چرا مردم قوانین نجات‌دهنده را نقض می‌کنند؟

چرا مردم قوانین نجات‌دهنده را نقض می‌کنند؟

مطالعاتی که در آن زمان در یوگوسلاوی انجام شد نشان داد که مردم اغلب کمربند را روی شانه خود آویزان می‌کنند، اما قفل کمربند را نمی‌بندند. این به این معنی بود که آن‌ها خودشان را از جریمه شدن می‌رهانیدند، اما همچنین به این معنی بود که کمربند برای هدفی که طراحی شده بود، استفاده نمی‌شد.

کد خبر : ۸۴۲۵۳
بازدید : ۲۴۹۳
قانون زدن ماسک
فرادید | وقتی از یک زن پرسیدم چرا آن را نمی‌بندی گفت: «ازش منتنفرم. فکر می‌کنم متنفرم، چون مجبورم ببندمش؛ یعنی مسئله بیشتر این است که «تو باید از آن‌ها استفاده کنی» و من این [اجبار]را نمی‌خواهم.» مردی که در کنار او ایستاده بود گفت: «فکر می‌کنم فرقی نمی‌کند زن باشی یا مرد این سلطه‌گرانه است. این منم که تصمیم می‌گیرم، شما نباید به من بگویید چه کار کنم.»

به گزارش فرادید؛ این‌ها نمونه‌هایی از استدلال‌هایی است که ممکن است در دوران همه‌گیری از افرادی بشنوید که از ماسک زدن در اماکن عمومی خودداری می‌کنند.

مسئله افرادی که مقاومت می‌کنند فقط راحتی یا تردید داشتن نسبت به مفید بودن ماسک در نجات جان افراد نیست. این مقاومت همچنین ناشی از نارضایتی آن‌ها از انجام کاری است که مسئولان می‌گویند آن‌ها باید انجام دهند.
با این تفاوت که مصاحبه‌شوندگانی که حرف‌هایشان در ابتدای این مقاله آورده شد، از قانونی شدن ماسک زدن در اماکن عمومی ناراضی نیستند؛ این‌ها افرادی بودند که تمایلی به بستن کمربند ایمنی در خودرو نداشتند.

مصاحبه‌شوندگان رانندگان بریتانیایی بودند که اعتراف کردند در سال ۲۰۰۸ از بستن کمربند ایمنی خودداری کرده‌اند، این درحالیست که بستن کمربند ایمنی برای سرنشین‌های صندلی‌های جلو از سال ۱۹۸۳ و برای سرنشین‌های صندلی عقب از سال ۱۹۹۱ در این کشور یک اجبار قانونی بوده است.
بستن کمربند
این روز‌ها مقایسه این دو گروه زیاد دیده می‌شود. رسانه‌ها این دو گروه را مقایسه می‌کنند تا خاستگاه اعتراض‌ها علیه یک قانون اجباری را نشان دهند که می‌تواند از گسترش همه‌گیری پیشگیری کند. هرچند تفاوت‌هایی بین نحوه معرفی این دو قانون وجود دارد ما می‌توانیم از قانون کمربند ایمنی استفاده کنیم برای آنکه توضیح دهیم چرا به نظر می‌رسد در پایبندی به قوانین در کشور‌های مختلف تفاوت وجود دارد؟ و چرا برخی از افراد همیشه آماده‌اند تا علیه قوانینی که می‌تواند جان مردم را نجات دهد چالش ایجاد کنند؟

یک شروع نامطئن‌

نمی‌توان انکار کرد که کمربند ایمنی می‌تواند جان افراد را نجات دهد؛ با‌این‌حال، در یک مقطع زمانی تردید‌هایی درباره کمربند ایمنی وجود داشت. گروه‌های مختلفی اعم از کارخانه‌دارها، شرکت‌های بیمه، پلیس، سیاستمداران و رانندگان از این قانوم متأثر می‌شدند.

