شش رمانِ خواندنی از ادبیات عرب

شش رمانِ خواندنی از ادبیات عرب

از سال ۲۰۰۰ به بعد، نویسندگان نسل جدید عرب سربرآوردند و شاهکاری‌هایی جهانی خلق کردند. نویسندگانی که جهان امروز عرب را بی‌پیرایه و صریح، در سطر سطر رمان‌ها و داستان‌هایشان، در برابر دیدگان جهانیان میگذارند. سطر‌هایی از جنگ و خشونت و خون و آوارگی، تا کلماتی از افراطی گری و رسوم بدوی به جا مانده در سرزمین های عرب

کد خبر : ۸۹۶۷۳
بازدید : ۳۷۶۲
معرفی شش رمانِ خواندنی از ادبیات عرب
فرادید؛ بابک زمانی | بی‌شک ادبیات عرب بخش جدانشدنی از ادبیات جهان است. از اشعار مربوط به چند ده قرن پیش که بگذریم، قصه گویی و داستان سرایی جزیی از فرهنگ این خطه‌ی بیابانی از جهان است. حتما علی بابا و چهل دزد بغداد و یا علاالدین و غول چراغ جادو را هنوز به یاد دارید. داستان‌هایی که از محبوب‌ترین داستان‌های دنیا هستند و پیر و جوان را ساعت‌ها به سفری خیالی می‌برند و در کوچه پس کوچه‌های بغداد و دیگر شعر‌های عرب نشین، گم می‌کند.

در دوره معاصر و به خصوص در قرن بیستم، ادبیات عرب تحول شگرفی به خود دید و شاعران و نویسندگان بزرگی در آن سال‌ها ظهور کردند و جهانی شدند. نام‌های آشنایی، چون نزارقبانی، آدونیس، احمد مطر و نجیب محفوظ که جایزه نوبل ادبی را برای جهان عرب به ارمغان آورد. اما کار ادبیات عرب در اینجا به پایان نرسید و در سال‌های گذشته و به خصوص از سال ۲۰۰۰ به بعد، نویسندگان نسل جدیدی از ادبیات عرب سربرآوردند و شاهکاری‌هایی جهانی خلق کردند. نویسندگانی همچون احمد سعداوی، دنیا میخائیل، هیفا بیطار، سنان انطون، عبدالهادی سعدون و بسیاری نویسندگان مرد و زن دیگر که جهان امروز عرب را بی‌پیرایه و صریح، در سطر سطر رمان‌ها و داستان‌هایشان، در برابر دیدگان جهانیان میگذارند. سطر‌هایی از جنگ و خشونت و خون و آوارگی، تا کلماتی از افراطی گری و رسوم بدوی به جا مانده در سرزمین های عرب.

در این مطلب، تعدادی از رمان‌های قابل توجه و تحسین شده از ادبیات عرب در سال‌های اخیر را به طور اجمالی به شما معرفی خواهیم کرد.

فرانکنشتاین در بغداد / احمد سعداوی

فرانکنشتاین در بغداد / احمد سعداوی
هادی از خیابان‌های ویران و جنگ زده بغداد تحت اشغال ایالات متحده، اعضای بدن انسان‌ها را | جمع می‌کند و با بخیه زدن آن‌ها به یکدیگر، یک جسد کامل می‌سازد. هدف او از این کار، به گفته‌ی خودش، این است که دولت به این اعضا به چشم انسان نگاه کند و برای آن‌ها مراسم تدفین مناسبی برگزار نماید. اما زمانی که این جسد گم می‌شود، زنجیره‌ای از قتل‌هایی عجیب در شهر به وقوع می‌پیوندد و گزارش‌ها از جنایتکاری ترسناک سخن می‌گویند که گلوله‌های شلیک شده به سمتش نمی‌توانند او را از پا دربیاورند. هادی خیلی زود درمی یابد هیولایی را به وجود آورده که برای بقا به گوشت انسان نیاز دارد. ابتدا گوشت تن مجرمان و سپس هر کسی که بر سر راهش قرار بگیرد.
بخشی از کتاب: ایلیشوا آن‌چنان غرق افکارش درون نشسته بود که گویی ناشنوا شده یا اصلاً وجود خارجی ندارد و صدای انفجار مهیبی را که در فاصله‌ی دویست متری پشت سرش رخ داده بود نمی‌شنود. با آن بدن ضعیفش در صندلی کنار پنجره مچاله شده بود. نگاه می‌کرد بی‌آن‌که ببیند و در حالی که تاریکی روز‌ها بر سینه‌اش فشار می‌آورد، به مزه‌ی تلخ زبانش می‌اندیشید.

درباره نویسنده: احمد سعداوی، زاده‌ی سال ۱۹۷۳، مستندساز، فیلمنامه نویس، شاعر و رمان نویسی عراقی است. او در سال ۲۰۱۴ به خاطر نوشتن کتاب «فرانکنشتاین در بغداد»، برنده‌ی جایزه‌ی بین المللی ادبیات داستانی عرب شد. سعداوی در بغداد زندگی و کار می‌کند.

