به آیین ایرانیان روی فرش نشستیم

به آیین ایرانیان روی فرش نشستیم

نشستن در فرهنگ ایرانی، اصطلاحات ویژه خود را دارد و با متل‌ها، مثل‌ها و اشعار ایرانی پیوند خورده و بدین‌گونه نام‌های ویژه برای گونه‌های نشستن رایج شده است. از این‌رو نشستن را می‌توان پیوند خورده با رفتارهای فرهنگی و اجتماعی در درازای تاریخ ایرانی دانست.

کد خبر : ۹۲۳۱
بازدید : ۳۵۴۰
به آیین ایرانیان روی فرش نشستیم

نشستن در فرهنگ ایرانی، اصطلاحات ویژه خود را دارد و با متل‌ها، مثل‌ها و اشعار ایرانی پیوند خورده و بدین‌گونه نام‌های ویژه برای گونه‌های نشستن رایج شده است. از این‌رو نشستن را می‌توان پیوند خورده با رفتارهای فرهنگی و اجتماعی در درازای تاریخ ایرانی دانست.

بررسی تصویرهای به جای‌مانده از شیوه‌های نشستن ایرانیان می‌تواند گوشه‌ای از فرهنگ و سبک زندگی ایرانی را روایتگر باشد. از این راه می‌توان دریافت سبک زندگی ایرانی در گذشته چه ویژگی‌هایی داشته و از چه عواملی برگرفته است.

نشستن ایرانیان چه ویژگی‌ها و آدابی داشته که توجه جهانگردان و شرق‌شناسان را برانگیخته و آنان را واداشته است به گونه‌ای ویژه توصیف کنند.

«صرف غذا فقط مدت کمی به طول انجامید؛ زیرا سفیر اسپانیا که نمی‌توانست با آن لباس‌ها و طرز نشستن بیش از این دوام بیاورد، از شاه اجازه گرفت و رفت و ظاهرا گفته بود اگر بیش از آن بنشیند از رنج و ناراحتی قالب تهی خواهد کرد.

وقتی شاه به صورت خاصی خم شد تا شراب بریزد، یاد شعر آن شاعر هجایی افتادم که می‌گوید: نه مستقیم بود و نه خم و نه نشسته. وی در موقع برداشتن تنگ شراب وضع خاصی داشت که به آن نیم‌نشسته باید گفت، یعنی مانند کسی که بخواهد قضای حاجت کند و در عین حال نتواند بنشیند یا دستش را به جایی بگیرد.

از این عبارت معذرت می‌خواهم، ولی برای تجسم وضع جز این چاره‌ای نبود. البته در ممالک ما مشاهده شاهی که در میان مهمانان مرکب از نجبا و اعیان چنین رفتاری را بکند خیلی غیرعادی است، ولی در اینجا چنین نیست. به هر حال شاه ... نزد امامقلی‌خان رفت و باز به همان طرز نیم‌نشسته میان وی و خان تاتار قرار گرفت».

توصيفی پيترو دلاواله، بازرگان و جهانگرد ونيزي از یک میهمانی رسمی در حضور شاه عباس یکم صفوی ارایه می‌دهد و گرفتاری سفیر یک کشور اروپایی را از شیوه نشستن ایرانیان به نمایش می‌گذارد، شاید در نخستین نگاه تفاوت‌های فرهنگی دو کشور ایران و اسپانیا را بیانگر باشد، اما اگر مساله را اندکی ریزبینانه در دیگر سفرنامه‌های تاریخی درباره ایران نیز بنگریم، آنگاه با پدیده‌ای جذاب و شایسته بررسی روبه‌رو خواهیم شد؛ شیوه نشستن ایرانیان در تاریخ!

«شیوه نشستن ایرانیان در تاریخ» از نگاه یک ایرانی، موضوعی ساده شاید به نظر آید که چندان اهمیت ندارد؛ از همین‌رو است که در منابع دسته اول تاریخی و نیز مطالعات جدید تاریخ اجتماعی و فرهنگی که تاریخ‌نگاران و پژوهشگران ایرانی از گذشته تا امروز نگاشته‌اند، به این موضوع پرداخته نشده است.

هنگامی که اما میزان درنگ جهانگردان و شرق‌شناسان را بر این پدیده، دست‌کم از دوره صفوی بدین‌سو، و حجمِ توصیف و تحلیلی که آنان از بیان جزییات چنین رفتاری برایمان به جای گذاشته‌اند، ببینیم، موضوع برایمان بسیار تفاوت خواهد کرد. آنگاه درخواهیم یافت نشستن ایرانیان در دوره‌های گذشته همچون دیگر جنبه‌های زندگی اجتماعی و فرهنگی آنان مانند پوشاک، خلق‌وخو، غذا، آیین‌ها و سنت‌ها و اعتقادات، در زمره ویژگی‌های زندگی آنان در تاریخ و شناساننده‌شان در برابر دیگر مردمان و سرزمین‌ها بوده است.

با این مقدمه، از دریچه روایت‌های جهانگردان و شرق‌شناسان به دنیای جذاب «شیوه‌های نشستن ایرانیان» سفر می‌کنیم.

این گشت‌وگذار شاید گوشه‌هایی از این رفتار را برایمان بگشاید و یافته‌های آن بتواند دستاویز پژوهش‌های دیگر در حوزه تاریخ اجتماعی شود.

این طرز نشستن نشان کمال فروتنی و ادب است
آغاز سفر، باز از قلم دلاواله ونیزی در دوره صفوی بیان می‌شود؛ حضور او در یک مجلس رسمی دیگر «مجلس، که واقعا برای من غیرقابل تحمل شده بود، تا غروب آفتاب ادامه یافت و مطلبی که مرا بیشتر از چهارزانو نشستن- زیرا دراز کردن پا بی‌ادبی محسوب می‌شد- آزار می‌داد بعد از غذا نیز تمام روز مجلس به همان نحو ادامه داشت و همه با یکدیگر مشغول مذاکره بودند.

چون نشستن دایمی خسته‌کننده بود و پای انسان درد می‌گرفت، هر وقت کسی ناراحت می‌شد بدون هیچ‌گونه تشریفات و حتی بدون اشاره به مجاورین خود، به خارج می‌رفت و در باغ گردش می‌کرد و هر وقت مایل بود مجددا به مجلس باز می‌گشت و به جای خود می‌نشست. ... من که تازه‌کار بودم و به این رسوم آشنایی نداشتم، در تمام مدت از جای خود برنخاستم و رنج ناشی از چهار زانو نشستن را برای چند ساعت تحمل کردم.

شاه نخست دو زانو نشست، ولی این طرز نشستن که نشان کمال فروتنی و ادب است انسان را خیلی زود خسته می‌کند و به همین جهت شاه نیز بعد از مدتی خسته شد و چهارزانو نشست و ما نیز به تبعیت از او راحت نشستیم». او دوباره در جایی دیگر به اجبار چهارزانو نشستن در میهمانی‌ها اشاره می‌کند «می‌دانستم اگر زود به مهمانی شاه بروم، با اجباری که در چهارزانو نشستن دارم، گرفتار رنج و تعب عظیمی خواهم شد».

ژرار فوریه، پزشک فرانسوی نیز که حدود ٢٠٠ سال پس از دلاواله در دربار ناصرالدین شاه قاجار حضور داشته، خود را با بازرگان ونیزی موافق نشان می‌دهد «نشستن بر زمین بر روی پاشنه پا دائما به رسم عثمانی‌ها یا بر روی زانو به رسم ایرانیان بسیار پرمشقت است». یاکوب ادوارد پولاک دیگر پزشک اروپایی در دربار قاجار جزییات این سختی برای اروپاییان را با روایتی جالب از نگاه یک پزشک چنین توضیح می‌دهد «[ایرانیان] ساعتها به همین حال [چهارزانو] نشسته باقی می‌مانند؛ نزاکت مانع آن است که از جای بجنبند بخصوص که اگر در جمع مردمی عالی‌مقام شرکت کرده باشند.

این کار برای اروپائیان بسیار دشوار است بخصوص از نظر شلوارهای تنگی که به رسم اروپا بپا دارند. به اروپائیها پس از مدتی که نشستند حالتی دست می‌دهد شبیه خزیدن مورچه روی بدن و سرانجام کاملا پای آنها بخواب می‌رود چنانکه فقط با مرارت بسیار قادر به برپا ایستادن می‌شوند یا اینکه نمی‌توانند و بر زمین می‌افتند».

به شيوه ايرانيان عادت كرده‌ام و از نشستن روي صندلي خوشترم مي‌آيد
این تصویرها و روایت‌ها که از شیوه نشستن مردمان سرزمین پل فیروزه ارایه شده، طبیعتا ذهن‌ها را به سوی پدیده‌ای ناخوشایند می‌برد که دست‌کم برای میهمانان خارجی‌اش آزاردهنده بوده است. آیا واقعا اینگونه به نظر می‌رسد؟ ما در برخی سفرنامه‌ها اما با روایتی دیگر از این عادت و شیوه روبه‌روییم. ژان شاردن، جهانگرد و سیاستمدار فرانسوی دوره صفوی در توصیفی بلندبالا، شیوه نشستن ایرانی‌ها را در مقایسه با اروپایی‌ها برتر برمی‌شمرد.

«ايرانيان ... نه مثل ما اروپاييان ميز و صندلي و تخت‌خواب دارند، نه آينه و ميز گرد و تابلو. آنان خيلي راحت‌تر از آنچه ما روي صندلي مي‌نشينيم روي قالي مي‌نشينند، و من چنان به نشستن روي قالي به شيوه ايرانيان عادت كرده‌ام كه از نشستن روي صندلي خوشترم مي‌آيد. وقتي انسان به رسم ايرانيان روي نهاليچه‌ها مي‌نشيند احساس راحت و آرامش مي‌كند. ساقهاي پا مثل رانها آسوده مي‌مانند، و حال آن كه وقتي روي صندلي مي‌نشينيم ساقهاي پا قائم قرار مي‌گيرند».

از این توصیف‌های هم‌راستا یا رویاروی در زمینه آسانی یا سختیِ شیوه نشستن ایرانیان برای اروپایی‌ها که بگذریم، با نوشته‌هایی در این زمینه روبه‌رو می‌شویم که نگارندگان‌شان مساله را از جنبه‌های پزشکی و سلامتی، فرهنگی و جغرافیایی مورد توجه قرار داده‌اند. شاردن که معمولا شیفته آداب و سنت‌های ایرانی است، هوشمندانه می‌کوشد میان اینگونه نشستن و ویژگی‌های اقلیم ایران پیوندهایی برقرار سازد «در فصل زمستان اگر انسان به رسم ايرانيان بنشيند زودتر و بهتر گرم مي‌شود.

اما در اروپا به سبب مرطوب بودن هوا نمي‌توان از اين شيوه استفاده كرد زيرا پس از مدتي انسان به درد پا و رماتيسم گرفتار مي‌شود. در اصفهان و بسيار شهرهاي ديگر من دستم را زير نمدهاي كف اتاق كردم و بر اين گمان بودم چون ميان كف اتاق و نمدها، كف‌پوشي وجود ندارد نمدها مرطوبند، اما با تعجب دريافتم كه نمدها كاملا خشكند و اندك اثري از نم در آنها نيست. اما اگر ما اتاقهاي خود را بدين‌گونه با قالي فرش كنيم بسيار نمي‌گذرد كه پوسيده و پاره مي‌شوند».

آدام اولئاریوس که «ایران عصر صفوی از نگاه یک آلمانی» را هم‌زمان با سفر شاردن نگاشته است اما از زاویه‌ای دگرگونه به این مساله می‌نگرد؛ او برآن است که شیوه نادرستِ نشستن ایرانی‌ها از کودکی، بر شیوه راه‌رفتن‌شان حتی در بزرگسالی تاثیرگذارده است «هنگام راه رفتن، اکثرا چون غاز به این طرف و آن طرف تلوتلو می‌خورند و من کمتر ایرانیی را دیده‌ام که راه رفتنش باوقار و سنگین باشد. به نظر من این موضوع با شیوه نشستن آنان ارتباط دارد زیرا ایرانی‌ها مانند خیاطان فرانسوی چهار زانو می‌نشینند و از دوران کودکی ساق پای آن‌ها خمیده می‌شود».

من از شما توقع ندارم روی زمین بنشینید
نشستن بر زمین آیا شیوه بخشی از مردمان جامعه بوده است؟ میان پادشاه، اعیان و عوام در این زمینه آیا می‌توان تفاوت گذارد؟ روایت‌هایی که از سفرنامه‌ها به دست می‌آید، می‌تواند چشم‌اندازمان را در این‌باره روشن کند. نخست به میهمانی‌های رسمی حکومتی می‌رویم. ژرار فوریه دیدار رسمی خود با وزیر امور خارجه در دوره ناصرالدین شاه قاجار را چنین وصف می‌کند «قوام الدوله مردی است سمین و تنومند. وقتی كه به دیدن او رفتم درست مثل مجسمه بودا چهار زانو بر روی فرشی نشسته و به چند بالش تكیه داده بود».

باز در جایی دیگر به شیوه نشستن شاه قاجار نیز اشاره دارد «اعلیحضرت ساعت شش به تالار وارد شد و بر در قالی زربفت كهنه‌ای كه در پای تخت فتحعلی شاه انداخته بودند به رسم معمولی ایرانی‌ها نشست و بر بالش مرواریددوز تكیه داد».

در آغاز این نوشتار دو روایت نیز از دیدارهای رسمی شاه عباس یکم صفوی با فرستادگان اروپایی از قلم پیترو دلاواله خواندیم و در آن نه تنها میهمانان، که خود شاه نیز بر زمین نشسته بود. این روایت‌ها اما نقیض‌هایی نیز دارند. سرهارفورد جونز فرستاده انگلیسی در دوره‌های زند و قاجار از یک «نگرانی» خود در دیداری با لطفعلی خان زند، شاه بی‌تاج و تخت، روایت می‌کند که در خود، تفاوت‌های شیوه نشستن حکمران با زیردستان و نیز میهمانان غیر ایرانی‌اش نهفته است.

«ورودی چادر باز بود همینطور كه نزدیك می‌شدم در هر فاصله‌ای به شاه تعظیم می‌كردم ... با شگفتی فراوان دستم را گرفت و تكان داد و گفت كه به من می‌گویند در كشور شما دوستان اینطور با هم خوش‌وبش می‌نمایند «بنشین» جائی برای نشستن غیر از زمین نمناك یا بالاپوش اسبی كه شاه بر روی آن نشسته بود وجود نداشت اعلیحضرت متوجه نگرانی من شد و شتابزده گفت تصور نكنید كه من از شما توقع دارم روی زمین بنشینید بیا و در كنار من بنشین چرا كه با شما سخن فراوان دارم ...».

اولئاریوس اما وضعیت یک میهمانی رسمی را از دوره صفوی برایمان بازگفته است که می‌تواند وضعیتی واژگونه نسبت به روایت جونز را نشان دهد «پشت حوض کنار دیوار، شاه بر تشکی ابریشمین، چهارزانو، مانند ایرانی‌های عادی بر زمین نشسته بود.

سفرای ما وقتی به مقابل شاه رسیدند خم شدند و با تعظیمی در خور وی ادای احترام کردند. ... سفرا بی‌درنگ به نزدیک خوانین و شاهزادگان راهنمائی شدند و بر روی صندلی‌های کوتاه نشستند. پانزده تن از اعضای برجسته و سرشناس کمیته نیز در همین تالار جای داده شدند ولی غلام‌بچگان و سایر اعضای عادی کمیته بیرون از این محدوده ... روی قالی نشستند».

آمبروسیو كنتارینی که در سده نهم هجری هم‌زمان با حکومت اوزون حسن به ایران آمده است ماجرای احضار خود به وسیله چند نفر از خادمان شاه را چنین آورده است «به من و سایر بزرگان كشورش اجازه نشستن داد، و بعد نوشیدنیها و تنقلات آوردند ... و ما به رسم ایرانیها بر روی قالی‌ها نشستیم و در خوردن شركت جستیم».

هرچند او روشن نمی‌کند که آیا شاه نیز همچون میهمانان غیر ایرانی بر زمین نشسته است اما تاکید او بر «رسم ایرانیها» می‌تواند بیانگر همین مساله باشد. قرینه این مدعا را چهارصد سال بعد در دوره ناصرالدین شاه قاجار، از میان نوشته‌های پولاک می‌توان جست «شاه به تناوب به طریق ایرانی یا ترکی می‌نشیند.

در تالارهای وی نیز صندلیهای راحت، نیمکت و تختهای بسیاری هست که همه با فیروزه و خاتم مزین است؛ اما هرگز از آنها برای نشستن استفاده نمی‌کند و این به علت ناراحتیی است که وضع ساقها برایش ایجاد می‌کند. اما هرگاه خود را به این کار مجبور کند انگشتان پا را که به طرف داخل کشیده مقابل هم قرار می‌دهد. هرچند که این طرز نشستن منظره ناخوش‌آیندی دارد باز نقاشان وی را به این حال نقاشی می‌کنند».

نکته جالب اما اشاره‌ای است که ارنست اورسل، جهانگرد بلژیکی در دوره قاجار در «سفرنامه قفقاز و ایران» به شیوه نشستن یک شاه ایرانی می‌کند. اشاره او به یک نقاشی روی دیوار است که تصویر فتحعلی شاه را روی تختی شبیه تخت طاووس نشان می‌دهد و شاه «به طرز ایرانی» بر تخت نشسته است.

در واقع تصویری که از تخت‌نشینی یک شاه ایرانی به نظر جهانگردی غیر ایرانی می‌آید، شیوه نشستن ایرانی او است، نه همچون پادشاهان اروپایی که تخت‌نشینی‌شان، به نشستن بر صندلی شباهت دارد.

کسبه بازار مانند عنکبوتی در تار خود چهارزانو نشسته‌اند
از میهمانی‌های رسمی که برون آییم، می‌توان یکسانی‌ها یا تفاوت‌های نشستن طبقات گوناگون ایرانیان را در موقعیت‌های غیر رسمی، در خانه و بیرون از آن به تماشا بنشینیم. اکیو کازاما نخستين وزيرمختار ژاپن در ايران، در کتاب سفرنامه و خاطرات خود به روزگار پهلوی اول، ما را به بازار می‌برد، جایی که به تعبیر وی «حال و هواي خالص ايراني و نگاره زندگي اصيل ايرانيان آسيايي بازمانده است».

او چنین روایت می‌کند «رفتار روزانه مردم هم نمادي از شيوه و منش آسيايي است، چنانكه نشستن بر زمين درست به عادت ژاپني‌ها مانند است. ... حجره‌دار و صاحب دكان، روي فرش جلوي پيشخوان نشسته است و با چهره و رفتاري بي‌خيال و آسانگير، قليان مي‌كشد يا چاي مي‌نوشد».

ژرار فوریه در دوره قاجار توصیفی همسان از بازاری‌ها به دست می‌دهد «در كنار هر یك از این دكان‌ها كارگر یا كارگرانی نشسته‌اند كه با همان تأنی مخصوص مشرق زمینی كه تا حدی حاكی از نقص آلت و افزار كار آنهاست مشغول حرفه خود هستند و من تاكنون در بازار كسی را ندیده‌ام كه ایستاده كار كند».

ارنست اورسل بلژیکی همین مساله را بازمی‌گوید «بازاری‌ها چهار زانو- که نحوه‌ی خاص نشستن ایرانی‌ها است- بدون کوچک‌ترین سروصدایی برای جلب مشتری ساکت و آرام در دکان خود به انتظار خریدار می‌نشینند».

هانري رنه دالماني در «سفرنامه از خراسان تا بختياري» نیز در همین دوره تاریخی نه تنها در بازار به «كسبه فروشنده» اشاره می‌کند که «مانند عنكبوتي كه در ميان تار خود قرار گرفته باشد چهارزانو در جلو دكان نشسته و منتظرند كه مشتري بيايد»، چنین وضعیتی را در مکتب‌خانه‌ها نیز پیش رویمان می‌گذارد «شاگردان دوزانو در اطراف معلم نشسته و در حاليكه درس را با آواز بلند ميخوانند اتصالا بدن خود را بجلو و عقب حركت ميدهند».

پولاک حتی اینگونه نشستن را در جابه‌جایی زنان و کودکان با کجاوه به تماشا نشسته و روایت می‌کند «زنان و کودکان کجاوه را دوست دارند. در این وسیله مسافرت دو محفظه را در دو طرف قاطر می‌آویزند که در هرکدام یک نفر به رسم ایرانی چندک می‌نشیند. زنان اروپائی به نشستن به این وضع دشوار نمی‌توانند عادت کنند».

نشستن ایرانی‌ها مانند ژاپن است
با این توصیف‌ها، مردمانی که در میهمانی‌های رسمی حکومتی، در بازار و حجره و در مکتبخانه مشتاقانه بر زمین می‌نشینند، طبیعتا در خانه‌ها و محیط‌های خصوصی نیز همینگونه رفتار خواهند کرد. بسیار در سفرنامه‌ها با روایت‌هایی روبه‌روییم که نه تنها ایرانیان را در خانه‌های خود و نیز در میهمانی‌های غیررسمی و خانوادگی، نشسته بر زمین نشان می‌دهند که، میهمانان غیر ایرانی‌شان را، شاید ناخودآگاه، به پیروی از این سبک زندگی وامی‌دارند.

