محمود عبادیان؛ نشانه‌ای ویژه در تاریخ فکر معاصر ایرانی

محمود عبادیان؛ نشانه‌ای ویژه در تاریخ فکر معاصر ایرانی

عبادیان در حدود ربع قرن در کشور‌های چک و آلمان و مدتی کوتاه در چین مسایل جهان و از جمله ایران را از منظر مارکسیسم دنبال کرد و پس از آشنایی با روایت‌های مختلف از هگل و مارکس با رجوع به متون اصلی به مرحله استنباط رسید.

کد خبر : ۹۱۸۷۹
بازدید : ۹۱۲۴
محمود عبادیان

محمود عبادیان از چهره‌های دانشگاهی و مترجم نامی عرصه فلسفه بود که بیشتر او را به واسطه پژوهش‌هایش پیرامون فلسفه هگل و تالیفاتش با موضوع هنر و زیبایی شناسی می‌شناسند. تالیفات و ترجمه‌های او نقش مهمی در شکل‌دهی نگرش نقادانه و دیدگاه زیبایی‌شناسانه بر مفاهیم متون ادبی داشته است.

هر انسانی در زندگی خود راهی می‌پیماید که شناسنامه اوست، این شناسه گاهی بیش از آنکه معرف خود شخص باشد، معرف گونه‌ای از بسط فرهنگ اوست. راه طی کرده اهل فکر از این جهت اهمیتی دیگر دارد. محمود عبادیان نشانه‌ای ویژه در تاریخ فکر معاصر ایرانی بود.

وی در ۳۰ سال اخیر در دانشگاه‌های مختلف فلسفه، ادبیات و زیباشناسی درس داد و آثار بسیاری تالیف یا ترجمه کرد، اما راهی که عبادیان در طول زندگی فکری خود پیمود، اهمیتی دیگر دارد. او انسانی تولدیافته در فرهنگ ایرانی بود که پس از رویارویی و پیوند این فرهنگ با مظاهر فرهنگ مدرن، راهی پیمود و سیر و سرانجامی دیگر پیدا کرد.

زندگی و روند فکری عبادیان

محمود عبادیان در یکم فروردین ۱۳۰۷ خورشیدی، در ارومیه چشم به جهان گشود. او دارای مدرک دکتری تاریخ فلسفه عمومی از دانشگاه چارلز پراگ و دکتری فلسفه کلاسیک از دانشگاه هامبورگ آلمان است.
او خود در خصوص فعالیت هایش گفته بود: در دی ۱۳۵۷ خورشیدی در مدرسه عالی برنامه ریزی و کاربرد کامپیوتر به عنوان مسوول گروه علوم انسانی به تدریس فلسفه، منطق، نظر و عمل حکومت مشغول شدم. پس از آن به دانشکده دماوند انتقال یافتم و به کار ترجمه پدیدار شناسی روح (هگل) پرداختم.
پس از بازگشایی نهاد‌های آموزش عالی به دانشگاه علامه طباطبایی منتقل شدم. تا ۱۳۷۰ در گروه زبان و ادبیات فارسی تدریس کرد.
در دوران تدریس در دانشکده زبان و ادبیات دانشگاه، زبان‌های ایران باستان را با عنوان آشنایی با زبان‌های باستان و تطور زبان فارسی در رشته تحصیلی آموزش زبان فارسی برای غیر فارسی زبانان تدریس می‌کردم. از ۱۳۷۸ خورشیدی به عضویت هیأت تحریریه مجله نیم سالیانه زیباشناخت در مرکز مطالعات و تحقیقات هنر وابسته به وزارت ارشاد درآمد و برای این مجله مقاله تالیف و ترجمه کرد.
در این مرکز زیباشناسی به زبان ساده برای دانش آموزان مرکز مطالعات و تحقیقات هنری وزارت ارشاد نوشت و گزیده زیباشناسی هگل را برای دانشجویان مقطع دکتری به رشته تحریر درآورد. او کتابی فلسفی با عنوان دیالکتیک انضمامی بینی را ترجمه و همچنین سقراط از گوتفرید مارتین را منتشر کرد.