در بازار اسیران / دنیا میخائیل

 در بازار اسیران / دنیا میخائیل
این کتاب یک رمان واقعی در مورد زنانی است که زمانی اسیر داعش بوده‌اند؛ و در واقع کتاب شامل مصاحبه‌های نویسنده با «عبدالله» واسطه آزادی این زنان است. در لابه لای حوادث رمان خواننده با نویسنده‌ای مواجه می‌شود که همراه با نوشتن، کار روزنامه نگاری را انجام می‌دهد. به معنای دیگر کتاب شامل گفت و گوی‌های نویسنده با زنان داستان است.

بخشی از کتاب: یک روز که جمیله برای دیدار نامزدش به سمت چشمه رفته بود، پیش از این که برسد، اسیر داعشی‌ها شد. او را به تلعفر بردند و از آنجا هم او را مثل سایر اسیر‌ها خرید و فروش کردند. جمیله مثل کوهی از خشم شده بود و تمام تلاشش را می‌کرد که اجازه ندهد کسی به او تجاوز کند.

درباره نویسنده: دنیا میخائیل (زادهٔ ۱۹۶۵) شاعر آشوری‌تبار اهل عراق است. وی در یک خانواده آشوری در عراق متولد و بزرگ شده است. وی با لیسانس دانشگاه بغداد فارغ التحصیل شد. میخائیل به عنوان روزنامه نگار، سردبیر بخش ادبیات و مترجم کتاب "The Baghdad Observer" فعالیت داشت. پس از سؤال از دولت صدام حسین و مواجهه با تهدید‌ها و آزار‌های فزاینده از سوی مقامات عراقی برای نوشتن نامه‌های او، میخاییل در سال ۱۹۹۶ از عراق گریخت و ابتدا به اردن، سپس سرانجام به ایالات متحده، جایی که وی به عنوان شهروند آمریکایی درآمد، ازدواج کرد و بزرگ شد، رفت. او در مطالعات خاور نزدیک تحصیل کرده و کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه ایالتی وین دریافت کرده است.

خاطرات زن مطلقه / هیفاء بیطار

 خاطرات زن مطلقه / هیفاء بیطار خاطرات زن مطلقه داستان زنی را روایت می‌کند که همسرش را دوست دارد و همسرش نیز متقابلا او را دوست دارد، اما رفته رفته آن‌ها دچار اختلافاتی می‌شوند که کار آن‌ها را به دادگاه می‌کشاند. در دادگاه زن تصمیمی می‌گیرد که... این داستان از زاویه دید زن روایت می‌شود.

بخشی از کتاب: زن مطلقه معمولاً در دام اولین گرگی که دوستش دارد می‌افتد. با قدرتی که نا امیدی و درد‌ها از گذشته به او داده اند، به شدت به آن گرگ عشق می‌ورزد تا از کابوس زیبایش بگریزد. او را دوست می‌دارد مثل این که تنها امیدش است.

درباره نویسنده: هیفاء بیطار (۱۹۵۸) پزشک و نویسنده‌ی سوری، متولد لاتکیا. پدرش مدرس زبان عربی بود و مادرش معلم فلسفه. در زادگاهش، وارد دانشکده‌ی پزشکی شد و تحصیلاتش را با تخصص چشم‌پزشکی به پایان رساند. بیطار تاکنون ده رمان و یازده مجموعه داستان منتشر کرده که در دنیای عرب با استقبال زیادی مواجه شده و به بسیاری از زبان‌ها ترجمه شده‌اند. او چند جایزه‌ی معتبر ادبیات عرب را در کارنامه‌اش دارد، از جمله، جایزه‌ی ابوالقاسم الشابی کشور تونس.

درگاه گلچین / احمد سعداوی

درگاه گلچین / احمد سعداوی رمان درگاه گچین روایت مردمانی است ناامید، سرگردان و بی هویت که در نهایت یاس به جهانی خیالی دل می‌بندند. جهانی دیگر که امید دارند از خلال عبور از درگاه‌هایی که با گچ و توسط دیوانگان خوددانا پنداری بر دیوار ترسیم می‌شوند، به آن برسند. هفت در، که به هفت جهان دیگر منتهی می‌شوند، اما با عبور از هرکدام از آن‌ها زندگی‌ای پر آشوب تر، ویران‌تر و آکنده از بی بند و باری‌های اخلاقی و دینی و مذهبی پیش رویشان ظاهر می‌شود

بخشی از کتاب: اما تمام این‌ها نمی‌تواند عشق باشد. بیشتر شبیه تمرین‌های ضروری برای درک و احساس عشق در زمان آینده‌ای که قلبت چنان بزرگ شود که عشق کودکانه و ساده و علاقه‌مندی به تصاویر هنرپیشگان، برای پر کردش کافی نباشد. عشقی که می‌توانم به عنوان نخستین عشق واقعی ام وصف کنم، تجربه‌ای بود که سال سوم تحصیلاتم در تابستان سال ۱۹۹۳ (تقریبا ۹ سال پیش) با لیلا حمید در راهروی بخش سمعی و بصری دانشکده‌ی هنر داشتم.

