سهراب شهید ثالث؛ پایه گذار سینمای نوین
سبک کار شهید ثالث در نظاره کردن جزییات و لحظات روزمره است، بدون آنکه احساساتی باشد یا از گفتگو و موسیقی یا تدوین هیجانی و نمایشی استفاده کند. همه عوامل داستانی خلاصه شده و داستان و حادثه به حداقل لزوم رسیده است.
سهراب شهید ثالث از جمله مهمترین کارگردانهای مطرح و برجسته در دوران پیش از انقلاب اسلامی است. او به دلیل آشنایی با نحلههای نوین و معاصر هنر جهانی و همچنین ارتباط سازنده با جریانهای دگر اندیشانه هنری و ساخت آثار ممتاز سینمایی خود جریان جدیدی را در سینمای ایران پایهگذاری کرد.
از بزرگترین کارگردانان سینمای معاصر ایران، آلمان و پایه گذار سینمای نوین و متفاوت است. سالها پیش بارها فیلمهای او در جشنوارههای مهم بین المللی از قبیل کان، برلین، روتردام، شیکاگو و... نشان داده شده و جوایز عمدهای نیز گرفته است، اما از آنجا که سهراب ۲۳ سال از ایران دور بود و با وجود موفقیتهای پی در پی بین المللی، کارهای سینمایی اش از دید بسیاری از ایرانیان ناشناخته باقی مانده است.
سینمای شهید ثالث
سینمای جدی و متفاوت ایران که از اواسط دهه ۴۰ و تمام دهه ۵۰ شکوفا شد و به دلایل سیاسی آن دوران و بنابر اقتضای جنبش سینمای نو اروپا سبکهای گوناگون همچون سینمای متعهد سیاسی، نمادگرا و هنری را که زبان پیچیدهای دارد به ارمغان آورد، اما در آن میان ظهور شهید ثالث تحول عظیمی در بینش سینمایی ایران ایجاد کرد.
یک اتفاق ساده و طبیعت بی جان در عین سادگی و محلی بودن پیچیده و جهانی میشوند. بازیگر کودکِ یک اتفاق ساده در عین حال نماد خود فیلمساز و کودکان دیگر و نسلی میتواند باشد که محرومیت و آزار دیده و در کودکی پیر شده اند.
سبک کاری شهید ثالث
شهید ثالث در عین حال که بی تفاوتی دستگاه آموزشی و مسأله تنبیه و استثمار و آزار کودکان را توسط والدین و معلم و ناظم در «یک اتفاق ساده» نشان میدهد در ضمن فقر پدر و مادر و محیط آنها را نیز نمایش میدهد و جریان فساد و استثمار و تنهایی را از درون خانه به مدرسه و به مغازه و خیابانها و آن طرف شهر جایی که قطارها میروند و آگهیهای تبلیغاتی رادیو پخش میشوند، میبرد. (۳)
استادی شهید ثالث در غیر نمایشی کردن صحنههای متداول نمایشی مثل «مرگ» است که خیلی ساده از آن رد میشود و بر عکس تاکید روی صحنههای غیرنمایشی مثل خوردن، خوابیدن و تمیز کردن، راه رفتن و نگاه کردن است و بدین گونه فیلمهای داستانی او رنگی مستند به خود میگیرند.
موضوع تکرار که در بیشتر فیلمهای شهید ثالث مطرح است، مأورای نمایش گذشت زمان، تکرار زندگی روزمره و بیان فلسفی تکرار است. فیلمهای ثالث اول و آخری ندارد. گویی فیلم از نیمه داستان شروع میشود و بعد از اتمام فیلم نیز داستان همچنان ادامه دارد.
کیفیت عمده دیگر کار ثالث در توجه به سکوت است و حذف صداها و پرهیز از موسیقی به خصوص موسیقی هیجانی که برای پیشبرد داستان و عواطف آدمهای فیلم به کار میرود. صداها همیشه در حداقل است و به همین جهت کمترین صدا بیشترین تاثیر را دارد.
ابتدای فیلم «هانس جوانی از آلمان» که با چکههای شیر آب شروع میشود، مشابه با شروع فیلم «بلوغ» است که با تیک تیک ساعت در تاریکی شروع میشود. این صداها هماهنگ با تصاویر تاریکی است که فقط قسمتی مختصر نور دارد و تماشاگر فقط قادر به بدن شبحی از محیط و بازیگران فیلم است.
دو فیلم ایرانی ثالث از این نظر نیز اهمیت خاصی دارند که در ایران ساخته شده اند و معنای تاریخی و سیاسی خاصی پیدا میکنند. محیط، آدمها و موضوع با فیلمساز و روحیه او بیشتر نزدیک هستند تا محیط آلمان، مثل شعر گفتن به زبان بیگانه، فیلسمازی در غربت در فرهنگی که تفاوت بسیار با فرهنگ ایرانی دارد، شکل و کیفیتی دیگر پیدا میکند.
میتوان گفت که موضوع اصلی فیلمهای ثالث زوایای مختلف استثمار از خود بیگانگی و غربت است که با مهاجرت به آلمان دارای بُعد جدیدی میشود و آن غربت فرهنگی است. اگر غربت در فیلمهای ایرانی او به صورت غربت طبقه اجتماعی منعکس شده در فیلمهای آلمانی او به صورت غربت فرهنگی و ملی درآمده، گرچه همواره لایه پایینی مساله غربت عاطفی بوده است.
شهید ثالث به واسطه بهره گیری از مولفههای ناسینمایی همچون سکونِ پایدار و اقتصاد بی بازگشت و تلفیق هوشمندانه آن با عناصر فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و عرفانِ ایرانی، توانست به عنوان یک سینماگر پیشرو در دوران قبل از انقلاب اسلامی مبدع نوعی از ناسینما در ایران باشد.
سرانجام
منابع:
۱. تاریخ سینمای ایران، جمال امید، تهران:انتشارات روزنه، تهران، چاپ اول، بهار ۱۳۷۴،
۲. تاریخ سینمای ایران از آغاز تا سال ۱۳۵۷، مسعود مهرابی، تهران: ناشرف مولف، چاپ نهم، تابستان ۱۳۷۶،
۳. اصلانی، محمدرضا، دگرخوانی سینمای مستند، تهران: نشر رونق و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی
۴. جلالی، پرویز، دگرگونی اجتماعی و فیلمهای سینمایی در ایران، انتشارات فرهنگ و اندیشه