بازار بورس و کارکرد‌ها

به‌طور خاص بازار سرمایه می‌تواند از خلال بازار اولیه سهامداران جدیدی برای شرکت‌هایی که وارد بورس می‌شوند پیدا کند و منابع جدیدی به این شرکت‌ها تزریق کند.

کد خبر : ۸۳۸۹۰
بازدید : ۷۱۲۶
دکتر علی سرزعیم | از دید اقتصادی بازار‌های مالی می‌توانند کارکرد‌های مهم و سودمندی داشته باشند. پیوند و ایجاد ارتباط بین دارندگان پس‌انداز و کارآفرینان از یکسو و اختصاص منابع به مفیدترین و پربازده‌ترین شرکت‌ها و پروژه‌ها از سوی دیگر کارکرد‌های مهمی هستند که رشد اقتصاد را به‌دنبال دارند و در نبود بازار‌های مالی سرمایه به شرکت‌ها و پروژه‌های ارزشمند تخصیص نمی‌یابد و محدودیت‌های مالی به محدودیت‌های رشد تبدیل می‌شود.

به‌طور خاص بازار سرمایه می‌تواند از خلال بازار اولیه سهامداران جدیدی برای شرکت‌هایی که وارد بورس می‌شوند پیدا کند و منابع جدیدی به این شرکت‌ها تزریق کند.

بسیاری از امور می‌توانند در عین حال که مفید هستند مضر باشند. به‌طور مثال علمی که می‌تواند در خدمت رفاه بشر باشد می‌تواند ابزار‌های کشتارجمعی فراهم کند. دینی که می‌تواند در خدمت تعالی و پاکی و لطافت روح قرار گیرد در خدمت تعصبات کورکورانه و مسلک‌های افراطی قرار می‌گیرد.
بازار‌های مالی نیز می‌توانند کژکارکرد‌هایی داشته باشند، یعنی اثرات سوئی برای اقتصاد به‌دنبال داشته باشند و این امر غریبی نیست. چند سال قبل مشکلات نظام بانکی و رقابت بر سر سود مشکلاتی را در بخش حقیقی اقتصاد به‌وجود آورد. اینک نیز بازار بورس دچار مشکل است و کژکارکرد‌های آن گریبانگیر اقتصاد شده است. در اینجا تنها به دو مورد آن اشاره می‌کنم.

تردیدی نیست که رشد و توسعه اقتصادی مرهون فعالیت کارآفرینانه در اقتصاد است. ایجاد کسب‌و‌کار، درک فرصت‌های سودآورانه، تجمیع نهاده‌های تولید، اخذ مجوز از مراجع نظارتی، کلنجار با تامین‌کنندگان و فروشندگان و نیروی انسانی شاغل و... همه و همه اموری است که پیامد‌های مستقیم و غیرمستقیم مثبتی برای اقتصاد دارد.
اگر انسان‌ها به این باور برسند که راه ثروتمند شدن از مسیر کارآفرینی است، آن‌گاه استعداد‌ها معطوف فعالیت‌های مولد خواهد شد. اما اگر انسان‌ها به این باور برسند که سوداگری راه کوتاه، کم‌زحمت و پربازده‌تری از کارآفرینی است، آن‌گاه استعداد‌ها معطوف سوداگری خواهند شد و به کارآفرینی و خلاقیت پشت پا خواهند زد.
تردیدی نیست که وجود تعداد محدودی سوداگر برای بازار سرمایه لازم است؛ زیرا رونق بازار اولیه با رونق بازار ثانویه تقویت می‌شود، اما اگر سوداگری پیشه بخش بزرگی از جامعه شود این امر نه‌تن‌ها موجب خوشحالی نیست، بلکه خبر از مشکل می‌دهد!
هیچ جامعه‌ای با سوداگری محض به توسعه نرسیده و باید باور کرد که ایران نیز چنین نخواهد شد و استثنایی بر این قاعده نخواهد بود. سوداگری به شکل تجارت بین‌الملل، چون کمک می‌کند کشور‌ها به مزیت‌های نسبی نزدیک شوند امر مفیدی است؛ اما حکایت آن متفاوت از سوداگری درون کشوری و آن هم در یک بازار بسیار محدود است.

اشکال دومی که بازار سرمایه در شکل فعلی برای اقتصاد ایران دارد تغییر انتظارات تورمی است. بازار بورس بازاری است که در آن قیمت‌های فعلی نشانگر برداشت فعالان بازار از آینده است. به عبارت دیگر انتظارات فعالان بازار از روند متغیر‌های مرتبط با عملکرد شرکت‌ها در آینده در قیمت امروز سهام آن شرکت‌ها خود را منعکس می‌کند.
حال اگر قیمت‌ها حبابی باشند یعنی خیلی بالا باشند و برداشت فعالان اقتصادی این باشد که این قیمت‌ها حبابی نیست و درست است و در آینده متغیر‌های کلانی، چون تورم و نرخ ارز دچار جهش‌های بزرگ خواهند شد، این علامت از بازار سرمایه به کل اقتصاد فرستاده می‌شود.
اگر تعداد به اندازه کافی بزرگی چنین ذهنیتی داشته باشند و این علامت را به کل اقتصاد ارسال کنند، بیم آن می‌رود که انتظارات جامعه به همان سو سوق یابد و تلاش‌های مراجع سیاست‌گذاری برای تثبیت بازار ارز یا مهار تورم با دشواری بیشتری مواجه شود.

نکات یادشده به معنای مخالفت با اصل بازار سرمایه نیست، بلکه به معنای آسیب‌شناسی این بازار است. رفع اشکالات و بهبود سیاست‌گذاری در این بازار مطلوب همه ماست و انتظار ما دانش‌آموختگان اقتصاد این است که فعالیت هر بازار تنها برای فعالان همان بازار مفید نباشد، بلکه اثرات جانبی مثبت- و نه منفی - برای بخش‌های دیگر اقتصاد به همراه داشته باشد. در غیراین صورت نمی‌توان از فعالیت‌های جاری در آن بازار حمایت کرد.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید