از قطعی برق تا جیره بندی آب؛ کفگیر به تهِ دیگ خورده است؟
بعد از خشکسالی شدید و فراگیر قدیمیِ دهه ۱۳۳۰ به سالهای بسیار مرطوب و سیلابی قدیمیِ ۴۸-۱۳۴۷ تا ۵۲-۱۳۵۱ رسیدیم. مثال بعدی را میتوان در دو دهه اخیر مورد توجه قرار داد که طی آن از یک دوره خشکسالی شدیدِ درازمدت پانزده ساله به سیلابهای خسارتبار و فراگیر سال آبی ۹۸-۱۳۹۷ رسیدیم.
رییس کمیته ارزیابی سیلاب کمیته ملی سدهای بزرگ ایران گفت: بررسی آمارِ میزان تخلیهِ آب از چاهها نشان میدهد که علیرغم افزایش تعداد چاههای حفاری شده در طی یک دهه اخیر، مجموع آب تخلیه شده افزایش نیافته است! یعنی این که دیگر آب بیشتری برای تخلیه از چاهها وجود ندارد و به عبارتی کفگیر به تهِ دیگ خورده است.
مصطفی فداییفرد، با اشاره به موضوع کمآبی و قطعی برق اظهار داشت: در حالی که کاهش شدید بارندگی و خشکسالی در سال جاری نگرانیهای جدی برای تامین آب و برق مورد نیاز در تابستان داغ پیشرو برای مردم و مسئولین ایجاد کرده و از هم اکنون شاهد قطع گسترده برق در کشور هستیم، متاسفانه در همین زمان، بارندگی در برخی در استانها از جمله زنجان و آذریایجان شرقی منجر به وقوع سیلابهای خسارتبار شده که در نوع خود پدیدهای بینظیر است.
این پژوهشگر آب گفت: بسیاری از مدیران و کارشناسان، این وضعیت را به موضوع تغییر اقلیم مربوط میدانند، ولی برای اثبات وقوع پدیده تغییر اقلیم نیاز به آمار و اطلاعات بیش از ۱۰۰ سال و مطالعات گسترده است که هم اکنون در سطح بینالمللی جاری است و تاکنون هیچ مرجع معتبری موفق به اثبات آن نشده است.
وی تاکید کرد: بر این اساس نمیتوان منکر اثرات مرتبط با تغییرات اقلیمی بر وخامت اوضاع شد، ولی به طور یقین، نقش افزایش دما، کاهش مقدار بارندگی، افزایش شدت بارندگیها و تغییرات نوع، الگو و زمان بارندگی در ایجاد این شرایط بحرانی در مقابل سایر عوامل بسیار اندک است.
فداییفرد خاطرنشان کرد: بررسی آمار و اطلاعات بارش و روانآب در بخشهای مختلف کشور در دورههای آماری سالهای اخیر حاکی از کاهش ۱۰ درصدی مقدار بارشها در مقابل کاهش ۴۰ تا ۵۰ درصدی روانآب است که منجر به وقوع خشکسالی هیدرولوژیکی شدید شده است.
وی گفت: در خصوص وقوع سیل دو عامل اصلی وجود دارد، یکی مقدار احتمال وقوع سیل و دیگری میزان آسیبپذیری آن، که حاصل ضرب این دو عامل، میزان خطر را بدست میدهد. درباره احتمال وقوع سیل و این که آیا تغییر اقلیم آن را دستکاری کرده یا خیر، تاکنون هیچ پژوهشی به اثبات نرسیده است. ولی بررسی اطلاعات مربوط به خسارات سیل، اثباتکننده افزایش عامل آسیبپذیری است.
کاهش پوشش گیاهی و جنگلی، تخریب مراتع، توسعه کشاورزی، توسعه غیراصولی مناطق شهری، فقدان پیوست سیلاب در طرحهای توسعه شهرها، شهرکها، راه، راهآهن و سایر زیرساختها، برداشت غیراصولی از معادن شن و ماسه رودخانهای همگی منجر به افزایش آسیبپذیری هستند، ولی از همه مهمتر و تاثیرگذارتر، برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی است که به گسترش پدیده فرونشست زمین نیز منجر شده است. این مورد هم در تشدید خشکسالیها بسیار موثر است و هم در افزایش فراوانی و شدت وقوع سیلابها.
رییس کمیته ارزیابی سیلاب کمیته ملی سدهای بزرگ ایران بیان داشت: در سال ۱۳۵۷ حدود ۵۰ هزار حلقه چاه در ایران وجود داشته است، ولی این رقم در سال ۱۳۹۵ به بیش از ۷۰۰ هزار حلقه رسیده است، البته از سال ۱۳۹۵ به بعد، رشد حفاری چاه در کشور بسیار کُند شده است که در نگاه اول بسیار خوشایند مینماید و به نظر میرسد که فعالیتهای مدیریتی منجر به آن فرآیند مطلوب شده است، ولی بررسی آمارِ میزان تخلیهِ آب از چاهها نشان میدهد که علیرغم افزایش تعداد چاههای حفاری شده در طی یک دهه اخیر، مجموع آب تخلیه شده افزایش نیافته است! یعنی این که دیگر آب بیشتری برای تخلیه از چاهها وجود ندارد و به عبارتی کفگیر به تهِ دیگ خورده است و برداشت آب از چاههای جدید یعنی کاهش تخلیه آب از چاههای قدیمی!
به گفته وی؛ فاجعه توسعه ناپایدار که در طی چهل سال اخیر مورد توجه مسئولین و مدیران ِمنابع و مصارف آب و محیط زیست کشور قرار گرفته است، وقتی نمایانتر میشود که به دلیل کمبود آب، علاوه بر تبعات ناشی از قطع برق و جیرهبندی آب شرب شهرها، امکان تامین آب مورد نیاز صنایع و از آن مهمتر کشاورزی فراهم نشود و تبعات معیشتِ جمعیت بزرگی از مردم نیز گریبانگیر شود.