وی تا پیش از مرگ بیش از ۳۰ عنوان کتاب فلسفی و ادبی را ترجمه یا تألیف کرد و رساله منطقی و فلسفی ویتگنشتاین نخستین‌بار به وسیله او به زبان فارسی ترجمه شد. عبادیان استاد بازنشسته گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی، عضو هیأت علمی دانشگاه مفید قم و عضو گروه فلسفه فرهنگستان هنر ایران بوده است.
محمود عبادیان
فردوسی، سنت و نوآوری در حماسه‌سرایی (مباحثی از ادبیات تطبیقی)، سقراط، (درآمدی بر ادبیات معاصر ایران)، تکوین غزل و نقش سعدی (مقدمه‌ای بر مبانی جامعه‌شناختی و زیباشناختی غزل فارسی و غزلیات سعدی)، گزیده زیباشناسی هگل، ترجمه هگل جوان (در تکاپوی کشف دیالکتیک نظری)، پرتره زرتشت و عالم در آیینه تفکر فلسفی از جمله آثار ترجمه‌ای و تألیفی عبادیان هستند.

دغدغه و دلبستگی‌های عبادیان از دهه ۱۳۲۰ خورشیدی با علاقه مندی به مارکسیسم روسی آغاز شد. این جمله وی که در گفت وگویی منتشر شده و درباره پدرش گفته، نشان دهنده زمینه و زمانه پیدایش علایق او است: پدرم با وجود اینکه یک آدم دینی و مذهبی بود، افتخار می‌کرد که لنین در کنفرانسی، دستی به پشت او زده و گفته است: ممدوف خوش آمدی.

او با تجارتی که به دست آورد به تدریج از فعالیت سیاسی فاصله گرفت و به کار تحصیل فلسفه و ادبیات و تاریخ پرداخت.
عبادیان در حدود ربع قرن در کشور‌های چک و آلمان و مدتی کوتاه در چین مسایل جهان و از جمله ایران را از منظر مارکسیسم دنبال کرد و پس از آشنایی با روایت‌های مختلف از هگل و مارکس با رجوع به متون اصلی به مرحله استنباط رسید و در دوران پختگی فکر به ایران می‌آید، اما سابقه و سیر فکری خاص عبادیان مانع پیوند نزدیک وی با سنت‌های جاری فلسفی در ایران می‌شود.
سنت‌های دانشگاهی که او در آن‌ها رشد کرده بود در ایران شناخته شده نبود و سنت مارکسیسم هم بسیار نحیف بود. عبادیان در تاریخ فلسفه معاصر ایران شاید بیش از همه متون اصلی فلسفه آلمانی تا سده ۱۹ و مارکسیسم سده ۲۰ را به زبان اصلی خوانده بود، اما زبان فارسی روان و مفهومی برای انتقال سنت فکری که وی وابسته به آن بود، در ایران وجود نداشت.
به همین جهت زبان عبادیان حتی هنگام معرفی برخی فیلسوفان کلاسیک لکنت داشته است، چنانچه خود می‌گفت، زبان به خدمت گرفته شده به وسیله شرف الدین خراسانی را بیش از بقیه می‌پسندید.

عبادیان با همین شیوه در کار تدریس و تحقیق خود حداقل از سه جهت بر اهل فلسفه و ادبیات و به طور کلی بر اهل فکر ایران حق دارد: تعمیق دادن هگل پژوهی، گسترش پژوهش‌های زیباشناسی و انجام پژوهش‌های نو در آثار متفکران ایرانی، چون سعدی و فردوسی برپایه مبانی نظری و فلسفی مدرن.