خاطرات سگ عراقی / عبدالهادی سعدون

 خاطرات سگ عراقی / عبدالهادی سعدون رمان خاطرات سگ عراقی نوشته‌ی عبدالهادی سعدون یک رمان سیاسی، اجتماعی در زمان حکومت صدام است که توسط یک سگ روایت می‌شود که بعد از سقوط صدام به مقصد نامعلومی می‌گریزد و به نوعی از کشوری که به سمت عقب می‌دود، فرار می‌کند این نویسندهی عرب جوایز زیادی همچون آنتونیو ماچادو، کتارا، جایزه‌ی ادبی امارت دارد

بخشی از کتاب: تنها فرصت من برای شکست دادن «فرمانده» در خانه معلم بود؛ کوچک‌ترین فرصتی را برای پاره کردن و بی احترامی به عکس‌های او که در روزنامه‌های معلم بودند، از دست نمی‌دادم. پس از پاره کردن عکس ها، آن‌ها را با خود به باغچه می‌بردم تا پدر و مادر، خواهران و برادرم مرا ببینند که عکس‌های پاره را تکه تکه کرده، و سپس آن‌ها را زیر پا لگدمال و با خوشحالی واق واق می‌کنم. کنار رود دجله، در خانه‌ی کسی که همه او را معلم صدا می‌زدند به دنیا آمدم. البته این را بعد‌ها فهمیدم، هر چند نمی‌خواهم جمله‌ای را که در حکایت قبلی شنیده ام تکرار کنم و...
درباره نویسنده: «عبدالهادی سعدون» نویسنده، شاعر و مترجم مطرح عرب است که سال ۱۹۶۸ در شهر بغداد متولد شد. سعدون علاوه بر ۱۵ جلد رمان، شعر و داستان کوتاه، بیش از چهل جلد کتاب را از بزرگان ادبیات اسپانیایی و عربی از جمله لورکا، آنتونیو ماچادو، خوان رامون خیمنس، رافائل آلبرتی، ماریاس ترجمه کرده است.

بهشت مامان غیضه / بثینه العیسی

بهشت مامان غیضه / بثینه العیسی این رمان داستان زندگی اعضای یک خانواده هشت نفره است که جز یکی همه زن‌اند. غیضه، سرپرست و بزرگ خانواده، اگرچه خود زن است، اما دلبسته و نگهبان قوانین مردسالارانه جامعه خویش است او تلاش می‌کند در خانه خود بهشتی برپا کند؛ بهشتی که نورچشمی و پادشاه آن تنها مرد خانواده و یادگار تنها پسر او، فهاد است او برای آنکه فهاد، در بهشت رشک برانگیزش از همه موجبات لذت و سعادت برخوردار باشد، زن‌های خانواده، دختران، نوکر و نوه‌های دختری اش را به خدمت او درمی آورد.

بخشی از کتاب: مادربزرگت من را با چادر و چاقچور و نقاب از دید مردم مخفی کرد و من هم در این کار با او هم دست شدم چرا که نمی‌خواستم هیچ مردی را شریک زندگی ام کنم. مادربزرگت لازم نبود این همه احتیاط به خرج دهد. آخر زنی مثل من هیچ احساسی غیر از خنگی و نفرت از خود ندارد. پس چطور می‌تواند دلش هوای مرد حتی سایه‌ی یک مردـ را داشته باشد؟ من این روز‌ها دوست دارم فقط بخورم. همین و بس.
می‌خواهم با خوردن سرشکستگی و افسردگی ام را تسکین دهم. فقط غذاست که من را پس نمی‌زند و نادیده نمی‌گیرد.» مادربزرگت من را با چادر و چاقچور و نقاب از دید مردم مخفی کرد و من هم در این کار با او هم دست شدم چرا که نمی‌خواستم هیچ مردی را شریک زندگی ام کنم. مادربزرگت لازم نبود این همه احتیاط به خرج دهد. آخر زنی مثل من هیچ احساسی غیر از خنگی و نفرت از خود ندارد. پس چطور می‌تواند دلش هوای مرد حتی سایه‌ی یک مردـ را داشته باشد؟ من این روز‌ها دوست دارم فقط بخورم. همین و بس. می‌خواهم با خوردن سرشکستگی و افسردگی ام را تسکین دهم. فقط غذاست که من را پس نمی‌زند و نادیده نمی‌گیرد.

درباره نویسنده: بثینه العیسی (متولد ۱۹۸۲) نویسنده‌ی کویتی‌ست. او در دانشگاه کویت مدیریت بازرگانی خوانده است و تا امروز یک مجموعه مقاله و پنج رمان منتشر کرده است که برنده‌ی چند جایزه‌ی ادبیات عرب و جوایز ادبی بین‌المللی شده‌اند.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید