فیلم سوءتفاهم و شکستن زیرپوستی خط قرمزها
سوءتفاهم ضربه قابل قبولی به حدسیات بیننده وارد میکند آن هنگامی که برای اولین بار از زبان بازیگران کلمه کات گفته میشود. اما این ضربه به همان اندازه که لذت بخش است در کم شدن جذابیت آن نقش موثری دارد.
کد خبر :
۹۱۹۱۵
بازدید :
۳۴۷۲
علی رفیعی وردنجانی | سوءتفاهم فیلمی به کارگردانی احمدرضا معتمدی تامل برانگیز و تا حد کمی غافل گیر کننده است. مولف در این اثر با گرایشات ساختاری به مسئله و چگونگی طرح آن در فیلمنامه ارتباط خوبی برقرار کرده است.
انتخاب بازیگران یکی از هوشمندانهترین اتفاقات سینمایی فیلم است. اگر این فیلم را با چهرههای جدید مشاهده میکردیم از جذابیت و کشمکش ایجاد شده در آن به مراتب کاسته میشد.
«سوءتفاهم» یک مسئله دارد و برای طرح درست آن دست به هرکاری زده است؛ کپی برداری ساختاری از آثار سینمای جهان تا شکستن زیرپوستی خط قرمزها.
حرف بزرگ
اگر به طور مشخص این فیلم را با نمونه دیگر متاسینما در ایران «زیر درختان زیتون» ساخته عباس کیارستمی مقایسه کنیم به چند عامل تاثیر گذار در چگونگی طرح آن میرسیم. اولین مورد زمان ساخت فیلمها است که «سوءتفاهم» هم از نظر عاطفی و هم از نظر ایدئولوژی درگیر آن شده است. این فیلم میخواهد یک حرف بزرگ بزند که درگیر مسئله کوچکتر میشود.
مریلا زارعی که در نقش کارگردان و رئیس دزدها ایفای نقش میکند متفاوتترین بازی خود را از نظر تئوری و عملی ارائه کرده است. نقش به خودی خود متفاوت است، اما وضعیت روانی و فیزیکی بازیگر در این نقش با تمام نقش آفرینیهای او ۱۸۰ درجه تفاوت دارد.
کارگردان در حال بازی و در حال واقعیت دو تیپ متفاوت از خود بروز میدهد که در عین حالی که به شخصیت نمیرسند، اما همچنان تفاوت آنها در عرصه قدرت شخصیت پردازانه و ماهرانه است. بازی زارعی کمبودهای شخصیت پردازی در فیلم نامه، که شامل همه شخصیتها میشود را خود پوشش داده است.
فیلم از چرایی یک دزدی که مانند فیلمنامه طرح ریزی شده است حرف میزند در عین حال میخواهد به یک رابطه احساسی عمق بخشد و جدای از همه اینها میخواهد منطق روانی ایجاد کند. فیلم با ساختار غیرمعمول و دکوپاژهای واقع گرایانه خود سعی در ایجاد جذابیت بصری برای بیننده دارد.
اما تغییر نماها بیننده را بیشتر به پشت صحنه فیلم و همچنین پیرنگ اصلی آن پرت میکند تا متمرکز کردن او بر ساختار. در نتیجه حرفهای بزرگ و پشت دوربین پنهان میشوند و با عقب نشینی دکوپاژ از عملکرد سینمایی خود، عقب رفتن دوربین و نمایش عوامل و ابزار فیلم برداری، نه تنها چیزی آشکار نمیشود بلکه باعث استیصال شده است.
مستاصل یا حرفهای
در ادامه بیننده هر لحظه انتظار تمام شدن دارد و حتی مرگ شخصیت فیلم را باور نمیکند تا اینکه در انتها فخیم زاده در فیلمهای دوربین متوجه اقدام جنایی اکبر عبدی سرمایه دار میشود.
اما این تعلیق دست و پا شکسته ایجاد شده تنها خبر از استعداد بالای فیلم ساز در طرح یک قصه مدرن را میدهد و هرگز او را یک فیلم ساز صاحب سبک نمیکند. او توانایی طرح قصهای در یک خانه متروک با میزان سنهای ساده را دارد و دیالوگها را به خوبی هدایت کرده که جای تحسین بسیار دارد تنها مسئله مهم نه تنها این فیلم ساز بلکه همه فیلم سازان ایرانی فرار از نقطه مرکز است.
فیلم ساز ایرانی به دلیل دغدغهمند بودن در طرح یک قصه اجتماعی خواه ناخواه ایدئولوژی خود را مانند چتر بر سر داستان فیلمنامه میگیرد و شروع به سایه افکنی میکند. این سایهها نشانه یا نماد یک فیلم ساز به شمار نمیرود بلکه استیصال او را در طرح یک مسئله بیان میکنند.
فیلم ساز از سختی شرایط و هزینههای ساخت یک فیلم آن هم توسط دانشجویان فارغ التحصیل میگوید، اما این قصه درگیر ماجاهای عاطفی، اقتصادی و اجتماعی میشود که باعث دورشدن از هدف شده است. «سوءتفاهم» سینماییترین محصول رسانه اوج است. فیلمی برای سینما که با همه سردرگمی اش سعی میکند حرفش را سینمایی بیان کند.
منبع: سلام سینما
منبع: سلام سینما
۰