فرهنگ کشور و نقد ادبی از منظر عبادیان

از نگاه عبادیان، فرهنگ کشور بستگی به دستاورد‌ها و ارزش‌های گذشته‌ای دارد که بتواند در خدمت حال قرار گیرد و البته نقشی که در پیشرفت تمدن خودی و بیگانه داشته است. اگر گذشته توانسته باشد، زمینه تحول و شکوفایی بعدی شده باشد، به ازای کیفیت این تشریک مساعی ستودنی است. گذشته زمینه و سنتی می‌تواند باشد که در خدمت تداوم و نوآوری آینه قرار می‌گیرد.
عبادیان در یک کلام می‌گوید که گذشته به اعتبار ارزشی که برای امروز دارد، قابل ارزیابی است. عبادیان دقت در تذکره‌ها را گوشه‌ای از ارزش‌های زیباشناختی در آثار ادبی می‌داند. تذکره‌ها در حقیقت نخستین تک نویسی‌هایی به شمار می‌روند که از شخص شاعر، نویسنده و جنبه‌های مثبت هنر خبر می‌دهند و گاهی امکان مقایسه سروده‌های او با پیشینیانش را در خود دارند.
تذکره‌ها زمینه و مصالح اولین تاریخ ادبیات و نقد را تشکیل می‌دهند. اظهار و نکته سنجی‌های شاعران و نویسندگان در پیرامون هنر خود و آثار پیشینیان و هم عصران خودشان است. معمولا در سرآغاز آثار برجسته ادب فارسی اشاره به ضرورت یا عاملی که در سرودن اثر نقش داشته به میان می‌آید و موضوع کیفیت و هدف از آن با خواننده در میان گذاشته می‌شود، نکاتی که صاحبنظران فرهنگی یا سیاسی و صاحبان قلم درباره مقام شعر و شاعری به مناسبت‌های نوشته یا زبان آورده اند.
نخستین نظریه پردازی‌ها در نقد ادبی در ایران چشم اندازش نقد یا انتقاد اجتماعی بوده و معیارهایش را از چنین انتقادی کسب کرد، بازتاب خصلت اجتماعی نقد ادبی ایران در درگیری کهنه و نو و در اثر پرآوازه از صبا تا نیما احساس می‌شود، چنین بود که اصولا نقد اجتماعی یکی از عناصر ادب فارسی شد.

شعر کلاسیک فارسی در آغاز یک پدیده فرهنگی معطوف به ارزش‌های درباری و قشر‌های مرفه و ممتاز جامعه بود و کمتر به مسایل اجتماعی و مشخص مردم می‌پرداخت.
محمود عبادیان

نقش فلسفه در فرایند فرهنگ و توسعه جامعه

عبادیان فلسفه را به عنوان عامل فرایند توسعه فرهنگ یک جامعه می‌داند که می‌توان از دیدگاه‌های مختلفی تعریف کرد.
خود فلسفه برآیند انتزاعی دستاورد‌های فعالیت علمی هنری، اخلاقی، اجتماعی و مذهبی است که به نوبه خود به عنوان اصول و مبانی عام ناظر بر آن‌ها عمل، آن را از یک جانبه گرایی طبیعی شان آزاد و بر اشتراکات آن‌ها عمل می‌کند، معرف وحدت علوم انسانی و طبیعی است، غایتش جامعیت نظری و عملی به عنوان کل ذات است. او اعتقاد داشت که تدریس فلسفه مانند هر مبحث فرهنگی نیاز به بازنگری برنامه تدریسی دارد.

سرانجام عبادیان

محمود عبادیان در سال‌های پایان عمر به پختگی و متانت خاص خود رسیده بود. استادی آرام و معتدل بود که بر اساس مطالعات و تجاربش، درک و تحلیلی متعادل از جهان معاصر و فرهنگ ایران و وضع کنونی آن داشت.
از جهت ویژگی‌های فردی، انسانی عدالت خواه و دوستدار مردم ضعیف بود و بیش از دیگران در مقابل مردم عادی ادب و تواضع داشت. سرانجام محمود مترجم و استاد پیشکسوت دانشگاه در ۱۲ فروردین ۱۳۹۲ خورشیدی و در ۸۵ سالگی چشم از جهان فروبست.

منبع:
۱. آزادی و دولت فرزانگی: نامه‌هایی در تربیت زیباشناختی انسان؛ یوهان کریستف فریدریش فون شیلر، محمود عبادیان (مترجم)، تهران: اختران، ۱۳۸۵،

۲. آموزه قرن، یک گفت وگوی فلسفی با ریکارودو دوری، هانس گئورگ گادامر، محمود عبادیان، تهران:۱۳۸۴
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید