بهمن جلالی، پدر عکاسی معاصر ایران به حساب میآید که نظرات و ایدههایش مختص خودش و ناشی از باریکاندیشی ویژه او به عکاسی بود. نگاه بیطرفانه جلالی به اتفاقات میتواند شاهدی بر تاریخ باشد که مشخصهای است که عکسهای وی را از دیگران متمایز میکند.
عکس، بازنمایی و مسایل پیرامون تصویر در دهههای پس از ۱۹۶۰ میلادی به موضوعات اساسی در هنر و عکاسی تبدیل شدند. برخی عکاسان ماهیت عکس و امکانات رسانه عکاسی را به چالش کشیدند، برخی در گستره سنتها و قراردادهای زیبایی شناسانه عکس هایشان به کاوش پرداختند و برخی نیز زمینه اجتماعی و شرایط فرهنگی فعالیت عکاسی را مورد بررسی قرار دادند. این گرایش به بررسی ویژگی ها، امکانات و ماهیت عکاسی، تغییری تاریخی در سیر تحول این رسانه بود.
خودآگاهی در آثار عکاسی این دوره واکنشی به نقش رو به گسترش تصویر و عکس در جامعه و فرهنگ بود. عکاسان معاصر ایران نیز با تأثیر از این گرایش در دهههای ۷۰ و ۸۰ خورشیدی به کاوش در رسانه خود گرایش پیدا کردند. بدین گونه در بخش قابل توجهی از عکاسی ایران گفتمانی راجع به تصویر و عکس به ویژه خصوصیات غیرفرمی آنها شکل گرفت.
همان گونه که خودانتقادی و خود ارجاعی در عکاسی دهه ۱۹۶۰ میلادی در اروپا و به ویژه آمریکا نتیجه چرخش کلی هنر به سوی نقد اجتماعی بود، یکی از مولفههای مهم این رویکرد در عکاسی معاصر ایران نیز تمایل برخورد چالش آمیز با مسایل اجتماعی و فرهنگی بود که بیشتر در عکاسی هنری ایران غالبا از آن اجتناب میشد. (۱)
رویکرد تصویر درباره خود تصویر در عکاسی معاصر ایران یا کاوش عکاسان در رسانه خویش نوعی آسان گیری را به دنبال داشت که چند دهه پیشتر در عکاسی و هنر غرب با عنوان از آنِ خودسازی رواج پیدا کرده بود.
یکباره تمامی آرشیو تصویری از جمله تصاویر و میثاقهای تصویرپردازی عامه پسند به عرصه عمل و منبع الهام عکاس ایرانی بدل شد. عکسهای آلبومهای خانوادگی، عکسهای روزنامه ها، مجلات، آرشیو عکسهای تاریخی، تصاویر تلویزیونی، تمبرها و... دستمایه خلق آثاری مفهومی، خودآگاه و نیز خود ارجاع شدند.
یکی از برجستهترین عکاسان این حوزه بهمن جلالی بود، هنرمندی که میتوانست موضوعی هر چند ساده و کم اهمیت را چنان بپروراند که ببینده را ساعتها به نگاه کردن و اندیشیدن وادار کند. برخی از تصاویری که جلالی از روزهای پرشکوه و به خاطر ماندنی انقلاب اسلامی با فعالیت بسیار فراهم آورده است از این دست کارهاست که میتوان آن عکسها را در کتاب انقلاب «روزهای خون، روزهای آتش» مشاهده کرد. (۲)
زندگی و سیر فعالیتها
بهمن جلالی در ۱۳۳۲ خورشیدی در تهران چشم به جهان گشود. او از عکاسان مطرح و تاثیرگذار بر عکاسی نوین ایران و متخصص در عکاسی مستند اجتماعی بود که از ۱۳۵۰ خورشیدی در بیش از ۲۰ نمایشگاه فردی و گروهی در ایران و خارج از کشور آثار خود را به نمایش گذاشت.
نخستین نمایشگاه عکس وی در گالری قندریز برپا شد. از اوایل دهه ۶۰ خورشیدی در دانشگاههای تهران، صداوسیما، دانشگاه هنر و مرکز مطالعات رسانههای تصویری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به تدریس عکاسی پرداخت. جلالی تحصیلات خود را در رشته اقتصاد و علوم سیاسی تکمیل کرد.
کتاب روزهای خون، روزهای آتش را که در برگیرنده تصاویر وقایع انقلاب است در ۱۳۵۸ خورشیدی منتشر کرد. خرمشهر، گنج پیدا و انتشار کتابی به نام بهمن جلالی به ۲ زبان انگلیسی و اسپانیایی به همت کاترین داوید مروری بر آثار وی است که از جمله آثار برجای مانده از جلالی به شمار میروند.
او حاصل عکاسی از هفت کشور قاره آفریقا را در مجموعهای با عنوان «کتاب هنر آفریقای سیاه» به چاپ رساند. جلالی در تولید فیلمهای مستند همچون فیلم «روایت شهری که بود» نیز فعالیت داشت. او چندین سال به گردآوری و اصلاح نگاتیوهای شیشهای کاخ گلستان پرداخت و آثاری را با اِعمال تغییرات در عکسهای قاجاری خلق کرد و مجموعه این نگاتیوها در کتاب گنج پیدا چاپ شدهاست. (۳)
جلالی همچنین سردبیر فصلنامه عکسنامه بود که از ۱۳۷۷ فعالیت خود را آغاز کرد. او به عنوان داور بیشتر مسابقههای عکاسی ایران پس از انقلاب هم به ایفای نقش میپرداخت و تاثیر زیادی بر عکاسان فارغ التحصیل از دانشگاههای ایران داشت. وی در ۲۰۰۹ میلادی از سوی بنیاد نیدرزاکسن برنده جایزه «سپکتروم» شد.
تکنیکهای جلالی در آثارش
او در یکی از مجموعههای تصویر خیال با ترکیب پرترههای سیاه و سفید استودیویی اواخر سده ۱۳ و اوایل سده ۱۴ هم از زنان و خطوط قرمزه نیمه شفاف که تا حدودی شبیه ضربات قلم موی نقاشیهای سبک اکسپرسیونیسم انتزاعی هستند و قسمتهایی از کلمات خطاطی شده عکاسخانه چهره نما که آرم استودیویی به همین نام است به یک موضوع ریشه دار و تاریخی در ارتباط با تصاویر و بازنمایی زنان و یک عکس العمل معاصر در برابر چنین بازنماییهایی اشاره میکند.
جلالی در یکی دیگر از این مجموعهها با ترکیب عکسهای دوره قاجار، فتومونتاژهایی خلق میکند و در آنها برخی ساختهای اجتماعی و فرهنگی را به چالش میکشد، ساختهایی که به لحاظ نگاه جهت دار و به طور مشخص مردم دار هستند.
همچنین او در بخشی دیگر از مجموعههای تصویر خیال با ایجاد شبکهای از ارتباطهای نو از چیدمان عناصر تصویری مختلف از تناقضهای موجود در عکسهای دوره قاجار را مینمایاند تا معناهای پنهان و سرکوب شده آنها آشکار شود. روایتهایی جدید که از ترکیب عکسها شکل گرفته اند و در تقابل با معناهای کلیشهای مورد دلخواه سازندگان آنها هستند. (۴)
کتاب، حوزه، مجله، عکسها و نظریههای ماندگار
در ۱۳۶۰ خورشیدی هنوز یکی دوسالی مانده به نوگشایی رشته عکاسی در مقطع کارشناسی دانشگاهها کتابی با عنوان «عکاسی سیاه و سفید» راهنمای ظهور فیلم و چاپ عکس در قفسه کتاب فروشیها گل کرد که به همت بهمن جلالی و چند از تن همکارانش نشر یافت، این کتاب به روز، علمی و خواندنی بود که از آن زمان تا کنون هنوز در عرصه عکاسی آنالوگ بی رقیب مانده است.
متن سلیس و استوار به همراه عکسها و تصاویر گویا که مختص همین کتاب گرفته و تولید شده بودند و کیفیت بالای لیتو گرافی، چاپ و صحافی نشان از وسواس و سختکوشی والای مولف داشت.
اردیبهشت ۱۳۷۴ خورشیدی موزه عکسخانه شهر به همت تنی چند از فرهیختگان و دلسوزان عکاسی ایران از جمله بهمن جلالی گشایش یافت. این موزه تا به امروز به عنوان تنها مرکز تخصصی کاربردی عکاسی و تاریخ عکاسی ایران به شمار میرود و همتایی ندارد. فکر تاسیس این مرکز نشان از درایت جلالی داشت.
در ۱۳۷۷ خورشیدی نخستین شماره فصلنامه فرهنگی هنری عکسنامه زینت بخش دکههای فروش مطبوعات و قفسه کتابفروشیهای معتبر شد. مجلهای که هدف عمده اش طرح مباحث نظری در حیطه عکاسی و تاریخ عکاسی ایران و جهان بود.
این مجله از همان زمان جای خاص خود را در میان اهالی عکاسی و پژوهشگران عرصههای مختلف این هنر باز کرد. یکی از ارکان اصلی هدایت و ساماندهی این فصلنامه وزین، جلالی بود و مباحث مطرح شده در این نشریه تحولات جدی را در عرصه ارایه مطلب در مطبوعات تخصصی عکاسی پدید آورد.
همت عالی او این بود که اثبات کند، موزه هنرهای معاصر باید به عکاسی غیرکاربردی یا خلاق بپردازد و با تلاش و هدایت او روند نهمین دوسالانه عکاسی موزه هنرهای معاصر به سمت و سوی این شاخه از عکاسی گرایش یافت.
نظریههای او در خصوص عکاسی و جریانات وابسته به آن همواره به مثابه هشدار و تلنگر بود. جریانهای عمده و موفق عکاسی کشور آنهایی بودند که یا مستقیم تحت هدایت و ارشاد یا متاثر از رهنمودهایش جلالی بودند. این هنرمند برجسته در عکاسی مستند اجتماعی به زبان ویژه خویش دست یافته بود.
این امر نشان از نبوع، عشق به حرفه، تعمق و جدیت هنرمند در عرصه هنری که بدان میپرداخت، داشت. آن آثار، موزه، مجله، عکسها و نظریهها از آن بابت ماندگار شده اند که در پس پرده سکان هدایت در دستان گنج پیدای عکاسی ایران بهمن جلالی بوده است. (۵)
سرانجام بهمن جلالی
بهمن جلالی پس از سالها در به تصویر کشیدن موضوعات مختلف، سرانجام در ۲۵ دی ۱۳۸۸ خورشیدی به دلیل بیماری چشم از جهان فروبست.
پی نوشت:
۱. سونتاگ، سوزان، درباره عکاسی، ترجمه فرزانه طاهری، مجله عکس، شماره ۱۰۹، خرداد ۴۳،
۲. جلالی، بهمن و امامی، کریم و امامی، گلی، عکاسی سفید و سفید، راهنمای ظهور فیلم، تهران
۳. عدل، شهریار و دیگران، موزه عکسخانه شهر معرفی گنجینه، ناشر: موزه عکسخانه شهر، تهران، ص۱۷،
۴. امیرلوئی، مسعود، عکس سال نهم، شماره ۱۰۰، شهریور ۱۳۷۴