بالا رفتن کودک بر روی اشیاء و مکانهایی که او ممکن است بیافتد، جلوگیری کند.
ترس های کودکان تا ۲سالگی
۱. غریبهها
حتی نوزادان تازهمتولدشده هم چهرهها را تشخیص میدهند و پدر و مادرشان را به غریبهها ترجیح میدهند؛ اما شدیدترین اضطراب جدایی از ۶ تا ۸ ماهگی آغاز میشود. دکتر داون هوبنر، روانشناس، معتقد است که این ترس خوب است؛ زیرا باعث میشود زمانی که کودک تازه راه میافتد، از پدر و مادرش زیاد دور نشود. بیشتر کودکان وقتی به ۲سالگی میرسند، این مرحله از ترس را پشتسر میگذارند اما احتمال دارد باز هم از دیدن چهرههای غریبه در اطرافشان زیاد خوشحال نشوند.
۲. صداهای بلند
حواس پنجگانه کودکان هنوز خوب رشد نکردهاند. به همین دلیل، صداهای ناگهانی یا بلند آنها را میترساند و باعث گریه آنها میشود. سیفون توالت، رعدوبرق و صدای بوق یا دزدگیر ماشین موقعیتهایی ترسناک برای کودکان زیر ۲ سال ایجاد میکنند. گاهیاوقات بعد از یکی دو بار ترس از صدای موردنظر، کودکان آن صدا را با مکان خاصی تداعی میکنند و حتی گاهی قبل از ورود به آن مکان، شروع به گریه میکنند.
۳. افراد در لباس مبدل
لباسهای مبدل و افرادی که ماسک بر صورت دارند، میتواند برای کودکان زیر ۲ سال ترسناک باشد. آیا چنین فردی که شالوکلاه مشکی دارد، انسان است یا حیوان؟ این افراد مسلما شبیه هیچکدام از افرادی نیستند که کودک شما میشناسد و همین باعث میشود خطرناک به نظر برسند. حتی اگر شما هم لباس مبدل بپوشید یا ماسک بزنید، کودکان ممکن است شما را نشناسند. بنابراین اگر با کلاه جادوگری یا بال وارد اتاقش شوید، شروع به گریه میکند.
راهحل
گاهیاوقات، وقتی میدانید که قرار است اتفاق ترسناکی بیفتد، میتوانید از قبل به او هشدار دهید که مثلا قرار است حالا صدای بلندی بشنود، ولی جایش پیش شما امن است. سعی کنید احساسات خودتان را در این موقعیت کنترل کنید؛ زیرا اگر شما هم از گریه فرزندتان مضطرب شوید، کودکتان این اضطراب شما را متوجه میشود و احساسات منفی در او تقویت میشود. پس آرامش خود را حفظ کنید تا وضع از این بدتر نشود. اینگونه باعث میشوید تا دفعه بعدی که کودکتان با عامل محرکی مواجه شود، راحتتر بتواند آن را تحمل کند.
ترس های کودکان پیشدبستانی: ۳ تا ۴ سال
۱. سگ و دیگر حیوانات
نوزادان و کودکان معمولا از حیوانات میترسند، اما وقتی پای قوه تخیل هم به میان میآید، این ترس شدت بیشتری پیدا میکند. افکار خیالی درباره اینکه موجودی تیزپا و غیرقابلپیشبینی چه کارهایی میتواند انجام دهد، برای نمونه میتواند من را زمین بزند، چشمانم را بلیسد، با دندانهای بزرگش دستم را بخورد و افکاری از این دست میتوانند حتی سگ و گربههای دوستداشتنی را نیز ترسناک جلوه دهند.
۲. تاریکی
بعد از سالها خوابیدنِ باآرامش در تاریکترین اتاقها، ممکن است ناگهان کودک شما از سایهها یا تاریکی اتاقش بترسد. او در همه لحظهها، مشغول بررسیکردن محیط اطرافش است و چیزهایی را که میبیند در ذهنش حفظ میکند؛ به همین دلیل، برایش سخت است که نمیتواند چیزی را ببیند. در اینجا هم قوه تخیل کودک نقش مهمی دارد. کودک سایهای میبیند یا صدایی میشنود و با خود فکر میکند که آن هیولا یا حیوانی درنده است.
۳. تغییر
در این سن، کودک بهسختی تلاش میکند تا جهان اطرافش را بشناسد و بفهمد که دنیا چطور کار میکند. به همین دلیل روالهای روزمره برای آنها بسیار مهم است؛ مثلا اگر موهایتان را کوتاه کنید، مبلمان اتاق نشیمن را جابهجا کنید یا غذای جدیدی در بشقابش بگذارید، ممکن است تعادلش به هم بخورد.
راهحل
بیشک دوست ندارید کودکتان اذیت شود، اما اگر هرگز او را با موقعیتی که از آن میترسد روبهرو نکنید. این ترس برای او دائمی خواهد شد. مثل این است که به او بگویید: «بله، درست است؛ میدانم آن سگ خطرناک است و شاید تو نتوانی این موقعیت را کنترل کنی» درعینحال، با قراردادن کودکتان در آن موقعیت، باعث میشوید منطقه آرامش او وسعت پیدا کند.
ترس های کودکان در سن مدرسه: ۵ تا ۶ سال
۱. عصبانیکردن معلم
مدرسه تجربهای نسبتا جدید برای فرزند شما است و ازآنجاییکه هنوز قوانین و انتظارات دقیق را نمیداند، شاید بترسد که بهاشتباه قوانین را زیر پا بگذارد. احتمالا او ترس خود را در داستانهایی که درباره کودکان دیگر تعریف میکند، با شما در میان میگذارد. برای نمونه ممکن است بگوید: «امروز آدرین سر جایش نمینشست و خانم معلم خیلی عصبانی شد و به او اجازه نداد برای زنگ تفریح به حیاط برود.» شاید هم میبیند که بچههای دیگر تنبیه میشوند و میترسد که این اتفاق برای خودش هم بیفتد.
۲. بیمارشدن یا آسیبدیدن
زمانی را به خاطر بیاورید که وقتی کودکتان زمین میخورد، فقط کافی بود دست یا پای آسیبدیدهاش را ببوسید تا همهچیز بهتر شود؟ دیگر اینطور نیست. ترس از بیمار یا زخمیشدن در این سن چند دلیل دارد:
در این سن نهتنها کودک شما بیشتر با محیط اطرافش آشنا میشود، برای نمونه صحنهای را میبیند و حس میکند که دوستش از تاب میافتد و لبش زخمی میشود، بلکه حافظهاش هم بهحدی رشد کرده است که آخرین باری که بیمار شده و به اورژانس رفته بود را کاملا به یاد داشته باشد.
۳. خواب بد
کودک شما هنوز در حال درک این نکته است که چهچیزی واقعی است و چهچیزی نیست. هنوز هم خیلی از مهدکودکها از تکشاخها و پریها صحبت میکنند. پس، وقتی خواب بد میبیند، آنقدر برایش واقعی است که تصور میکند واقعا اتفاق افتاده است. این تمایز ندادن صحیح واقعیت، بخشی از رشد طبیعی مغز است و شاید به همین دلیل است که هنوز بازیها و دوستهای خیالی زیادی دارد.
راهحل
دکتر چانسکی، روانشناس کودک، پیشنهاد میدهد که از کودک بخواهید چهار در روی کاغذی نقاشی کند و بعد بالای هر در، تصویری از چیزهای موردعلاقهاش بکشد، مانند کاپکیک، پدربزرگ، اسباببازی موردعلاقهاش و ساحل دریا. سپس قبل از خواب، از او بخواهید یکی از این درها را انتخاب کند و وارد آن شود و تا وقتی خوابش ببرد، به آن فکر کند.
ترس های کودکان بزرگتر: ۷ سال به بالا
۱. تراژدیهای ناگهانی
کودک شما روزبهروز بیشتر با دنیای اطرافش آشنا میشود. او دیگر گزارشهای هواشناسی، رویدادهای اخبار و اتفاقات بدی را که در سراسر جهان، در حال رخدادن است، درک میکند. اما او هنوز درک درستی از موضوعاتی مانند تصادف اتومبیل، طوفان، زلزله یا حملههای تروریستی ندارد. اگر خبری از طوفان بشنود، ممکن است تصور کند که طوفان در حیاط خانه او رخ داده است.
۲. بیمارشدن یا از دنیارفتن شما
به نظر میرسد که این روزها افکار مخوف زیادی در ذهن کودک شما میگذرند. کودکان در ۷سالگی سؤالات زیادی درباره مرگ میپرسند. آنها نهتنها حالا دیگر بهاندازهای بزرگ هستند که مفاهیم انتزاعی مانند مرگ را درک کنند، بلکه شاید حتی فردی را هم در خانواده از دست داده و این تجربه را از نزدیک حس کرده باشند. در ضمن، آنها حالا دیگر بهاندازهای بزرگ هستند که بدانند پدر و مادر خدا نیستند و میتوانند از دنیا بروند.
۳. چیزهای ترسناک
هرقدر هم که فرزند شما بزرگ شده و عاقل باشد، هنوز هم قوه تخیل فعالی دارد و عنکبوت، جادوگر و روح میتوانند برایش عجیب یا ترسناک باشند. درِ کمد یا سایه تاریکی زیر تخت، میتواند تخیل آنها را تحریک کند. ترس از بعضی از حیوانات مانند مار یا عنکبوت خیلی هم ریشه در تخیل کودک ندارد و واقعیت است؛ زیرا بعضی از حیوانات میتوانند به کودکان آسیب برسانند و بچههای بزرگتر این موضوع را میفهمند. درک تفاوت بین ترسهای واقعی و ترسهای خیالی میتواند برای کنترل ترس در آنها بسیار مفید باشد.
راهحل
احتیاط کنید. درباره مسائل دشوار دروغ نگویید. اتفاقات بد در همهجای جهان رخ میدهند و کودک شما این را میداند. درست است که شما میخواهید از او محافظت کنید، اما اگر متوجه شود که حقیقت را به او نمیگویید، در آینده اعتمادش به شما را از دست خواهد داد. همیشه به او یادآوری کنید که هروقت اتفاق بدی بیفتد، افرادی هستند که برای کمک خواهند آمد: افرادی مانند آتشنشانها، پلیس و نیروهای امدادی.
کودکی خودتان را به یاد بیاورید
کودکان در سنین مختلف، با ترس های متفاوتی مواجه هستند. در این مقاله، سعی کردیم این ترسها را باتوجهبه سن کودکان دستهبندی کنیم و راهحلهای مناسب را ارائه دهیم. بیشک داستان به همین جا ختم نمیشود و ترس کودک ما به همین چند دسته محدود نمیشود. خود من ترس های دوران کودکیام را بهخوبی به خاطر دارم. شاید تعدادی از آنها در این دستهبندیها بگنجند و تعدادی از آنها هم فراتر از این هستند.