برای کارخانه‌دار‌ها و تولیدکنندگان خودرو بحث هزینه مطرح بود. زمانی آن‌ها امیدوار بودند که کمربند ایمنی اجباری شود، زیرا کمربند ایمنی از کیسه‌های هوا (ایربگز) ارزان‌تر تمام می‌شد. اما برخی از لابی‌کنندگان نگران جایگزین شدن کمربند ایمنی به جای کیسه هوا بودند برای همین علیه این قانون مقاومت می‌کردند. روزنامه نیویورک تایمز در مقاله‌ای که در ۲۸ فوریه سال ۱۹۸۵ منتشر شد نوشت: «[اگر کمربند ایمنی اجباری شود]طرفداران کیسه‌های هوا - که در صورت تصادف باد می‌شود تا از سرنشینان خودرو محافظت کند - بیمناک خواهند شد که این تکنولوژی به قدر کافی همه‌گیر نشود.»

نصب یک کیسه هوا درا اواسط دهه ۱۹۸۰ تا ۸۰۰ دلار هزینه داشت. این درحالی بود که کمربند ایمنی فقط چند دلار بود. اگر قانونی معرفی می‌شد که بر طبق آن همه خودرو‌ها ملزم به نصب کیسه‌های هوا می‌شدند، قیمت خودرو بر همین اساس افزایش ناگهانی قیمت پیدا می‌کرد و یک شوک کوچک به بازار خودرو وارد می‌شد.

برای رانندگان راحتی اهمیت داشت. یک مطالعه نشان داد که ۸۶ درصد از آمریکایی‌ها وقوف داشتند بستن کمربند ایمنی می‌تواند باعث نجات جان افراد شود، اما فقط ۴۱ درصد از آن‌ها واقعاً کمربند ایمنی می‌بستند (تحقیقاتی که در کشور‌های دیگر انجام شد نشان داد در این کشور‌ها این مقدار بسیار پایین‌تر است). در حدود ۶۵ درصد از آمریکایی‌ها به این علت با اجباری شدن استفاده از کمربند ایمنی مخالف بودند که فکر می‌کردند راحتی را از آن‌ها سلب می‌کند.
مخالفان اجباری شدن ماسک
شرکت‌های بیمه کیسه هوا را به کمربند ایمنی ترجیح می‌دادند. یکی از فواید کیسه هوا این بود که آن‌ها به صورت «منفعل» در محل وجود داشتند- آن‌ها نصب بودند تا در صورت نیاز جان افراد را نجات دهند. اگر کیسه هوا در خودرو نصب باشد، این راننده نیست که باید تصمیم بگیرد که از آن استفاده کند یا نکند؛ بنابراین مرگ‌ومیر ناشی از جراحات در هنگام تصادفات رانندگی کاهش پیدا می‌کند و در نتیجه شرکت‌های بیمه هم کمتر غرامت می‌پردازند.

پلیس تمایلی نداشت که رانندگان را به دلیل اعمال قانون متوقف کند. وجود کیسه‌های هوا این منفعت را داشت که بتواند از ایجاد ترافیک به دلیل متوقف کردن خودرو‌های قانون‌شکن پیشگیری کند؛ بنابراین طرفداران کمربندی ایمنی در مقابل طرفداران کیسه هوا صف‌آرایی کردند. اما بحث‌ها معمولاً بر سر اینکه کدامیک واقعاً جان افراد را نجات می‌دهد، متمرکز نبود. نیویورک نخستین ایالت آمریکا بود که قانون استفاده اجباری از کمربند ایمنی برای سرنشینان صندلی‌های جلوی خودرو را از اول ژانویه سال ۱۹۸۵ و دو سال بعد از اجباری شدن این قانون در انگلستان، کانادا، فرانسه و آلمان، اجباری کرد.

اما سال‌ها طول کشید تا قانون به طور کامل معرفی شود. در بعضی کشور‌ها فاصله بین اجباری شدن بستن کمربند ایمنی در صندلی‌های جلو و عقب خودرو ۱۰ سال طول کشید. برای مثال ژاپن نخستین‌بار بستن کمربند ایمنی برای صندلی راننده را در سال ۱۹۷۱ اجباری کرد، اما بستن کمربند ایمنی برای صندلی عقب در سال ۲۰۰۸ اجباری شد.

این رویکرد در مورد سایر مداخله‌های مرتبط با سلامت عمومی مانند استفاده از کلاه ایمنی برای موتورسواران نیز صورت گرفت. درحال حاضر کلاه ایمنی در ۳ ایالت الینوی، آیوا و نیوهمپشایر در آمریکا اجباری نیست، ولی هر سه با ایالت‌هایی هم‌مرز هستند که کلاه ایمنی در آن‌ها اجباری است.

بافتار فرهنگی

در ایالت الینوی در آمریکا قانون استفاده از کمربند ایمنی در سال ۱۹۸۵ معرفی شد و افرادی که این قانون را نقض می‌کردند تا ۲۵ دلار (۵۰ دلار کنونی با توجه به میزان تورم) جریمه می‌شدند. این جریمه اندک به رانندگان اطمینان می‌داد که این قانون قرار نیست خیلی جدی اجرا شود. افسران پلیس اعلام کرده بودند فقط در صورتی خودرو‌هایی که سرنشینان آن کمربند ایمنی نبسته‌اند را متوقف می‌کنند که راننده جرم دیگری مرتکب شده باشد که ارزش متوقف کردن خودرو را دارد.
اعتراض به قانون
این قانون همچنین پا را یک قدم فراتر گذاشت و اعلام کرد بستن کمربند ایمنی به مثابه غفلت نیست که یعنی بیمه‌گزاران هنوز باید در صورت آسیب دیدن رانندگان در نتیجه نبستن کمربند ایمنی به آن‌ها غرامت پرداخت کنند. با این حال، ۴ راننده که به دلیل نقض قانون بستن کمربند ایمنی به دادگاه احضار شده بودند، تلاش کردند مشروطیت این قانون را در دادگاه به چالش بکشند. پیش از این نیز در مورد استفاده از کلاه ایمنی این اتفاق افتاده بود و رانندگان موتور که در سال ۱۹۶۹ کلاه ایمنی بر سر نگذاشته بودند توانستند در دادگاه اثبات کنند که این قانون نقض آزادی‌های فردی است و دادگاه به نفع آن‌ها رای صادر کرده بود. این حکم همچنان در الینوی اجرا می‌شود. اما در مورد کمربند ایمنی دادگاه این استدلال را نپذیرفت.

اعتراض‌ها علیه بستن کمربند ایمنی در آمریکا به این معنی نبود که آمریکایی‌هایی به طور کل آن را نادیده می‌گرفتند. داده‌هایی که توسط مسئولان دولت فدرال در نیویورک گردآوری شد نشان داد که ۷۰ درصد از سرنشینان خودرو در صندلی‌های جلو این قانون را دو ماه بعد از معرفی شدن اجرا می‌کردند. در انگلستان ۹۰ درصد از رانندگان ۲ ماه بعد از اجباری شدن کمربند ایمنی آن را می‌بستند.
قانون نجات دهنده
در انگلستان ۱۰ درصد از سرنشینان صندلی‌های عقب پیش از قانون اجباری شدن بستن کمربند از کمربند ایمنی استفاده می‌کردند؛ بعد از اجباری شدن استفاده از کمربند ایمنی در صندلی‌های عقب خودرو این رقم به ۴۰ درصد رسید.