اشاره به برخی از این روایت‌ها می‌تواند تصویری روشن پیش رویمان بگذارد. اولئاریوس در این زمینه به حضور در یک میهمانی اشاره دارد «غذاها را که بر روی سر حمل می‌کردند نزد ما آوردند و سفره‌ئی بر زمین پهن کردند و ما بایستی مانند ایرانی‌ها کنار سفره می‌نشستیم و این‌گونه نشستن برایمان کمی مشکل بود».

نوبويوشي فوروكاوا از اعضای هیات هفت نفره ژاپنی که به دستور وزیر دارایی ژاپن، برای گسترش روابط بازرگانی در دوره ناصرالدین شاه قاجار به ایران آمده است، در وصف ویژگی‌های باغ ایلخانی، اقامتگاه هیات، چنین نوشته است «بر كف اتاق، از ميان آن تا يك ديوار قالي ايراني گسترده بودند، و سه سوي ديگر اتاق با كف‌پوش ضخيمي فرش شده بود كه بر آن مي‌نشستند. همه‌جا در خانه‌هاي ايراني چنين است، و [رسم نشستن بر كف اتاق] مانند ژاپن است».

آبراهام جکسن که در اواخر دوره قاجار به ایران آمده است باز به شیوه نشستن ایرانی چنین اشاره می‌کند «برای صرف غذا به رسم مشرق زمین روی زمین که پر از مخده‌های نرم بود، نشستیم». پولاک درباره شیوه کلی نشستن ایرانیان چنین می‌نویسد «همانطور که می‌دانیم شرقیها به هنگام نشستن از صندلی استفاده نمی‌کنند.

ایرانی حتی نیمکت هم ندارد، بلکه بر روی نمد ضخیم و فرشهای گسترده می‌نشیند». او آنجا که ویژگی‌ها و تفاوت‌های خانواده‌های ایرانی را وصف می‌کند، اختلاف میان خانه‌نشینی ثروتمندان و فقیران را در خانه‌ها، نه در شیوه نشستن، که، در پوششی برمی‌شمرد که روی آن آرام می‌گرفته‌اند؛ اعیان و ثروتمندان بر «فرش گرانقیمت سنگین» و «خانواده‌هائی با درآمد کمتر» بر «منسوجی رنگارنگ و سفت و سخت» که «به آن گلیم می‌گویند».

این پزشک اروپایی اما تاکید می‌کند در برخی خانه‌ها صندلی‌هایی وجود دارد زیرا «چه‌بسا که به مهمانان اروپائی در خانه‌ها صندلی تعارف می‌شود. در خانه‌های معتبر معمولا دو تا سه صندلی به صورت ذخیره وجود دارد.

برای ایرانی نشستن روی صندلی راحت نیست، نمی‌داند با ساقهای پایش چه کند؛ پس از مدتی مطلب را فراموش می‌کند و باز به رسم ایرانیها می‌نشیند که به سهم خود این کار هم به هنگام تواضع کردن یا برخاستن از صندلی برایش اشکال بسیار ایجاد می‌کند».
جهان‌بینی ساده‌گیرانه ایرانیان

در پیوند با شیوه نشستن‌شان
جهانگردان و شرق‌شناسانی که درباره شیوه نشستن ایرانیان بر زمین سخن رانده‌اند، بیشتر این شیوه‌ها را توصیف کرده و کمتر به علت‌یابی این پدیده پرداخته‌اند. شاردن در این میانه اما به موضوعی اشاره می‌کند که می‌تواند یکی از علت‌های گرایش ایرانیان به چنین سبکی در زندگی روزانه‌شان باشد.

او شیوه نشستن ایرانیان بر زمین را با جهان‌بینی آسان‌گیرانه این مردمان در زندگی در پیوند می‌داند. او برآن است محیط و سرزمینی که ایرانیان از روزگاری دور در آن قرار یافته‌اند، در این شیوه زندگی، به گونه ویژه در موضوعِ نشستن، بسیار تاثیرگذار بوده است «زندگي آنان ساده و نيازمنديهاشان اندك است، و ناچار نيستند مانند ما كه بر اثر نامساعدتهاي اقليمي احتياجات زياد داريم، و براي تهيه كردن آنها ناچاريم هرچه بيشتر زحمت بكشيم، خود را فرسوده و ناتوان كنند.

حقيقت اين است كه رنجها و زحمتهاي توان‌فرسا همه از احتياج سرچشمه مي‌گيرد، و چه سعادت و موفقيّت بزرگي است كه انسان بتواند در محيط و سرزميني كه با حدّاقل نيازمنديها به خوشي و آسايش زندگي كند به سر برد. ... من بر اين اعتقادم كه محيط پديدآورنده و موجد عادات و اخلاق و اميال اقوامي است كه در آن محيط زندگي مي‌كنند؛ و اختلاف عادات و تمايلات اقوام مختلف بيش از اختلاف محيط زيست آنها نمي‌باشد».

او بر مبنای همین باور است که می‌نویسد «هواي خشك و سالم» ایرانیان را «از داشتن تخت‌خواب و ميز و صندلي بي‌نياز مي‌دارد».

شاردن در سفرنامه‌اش به آداب خاص ایرانی‌ها برای نشستن در مجالس به تفصیل اشاره می‌کند. این توصیف، گونه‌های نشستن را نیز با خود همراه کرده است «در ايران نشستن در مجالس آداب خاصي دارد. در حضور كساني كه احترامشان واجب و لازم است زانوان را به زمين مي‌زنند، و روي دو قوزك پا مي‌نشينند. در مجلس متشكل از همسايگان طرز نشستن راحت‌تر است.

بدين‌سان كه ساق پاها را به طرف داخل به صورت متقاطع در مي‌آورند و بدن را راست مي‌گيرند. اين قسم نشستن را چهار زانو مي‌گويند، زيرا دو زانو و دو قوزك پا روي زمين قرار مي‌گيرد. دوستان و بستگان در چنين مجالس يكدگر را به راحت نشستن دعوت مي‌كنند، يعني هرگونه مي‌خواهند ساق پاهاي خود را به حال متقاطع درآورند. اما اگر يك نيمه روز هم در جاي خود بنشينند وضع نشستن خود را تغيير نمي‌دهند.

مردمان مشرق زمين هنگامي كه در مجلسي مي‌نشينند كمتر از ما مي‌جنبند و بي‌تابي و بي‌قراري از خود نشان نمي‌دهند. آنان موقر و متين مي‌نشينند، به بدن خود تاب و پيچ نمي‌افگنند و حركات ناموزون و نامأنوس نمي‌كنند، مگر اين كه براي رفع خستگي به بدن خود حركتي بدهند ... ظاهر ماندن نوك پا به هنگام نشستن نيز نشان بي‌ادبي است. به همين سبب وقتي مي‌نشينند سرپاي خود را زير دامن جامه خود مي‌پوشانند».

پولاک نیز در سفرنامه‌اش توصیفی دگرگونه از شیوه نشستن ایرانیان به دست می‌دهد. یک ایرانی به روایت وی «به تقلید از شتر دو زانو می‌نشیند یعنی ساق پا را از زانو خم می‌کند و آن را به عقب می‌برد و کف پا را از قوزک دراز می‌کند به صورتی که با ساق یک زاویه صد و هشتاد درجه درست می‌شود و چنان می‌نشیند که نشیمنگاه درست روی پاشنه واقع می‌شود و بدین ترتیب مرکز ثقل بدن کاملا به پاشنه منتقل شده است. به این حالت چهارزانو نشستن می‌گویند. علی‌العموم پشت به جائی تکیه داده نمی‌شود و آزاد می‌ماند؛ فقط کسانی که در خانه می‌خواهند استراحت کنند به بالشی که استوانه‌ای شکل است تکیه می‌دهند.

بر زمین نشستن ظرافت خاصی می‌خواهد و مثلا به دستها نباید تکیه کرد و لباسها را باید چنان مرتب داشت که زانو و پاها را کاملا بپوشاند و بخصوص از پا هیچ‌چیز پیدا نباشد. ... هرگاه ناگزیر شود در جائی که فرش پهن نکرده‌اند مدتی دراز بنشیند، به حالتی که در هنگام تخلیه رخ می‌دهد یعنی چندک [احتمالا چمباتمه] می‌نشیند؛ هرگاه پشت او به جائی تکیه داشته باشد می‌تواند مدت زیادی که تعجب‌آور است به همین وضع بماند. ... زن ایرانی از این حالت چندک نشستن خیلی ناراحت نمی‌شود چون از بچگی تقریبا به این صورت نشستن عادت کرده است. اما زنهای اروپائی ... سخت از این وضع در عذابند و آن را غیر قابل تحمل می‌یابند».
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید