تعاملات تسلا و ادیسون
فیلم به هیچ عنوان نمیخواهد طبق باور عمومی، ادیسون را شخصی که دزد ایده یا شیاد است معرفی کند و سعی میکند که بیطرفانه دلایل ترک کارگاه ادیسون توسط تسلا و جدایی مسیر این دو دانشمند را به تصویر بکشاند.
کد خبر :
۹۲۸۴۹
بازدید :
۴۱۳۸
آریو راقب کیانی | فیلم بیوگرافی ژانری است که طرفداران خاص خود را دارد و معمولا زیرشاخهای از ژانر درام حماسی قرار میگیرد. فیلمهای زندگینامهای، چون برمبنای واقعیت بنا نهاده شدهاند شاید بیشترین تاثیرگذاری و الهامبخشی را برای مخاطبان خود به همراه آورند. فیلم «تسلا» همانطور که از نام آن برمیآید، روایتگر دانشمند و مخترع بزرگ قرن بیستم است.
البته این فیلم بیشترین تمرکز خود را بر مسائل و تعاملات نیکولا تسلا (با بازی ایثن هاک) و توماس ادیسون (با بازی کایل مک لاکلن) بنا نهاده و بر این اساس شخصیتپردازی آنها به شکل دو رقیب ابدی پرداخت شده است. فیلم به هیچ عنوان نمیخواهد طبق باور عمومی، ادیسون را شخصی که دزد ایده یا شیاد است معرفی کند و سعی میکند که بیطرفانه دلایل ترک کارگاه ادیسون توسط تسلا و جدایی مسیر این دو دانشمند را به تصویر بکشاند.
سکانسهای ابتدایی فیلم که با مباحثه این دو دانشمند رقم میخورد، مقدمه تاریکی را پدیدار میسازد که سرمنشا آن از جدال ذهنی و جسمی هر یک از این دو نفر و عدم درک متقابل آنها میباشد که قرار است رفته رفته روشنایی را به ارمغان آورد. حتی در لحظات آغازین فیلم دوربین لرزان و اعوجاجگونه مایکل آلمریدا در مرافعههای فیمابین جوری قاببندی میشود که تماشاگر قدر روشنایی که در حال حاضر دراختیار دارد را بیشتر بداند.
البته فیلم در رعایت خط اعتدال خود زمانی تسلا را شخصیت انسانیتر نسبت به ادیسون معرفی میکند؛ آنجا که فرضیه تسلا را از خلق ماشینآلات توسعه زندگی مردم و در کفه دیگر نقش ادیسون را در تغییر ولتاژ برای اعدام «ویلیام کمبلر» به وسیله برق موثر میداند را نمیتوان بیتفاوت گذشت و زمانی نیز بیتعارف دستگاه و موتور بودن مردم از دید تسلای ماجراجو را مورد نکوهش قرار میدهد.
میتوان گفت که دوئل برقی این دو نابغه هیچگاه به نتیجه نمیرسد. فیلم «تسلا» برای ایجاد تضاد و تناقض موقعیتها از درونگرا بودن شخصیت تسلا و برونگرا بودن شخصیت ادیسون به نحو احسن بهره برده است و این را میتوان در بازی هر دو بازیگر که به صورت الاکلنگی عمل میکند، مشاهده کرد.
پردازش کاراکتر تسلا به عنوان شخصیتی که از خود بسیار رفتار وسواسگونه در رابطهگیری با آدمها نشان میدهد به قدری ماهرانه پایهریزی شده که حتی به وقت صرف شام نیز این تردید در قالب دستمال کشیدن به همه عناصر روی میز به وسیله او نمایان میشود.
برهه تاریخی مدنظر فیلمساز که به دلایل خروج تسلا از کارگاه ادیسون و روند رو به رشد یا زوال هر کدام از آنها اشاره دارد نیز به این موضوع کمک شایانی کرده است. البته که وجود راوی با حضور کاراکتر «آنه مورگان» که تسلا را دوشادوش همراهی میکند از ظرافتهای فیلم تسلا به عنوان یک فیلم بلند سینمایی کاسته و آن را مبدل به یک شبه مستند راوی میزبان کرده است.
حتی در لحظههایی از فیلم میبینیم که راوی تعداد نامهای گوگل شده ادیسون و تسلا را در لپتاپ به رخ میکشد که این حکایت از این دارد که تماشاگر فاصله فعلی اندک خود با ۱۲۰ سال قبل را مدیون این دو دانشمند است.
نمونههای مشابه که دال بر شکست زمان است را میتوان به گوشی همراه در دستان ادیسون و میکروفن در دست تسلا مشاهده کرد که فیلم تعمدا تونل به زمان آینده داشته است. اما چیزی که در فیلم از تسلا به عنوان یک انسان مافوق بشری پردهبرداری میکند به نابغه بودن و اکتشاف او برنمیگردد بلکه به بخشی از شایعات پیرامون او درخصوص ارتباطگیری با موجودات فرازمینی و پیریزی این تفکر و رساندن سلام او به سیاره دیگر است.
فیلم بسیار به پیوند تسلا و الهامگیری او از طبیعت دقت نظر داشته و بدین منظور از تکنیک ویدیو بک پروجکشن و عکس پیشزمینه استفاده کرده است.
مناظری از طبیعت که به صورت پردهای در فیلم ظاهر میشود، فیلم را هم از منظر بصریسازی موقعیتها و هم از منظر زمانی و مکانی تفکیک میکند. این تکنیک که به عنوان یک ساختار فراگیر عمل میکند تا حدودی ذهنیت ماورایی، نقاشی شده و جلوتر از زمانه تسلا را عیان میکند. نگاه فیلم در اینکه تسلا قصد و نیت آمیختن صنعت با طبیعت را داشته کاملا مشهود است.
البته در این حین کاراکتر «آنه مورگان» به عنوان شخصیت آینه تسلا تمام تلاش خود را برای جلا دادن به روح تسلا انجام میدهد ولیکن هیچگاه خود را در قامت زن دیگر موثر بر زندگی تسلا یعنی سارا برنارد (با بازی ربکا دایان) نمیبیند و علائم سرخوردگی به مرور در رفتار او نیز به عنوان معلم اخلاق تسلا یافت میشود.
دیالوگهایی، چون «ایدهآلگرایی با نظام سرمایهداری جور درنمیآید» و «آیا رویاها و ذکاوت برای نجات دنیا کافی هستند؟»، «انرژی، انرژی میسازد» و «تفکر از دانش کمتر است» لحظاتی از رویایی این دو نفر است که هر یک بر زندگی دیگری تاثیری خاص داشته است؛ برای تسلا اثری مادی و برای آنه اثری معنوی!
پایانبندی فیلم و نمایاندن افول هر دو دانشمند چندان جدی گرفته نمیشود و به سخنرانی راوی کفایت میشود.
اینکه ادیسون در پروژه معدن خود شکست مالی عظیمی میخورد و تسلا در به در به دنبال سرمایهگذار برای پیادهسازی ایده جدید خود و حتی بیان تفکرات متفاوتش نسبت به جنگ است و درنهایت در فقر و تنهایی میمیرد، نمیتواند به تماشاگر تلنگری که خاصیت اینگونه ژانر هست را بزند.
در نتیجه فیلم که میتوانست در انتهای خود بسیار الهامبخش باشد، بسیار خنثی عمل میکند و قدر محرک بودن این سبک سینمایی را نمیداند. دست آخر تماشاگر با اطلاعات زیادی درخصوص جریان متناوب، سیمپیچ، نیروگاه برقی، میدان مغناطیسی، موتور القایی و... مواجه است که نمیتواند دوشاخهای برای آنها پیدا کند!
۰