خاموشی و زورگیری
چرا به جای آنکه این ساختمانها که در ابعادی بسیار بزرگ و قابل توجهی هم در شهر قد علم کردهاند خاموش شوند باید معبر عمومی خاموش شود؟
کد خبر :
۸۸۸۰۹
بازدید :
۵۶۶۶
سینا قنبر پور | «کرونا» و «سرما» دو سرفصلی است که این روزها بار دیگر مفهوم «مدیریت» را به چالش کشیدهاند. درست در روزهایی که ما در تهران یک تجربه تلخ دیگر در کوهپیماییهای نخستین آخر هفته زمستان داشتیم و شاهد بودیم که چگونه تعدد مراکز اطلاعرسانی و تصمیمگیر موجب سردرگمی میشود و حتی شنیدیم که وزارت کشور آمار اعلام شده اجساد کشف شده قربانیان بهمن و سرما در ارتفاعات شمال تهران از سوی جمعیت هلالاحمر را زیرسوال برد.
یک اتفاق پرسشبرانگیز دیگر با انواع و اقسامی از اظهارنظرها همراه شد؛ مساله خاموشی معابر پایتخت به ویژه بعد از ساعت محدودیت تردد کرونایی. این مساله به «سرما» مربوط میشد و افزایش مصرف گاز خانگی و در نتیجه آن کاهش منابع گاز نیروگاههای حرارتی و تولید برق. نتیجه آنکه درست در همان زمان که تصمیمی برای مدیریت تلفات انسانی ناشی از شیوع کرونا با تمدید محدودیت تردد بعد از ساعت ۹ اعمال میشد...
برای مدیریت مصرف برق مقرر شده روشنایی معابر عمومی نظیر بزرگراهها کاهش یابد و نام این روش را هم «تعدیل روشنایی» گذاشتهاند. جالب اینجاست که این تصمیم منطقی برای مدیریت مصرف برق و جلوگیری از خاموشی خانگی بیشتر از آنکه از طریق اطلاعرسانی و اقناعسازی مردم و شهروندان اجرایی شود از نتیجه تاریک شدن خیابانها به اطلاع مردم رسید!
برای مدیریت مصرف برق مقرر شده روشنایی معابر عمومی نظیر بزرگراهها کاهش یابد و نام این روش را هم «تعدیل روشنایی» گذاشتهاند. جالب اینجاست که این تصمیم منطقی برای مدیریت مصرف برق و جلوگیری از خاموشی خانگی بیشتر از آنکه از طریق اطلاعرسانی و اقناعسازی مردم و شهروندان اجرایی شود از نتیجه تاریک شدن خیابانها به اطلاع مردم رسید!
این کار در حالی انجام شد که نیروی انتظامی با آن مخالف بود و شورای شهر و شهرداری تهران هم بر آن نقدهایی داشتند. واقعیت این است که برای آنکه در خانههایمان با وجود سرما بیبرقی نداشته باشیم معقول و منطقی است که برق مصارفی که ضروری نیست قطع شود. همان شیوهای که در تابستان در روزهای اوج مصرف با مصرفکنندگان غیرضروری انجام میشد یا شدت عملی که با ساختمانهای دولتی یا کارخانهها میشد.
الان به ظاهر خاموش شدن روشنایی بزرگراهها و معابر آن هم در ساعتی که طبق تصمیم ستاد ملی مبارزه با کرونا با منع تردد مواجهیم نباید آسیبزا باشد. اما این تصمیم به ظاهر منطقی و به ظاهر عاقلانه مسبب مضاعف شدن عاملی خطرناک تحت عنوان «تولید فضای بیدفاع شهری» است. چگونه؟
شما در ساعتی که به واسطه تصمیم ستاد ملی مبارزه با شیوع کرونا موجب کاهش تردد در شهر شدهاید معابر عمومی را هم خاموش میکنید. «کمی تردد» فینفسه بسترساز وقوع جرایمی از جمله «سرقت» و «زورگیری» است. حالا خلوت بودن به همراه تاریک شدن این بستر را ضریب میدهد و عملا شرایط را برای سارقان و زورگیران مهیا میکند.
این جدای از احتمال وقوع تصادفات رانندگی است. به این معنا که بسیاری از عابران که مسافر هم هستند برای یافتن تاکسی در معبر ایستادهاند و با تاریک شدن معبر احتمال دیده نشدن آنها و وقوع تصادف افزایش مییابد. یکی از معضلات پایتخت از دهههای پیش نداشتن پارکینگ متناسب با واحدهای مسکونی است.
بنابراین بسیاری از شهروندان خودروهای خود را در حاشیه معبر عمومی پارک میکنند. با کاهش نور معابر عمومی فرصت برای سارقان فراهم میشود. پرسش این است که آیا ترجیح میدهید بیبرقی را تجربه کنیم یا با خاموشی موارد غیرضروری ضرر کمتری به مردمی که باید بعد از ساعت ۹ در خانه باشند بدهیم؟
پرسش از شرکت توانیر و دستاندرکاران اجرای این شیوه مدیریت که اتفاقا باید مورد قدردانی هم واقع شود این است که میتوانستید ظرافتهای بیشتری به کار بگیرید و به جای تحمیل یا تولید «فضای بیدفاع شهری» به شهروندان برق و روشنایی اماکنی را محدود کنید که عملا کاربری شبانه ندارند. در گزارش امروز «اعتماد» که در صفحه ۱۲ میخوانید به دو نمونه آن اشاره کردهایم.
در تهران برجهای مرتفع بسیاری در حال ساخت هستند که فعالیت عمرانی در این برجها شبها متوقف است. اما در کمال تعجب شاهد هستیم که این برجهای نورانی در دل شب جلوهگری میکنند. نمونه ملموس آن در بزرگراههای همت و کردستان قابل مشاهده است. شما هم میتوانید مثالهای دیگری از این دست پیدا کنید.
چرا به جای آنکه این ساختمانها که در ابعادی بسیار بزرگ و قابل توجهی هم در شهر قد علم کردهاند خاموش شوند باید معبر عمومی خاموش شود؟
آیا بهتر نبود برج میلاد که از جمله اماکن تفریحی خدماتی است خاموشی بگیرد تا معبر عمومی. در توضیحاتی که درباره این طرح داده شده بود به خاموشی پارکها هم اشاره شده بود زیرا طبق مصوبه ستاد ملی مبارزه با کرونا و محدودیت تردد پارکها هم نباید مورد استفاده مردم باشند.
اینجاست که شیوه مدیریت و فاصله آن با حکمرانی خوب رخ مینماید. خلأ نگاه اجتماعی در عمده تصمیمات مدیریتی کشورمان از جمله این تصمیم ملموس است. اینجا هم مهندسان با خود نشستهاند و محاسبه کردهاند که این تعداد چراغ در معابر و بزرگراهها روشن است که با خاموش کردنشان، این حجم مصرف برق کاهش مییابد.
اما در مدیریت به جز فرمول و اعداد ریاضی باید به روابط انسانی و تاثیر آنها بر هم نیز توجه داشت. جای خالی جامعهشناسی در مدیریتهای ما اینجا هم خودی نشان میدهد. به همین دلیل است که ما فکر میکنیم اگر شرکت توانیر که طبیعتا متشکل از مهندسان و متخصصان برق این تصمیم را برنامهریزی کرده از مدیران شهری و جامعهشناسان هم کمک میگرفت با ظرافت بیشتری این کار ارزشمند یعنی مدیریت مصرف برق و تولید برق مجازی را محقق میکرد.
۰