معروفترین کتابهایی که فیلمهای بسیار موفقی بر اساس آنها ساخته شده
بسیاری از فیلمهای دنیای سینما، اقتباسی از آثار داستانی هستند. بدین طریق که فیلمنامهنویسان، پس از به توافق رسیدن با نویسندهی کتاب، داستانها و رمانها را به صورت فیلمنامه در میآوردند و نتیجتا به ساخت یک فیلم ختم میشود
کد خبر :
۸۸۱۸۸
بازدید :
۳۱۱۹
فرادید| بسیاری از فیلمهای دنیای سینما، اقتباسی از آثار داستانی هستند. بدین طریق که فیلمنامهنویسان، پس از به توافق رسیدن با نویسندهی کتاب، داستانها و رمانها را به صورت فیلمنامه در میآوردند و نتیجتا به ساخت یک فیلم ختم میشود. البته همیشه نتیجه خوب از کار در نمیآید و گاهی فیلمهای ساخته شده از روی کتابها، آسیبهای جدی به داستان میزنند. به همین خیلیها خیلیها ترجیح میدهند اصل رمان را بخوانند تا اینکه به تماشای فیلمی که از روی آن ساخته شده بنشینند.
با این حال فیلمهای بسیار موفقی نیز بوده که با اینکه از روی رمانها و کتابهای داستان اقتباس شدهاند، اما از خود کتابها معروفتر شدهاند و حتی به فروش نسخههای چاپی آن کتابها، کمکهای معجزه آسایی کردهاند
در این مطلب میخواهیم شما را با معروفترین کتابهایی آشنا کنیم، که فیلمهای بسیار موفقی بر اساس آنها ساخته شده.
هری پاتر
با این حال فیلمهای بسیار موفقی نیز بوده که با اینکه از روی رمانها و کتابهای داستان اقتباس شدهاند، اما از خود کتابها معروفتر شدهاند و حتی به فروش نسخههای چاپی آن کتابها، کمکهای معجزه آسایی کردهاند
در این مطلب میخواهیم شما را با معروفترین کتابهایی آشنا کنیم، که فیلمهای بسیار موفقی بر اساس آنها ساخته شده.
هری پاتر
هَری پاتِر نام مجموعهای از رمانهای سبک خیالپردازی است که توسط نویسندهٔ انگلیسی، جی. کی. رولینگ یا جوان کتلین رولینگ نوشته شدهاست. این کتابها به شرح ماجراهای یک جادوگر نوجوان به نام هری پاتر به همراه بهترین دوستانش، رون ویزلی و هرماینی گرنجر، در مدرسهٔ علوم و فنون جادوگری هاگوارتز میپردازند. بخش اصلی داستان پیرامون تلاش هری برای غلبه بر جادوگر سیاه، لرد ولدمورت است، که هدفش سرکوب کردن افراد غیرجادوگر (مشنگها | ماگلها)، تحت فرمان درآوردن دنیای جادوگران و نابود کردن همه کسانی است که در مقابل او ایستادهاند (از جمله خود هری پاتر).
فیلمهای هری پاتر که فیلمهایی انگلیسی-آمریکایی هستند، بر اساس کتابهای هری پاتر و با همان نامهای کتاب ساخته شدهاند. جی کی رولینگ، نویسندهی کتابهای هری پاتر، امتیاز ساخت فیلم را در سال ۱۹۹۹ به شرکت برادران وارنر با قراردادی بالغ بر یک میلیون یورو فروخت. از نکات قابل توجه این قرارداد، اصرار جی. کی. رولینگ بر استفاده از بازیگران انگلیسی در این فیلمها است.
در سال ۲۰۱۲، هشتگانه فیلمهای هری پاتر، به پرفروشترین سری فیلمهای تاریخ با فروشی بالغ بر بیشتر از ۷٫۷ میلیارد دلار رسید. قبل از آن، سری فیلمهای جیمز باند با فروشی بالغ بر ۶٫۱ میلیارد دلار در جایگاه اول قرار داشت. در ابتدا فیلم هری پاتر و سنگ جادو، به کارگردانی کریس کلمبوس در رده اول این سری پرفروش با فروشی بالغ بر ۹۷۵ میلیون دلار قرار داشت که بعداً فیلم هری پاتر و یادگاران مرگ - قسمت دوم این رکورد را با فروش ۱٫۳ میلیارد دلاری اش شکاند.
ارباب حلقهها
ارباب حلقههای جی. آر. آر. تالکین یکی از والاترین آثار فانتزی در تاریخ ادبیات و سینما است. تالکین برای نوشتن ارباب حلقهها، دست به آفریدن زبان و فرهنگهای مختلفی زد که در ادبیات فانتزی جهان، جاودانه شدند. مثلا شخصیت اِلفها (elves) بعد از ارباب حلقهها به یکی از معروفترین شخصیتهای تاریخ فانتزی بدل شدند. زبان دیگر گونههای آفریده شده در مجموعه ارباب حلقهها، به دلیل وجود فرهنگ و دیکشنری خاصشان هم قابل استفاده است. هرکدام خصوصیات خاص خودشان را دارند و همین ماجرا را جذاب کرده است. یک بخش دیگر جذابیت ماجرا نقشهی سرزمین میانه است که تمام ماجراها و اتفاقات ارباب حلقهها در آن رخ میدهد. اما دربارهی فیلم ارباب حلقهها چه میتوانیم بگوییم؟ شاید یکی از چشمگیرترین نکاتی که بتوان به آن اشاره کرد، تعداد جوایزی است که ارباب حلقهها توانسته است از آن خود کند. ۱۱ اسکار برای فیلم سوم ارباب حلقهها؛ بازگشت پادشاه و فروش ۱٫۱ میلیارد دلاری خود و قرار دادن نام خود به عنوان ششمین فیلم پرفروش تاریخ، حرفی برای زدن باقی نمیگذارد! گریمهای طولانی مدت، مثلا گریم سهساعتهی شختصیت گندالف هم از نکات مهم دیگری است که این فیلم را به یکی از دیدنیترینها تبدیل میکند. دوستداران فانتزی، بشتابید!
مسیر سبز
مسیر سبز، نام رمانی خواندنی از استیون کینگ است که ماجرایی عجیب دارد. فیلمی که فرانک دارابونت در سال ۱۹۹۹ با اقتباس از کتاب مسیر سبز با بازی تام هنکس ساخت، چیزی نزدیک به ۳۰۰ میلیون دلار فروش کرد. اما چه چیزی در این داستان نهفته بود که توانست فیلم را به چنین موفقیتی برساند؟ در مسیر سبز با جان کافی روبهرو هستیم؛ شخصیتی که شاید چیزی بین فرشته و شیطان باشد. مایکل کلارک دانکن، چنان توانایی در نقش جان کافی از خودش نشان داد که نامزد جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در اسکار سال ۱۹۹۹ شناخته شد. هرچند نتوانست آن جایزه را با خود به خانه ببرد. جان کافی، زندانی سیاهپوست به جرم تجاوز و قتل دو دختر در زندان است و به اعدام محکوم شده. اما رفتاری که او از خودش نشان میدهد، اصلا رفتار یک متجاوز قاتل نیست. اتفاقا او از قدرت شفابخشی برخوردار است که با کمک آن زندانبانش، پل اجکام را از دردها رهایی میبخشد.
مسیر سبز نامزد ۴ جایزه اسکار شد که البته با بیمهری داوران، نتوانست آنها را به خانه ببرد، اما این موضوع از جذابیتهای این فیلم جذاب کم نمیکند. فیلمی که قطعا موفقیتش را مدیون داستان جذاب استوین کینگ است.
زوربای یونانی
اولین چیزی که با فکر کردن به زوربای یونانی به ذهنم میآید، موسیقی بینظیر آن است و رقص پیرمردی که عاشقانه در خیابانهای ترکیه با این موسیقی، هنرآفرینی کرد. انگار او خود زوربای یونانی بود. همان کسی که زندگی را در لذتهای کوچکی جستجو میکرد و معنای جدیدی از خوشی و زندگی در کنار هم میدید. زروبای یونانی داستان دوستی مردی جوان با زوربا است. وقتی که جوان برای راهاندازی مجدد یک معدن زغالسنگ راهی جزیرهی کرت میشود، با مردی به نام زوربا آشنا میشود. زوربا او را متقاعد میکند که به عنوان سرکارگر معدن، استخدامش کند. دوستی جوان و زوربا، چنان بینش عمیقی به او میدهد که گویی دنیایش رنگ دیگری میگیرد. نیکوس کازانتازاکیس در سال ۱۹۵۶ از طرف کانون نویسندگان یونانی برای دریافت جایزه نوبل ادبیات معرفی شد و در ۱۹۵۷ با یک رای کمتر نسبت به آلبر کامو، این جایزه را از دست داد. زوربای یونانی هم مثل همهی کتابهای موفق دیگر، جزو لیست کتابهایی که فیلم شدند قرار گرفت. اثری درخشان که بازی آنتونی کویین آن را جذاب کرد و نامزد چند جایزه مانند بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر شد و البته جایزههای بهترین فیلمبرداری سیاه و سفید و بهترین طراحی هنری را هم گرفت.
گتسبی بزرگ
گتسبی بزرگ، مرد مهمانیهای مجلل، پر زرق و برق و درخشان. کتابی آنقدر عمیق که در دانشگاههای آمریکا تدریس میشود و داستانی آنچنان جذاب که تا به حال، دو کارگردان را بر آن داشته تا فیلمی از رویش بسازند. جک کلیتن در سال ۱۷۹۴ که از رابرت ردفورد و میا فارو دعوت کرد تا در فیلمش بازی کنند و باز لورمن که در سال ۲۰۱۳ از گتسبی بزرگ با حضور لئوناردو دیکاپریو و کری مولیگان پردهبرداری کرد. هرچند کتاب گتسبی بزرگ فراز و نشیبهای بسیاری را طی کرد و اسکات فیتزجرالد آن را یک اثر شکستخورده دانست. فیتزجرالد داستان گتسبی بزرگ را در عصر طلایی جاز آمریکا نوشت. در سال ۱۹۲۲ که ایالات متحده دورانی از رشد اقتصادی را پس از جنگ جهانی اول میگذرانید. در این دوره بر تعداد میلیونرهای ایالات متحده افزوده شد. گتسبی که یکی از این میلیونرها بود، به مهمانیهای باشکوه و پر زرق و برقش شناخته شد. اما دلیل اینهمه مهمانی چه بود؟ گتسبی تمام این ضیافتهای باشکوه را به این خاطر برپا میکرد که شاید، معشوقهاش که حالا با مردی به نام تام ازدواج کرده است، به آنجا پا بگذارد. هرچند منتقدان، گتسبی با بازی رابرت ردفورد را مردانهتر میدانند، اما آکادمی اسکار جایزهی بهترین طراحی صحنه و لباس را به گتسبی با بازی لئوناردو دیکاپریو داده است.
صبحانه در تیفانی
صبحانه در تیفانی، نام داستانی از ترومن کاپوتی است که فصل جدید نویسندگی او را رقم زد. کاپوتی در نامهای که به یکی از دوستانش نوشته بود دربارهی صبحانه در تیفانی اینطور نوشت: «تابهحال هیچوقت به این اندازه به آنچه میخواستم به آن برسم نزدیک نشدهام. این کتاب جدید حداقل از نظر کلی به آنچه در ذهن دارم، نزدیک است.» هالی گولایتلی، نقش اصلی کتاب صبحانه در تیفانی، دختر جوانی است که در نیویورک زندگی میکند، بدون خانواده و شغلی. زندگیاش را هم با معاشرت با مردان در کافهها میگذارند. اما چه چیزی صبحانه در تیفانی و هالی گولایتلی را آنقدر مشهور و ماندگار کرده است؟ بازی بینظیر آدری هپبورن جوان! هرچند ترومن کاپوتی از اینکه این نقش را به هپبورن داده بودند ناراحت بود و گفته بود این نقش را برای مرلین مونرو نوشته است، اما آدری هپبورن با بازی بینظیر و خاطرهانگیزش، کاری کرد که نظر تمام منتقدان دربارهاش این باشد: «تو برای بازی کردن نقش هالی به دنیا آمدهای!» درخششهای آدری هپبورن البته با اجرای بینظیر آهنگ رودخانهی ماه (moon river) کامل میشود. نسخهی بینظیری که جایزهی بهترین آواز را برد. لباس سیاهرنگ آدری هپبورن در یک حراج، به قیمت هشتصدهزار دلار فروخته شد. حتی این لباس هم رکورددار سینمایی است!
۰