در کشور‌های دیگر اعتراض‌ها علیه بستن کمربند ایمنی کم بود، اما در عمل تعداد افرادی که کمربند می‌بستند زیاد نبود. در اواخر دهه ۱۹۸۰، صربستان (که آن زمان یوگوسلاوی بود) یکی از بالاترین میزان مرگ در اثر تصادف جاده‌ای در اروپا را داشت.
در یوگوسلاوی هم مانند آمریکا قانون بستن کمربند ایمنی در سال ۱۹۸۵ تصویب شد و کسانی که کمربند نمی‌بستند تا ۷۵ دلار (معادل ۱۵۰ دلار امروزی) جریمه می‌شدند، اما با وجود این قانون و جریمه سختگیرانه مردم در یوگوسلاوی به ندرت کمربند ایمنی می‌بستند.

واضح است که چیز دیگری در جریان بود که مانع از بستن کمربند ایمنی شده بود. مطالعاتی که در آن زمان در یوگوسلاوی انجام شد نشان ‌داد که مردم اغلب کمربند را روی شانه خود آویزان می‌کنند، اما قفل کمربند را نمی‌بندند. این به این معنی بود که آن‌ها خودشان را از جریمه شدن می‌رهانیدند، اما همچنین به این معنی بود که کمربند برای هدفی که طراحی شده است، استفاده نمی‌شد. به این شکل آن‌ها به خاطر نبستن کمربند به دادگاه نمی‌رفتند و از طرفی، چون کمربند را درست نبسته بودند آزادی‌های فردی آن‌ها هم نقض نمی‌شد.

یکی از مفیدترین درس‌هایی که می‌توان از مقایسه قانون کمربند ایمنی با ماسک صورت گرفت این است که میزان اعتراض‌ها مهم نیست و احتمالاً تحت تأثیر میزانی از احترام است که مردم برای روند‌های قانونی و اقتدار دولتمردان قائلند. آنچه اهمیت بیشتری دارد آن است که آیا مردم از دستورالعمل‌ها پیروی می‌کنند و اگر چنین است چقدر مؤثر این کار را انجام می‌دهند.

به نظر می‌رسد که بسیاری از مردم دستورالعمل‌های پوشیدن ماسک را رعایت می‌کنند. در آمریکا ۷۷ درصد از مردم ماسک می‌زنند. در فرانسه و آلمان تعداد بیشتری ماسک می‌زنند. اما همه درست ماسک نمی‌زنند. تحقیقی که در سائوپائولو در برزیل انجام شد نشان داد که ۳۰ درصد از مردم به درستی ماسک نمی‌زنند که یعنی یا بینی یا دهان و یا هر دو در معرض نمایش است.

مداخلات مربوط به سلامت عمومی، مانند معرفی ماسک صورت، مدتی طول می‌کشد تا به به طور کامل اجرایی شود. پیام‌های ارسال‌شده و چارچوب قانونی‌ای که اجرای این قانون را امکان‌پذیر می‌کند باید درست باشد. اما با گذر زمان مردم مجبور می‌شوند که خودشان را سازگار کنند.
در حدود سه‌چهارم رانندگان در صربستان اکنون کمربند ایمنی می‌بندند که بسیار بیشتر از تعدادی است که ۳۵ سال پیش کمربند می‌بستند. درست مانند ماسک صورت، تعدادی از مردم همچنان این کار را به درستی انجام نمی‌دهند. فقط ۱۰ درصد از سرنشینان عقب خودرو در صربستان کمربند می‌بندند، اما دولت همچنان به تبلیغات و کمپین‌های خود ادامه می‌دهد.

علی‌رغم اعتراض‌هایی که تعداد اندکی از مردم علیه ماسک می‌کنند، نگرش‌ها نسبت به ماسک صورت در حال تغییر است. شواهد نشان می‌دهد مداخلات می‌توانند تفاوت ایجاد کنند و با گذر زمان استفاده از آن‌ها افزایش پیدا می‌کند، درست مثل اتفاقی که برای کمربند ایمنی افتاد.

منبع: The BBC World
ترجمه: سایت فرادید
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید