امید، سرمایه این روزها

راستش با وجود شوقی که برای به نمایش گذاشتن مستند جدید بلندمان داشتم؛ چرا که عاشقانه و با سختگیری بسیاری دوسال و نیم از عمرم را صرفش کرده بودم، اما از آنجایی که حفظ جان انسان‌ها برایم مهم‌تر بود؛ طی این مدت به هیچ نمایشی تن ندادیم.

کد خبر : ۹۶۱۱۱
بازدید : ۱۸۴۲
آزاده بیزارگیتی | شیوع کرونا از سهمگین‌ترین اتفاقات سال‌های اخیر است که حتی از آن به عنوان بزرگ‌ترین بحران بعد از جنگ جهانی دوم یاد می‌شود.

مرگ و میر، از دست دادن عزیزان، قرنطینه، انزوای نسبی اجتماعی، نابسامانی‌های معیشتی، دوران سخت اقتصادی، سالمندی و... همه چالش‌هایی است که زندگی بسیاری از مردم را تحت تأثیر قرارداده است.

مستندسازی که عموماً در زمره مشاغل سخت به حساب می‌آید هم از این قاعده مستثنی نبود. بسیاری از پروژه‌های مستندسازی طی دو سال گذشته متوقف شد و طبعاً زیست مستندسازان با چالش و خطر جدی مواجه شد. تعداد زیادی از مستندسازان بنا بر احساس مسئولیت اجتماعی به ثبت و ضبط چالش‌ها روی آوردند و برخی دوربین‌ها را سمت خود چرخاندند و فیلم‌های خودبیانگر ساختند.
اهتمام جدی صورت گرفت تا تصاویر این دوران ثبت شود و حافظه تاریخی بسازد. اگر چه به اعتقاد من انسان امروز و درگیر کرونا چنان گیج و ناتوان است که نمی‌توان از او انتظار داشت که آثار قابل قبول و تأثیرگذار تولید کند. از این رو با وجود اینکه بسیاری از این آثار ارزشمند است، اما هنوز شاهد کاری مؤثر و ماندگار در این حوزه نبوده‌ایم.
بیشتر آثار به رپرتاژ‌های خبری جنگ‌های جهانی یا شرایط بحرانی شباهت دارد. عجیب هم نیست چرا که خلق اثر ماندگار به زمان نیاز دارد، باید از این بحران فاصله بگیریم تا بتوانیم بر آن تأمل کنیم و بهتر جوهره مسائل را دریابیم تا برای مثال اثری خیره‌کننده در حد «طاعون» کامو در ادبیات خلق کنیم؛ اثری که آیینه‌ای تمام نما از اوضاع شهروندان یک سرزمین، از زیست جهان آن‌ها و چالش‌هایشان در زمان کرونا باشد.
فارغ از جریان تولید، درخصوص اکران آثار در این دوران و حتی آثاری که کمی پیش از کرونا ساخته شد با مشکلات عدیده‌ای مواجه بودیم. سینما و تئاتر و اساساً هنر ضربه مهلکی بر تن زخمی‌اش وارد شد. با شیوع کرونا و باز و بسته شدن سینما‌ها تکلیف فیلم‌های تولید شده چه می‌شد؟
من از تجربه شخصی خودم می‌گویم که با یک تیم کاملاً مستقل سه سال شبانه روز وقت گذاشتیم تا ایده‌ای راکه داشتم، بپرورانم و با همراهی گروه پر تلاش و همراهانم مستند بلند «دختران نجار، دونوازی برای یک رؤیا» را که آخرین مستندم است به سرانجام برسانم. بعد از صرف وقت و انرژی چند ساله، اما فیلم در کمد ما باقی ماند.
راستش با وجود شوقی که برای به نمایش گذاشتن مستند جدید بلندمان داشتم؛ چرا که عاشقانه و با سختگیری بسیاری دوسال و نیم از عمرم را صرفش کرده بودم، اما از آنجایی که حفظ جان انسان‌ها برایم مهم‌تر بود؛ طی این مدت به هیچ نمایشی تن ندادیم.
ما حتی فرصت نداشتیم تا یک بار دور هم جمع شویم و با گروه سازنده فیلم در کنار هم فیلم را ببینیم. راستش تمام این مدت به خاطر احساس مسئولیت با خودم فکر می‌کردم برای حفظ جان انسان‌ها حتی به نمایشی محدود هم تن ندهم تا جان حتی یک انسان را در خطر نیندازم.
اگر چه تا پیش از این هم چرخه نمایش آثار مستند با آسیب‌های جدی مواجه بود و جز نمایش‌های محدود، نامنظم و نمایش‌های گاه به گاه و رایگانش که همواره بحث جدی مستندسازان بود نمایش سازماندهی شده و کارآمدی نداشت.
اما با ظهور کرونا درواقع بر بساطی که بساطی هم نبود این چالش صدچندان شد. شیوع کرونا و ضرورت قرنطینه البته اگر دغدغه‌های معیشتی مردم و غم نان اجازه می‌داد شاید فرصت مناسبی بود تا خانواده‌ها بتوانند زیست روزمره‌شان را بیشتر از همیشه با هنر و ادبیات و سینما در هم آمیزند؛ فیلم ببینند، کتاب بخوانند، اما چه انتظاری می‌شد داشت در میانه این همه بحران بی‌شک نخستین قربانی هنر است...!
البته بی‌شک گسترش پلتفرم‌ها و vod‌ها و اکران آنلاین هم مواجهه تازه‌ای بود که به فراخور جهان مدرن و نیز درگیری با ویروس کرونا مخاطب وسیع‌تری را در سرتاسر ایران به دیده شدن آثار مستند دعوت می‌کرد. اما همه ماجرا این نیست. ما فیلمسازان یک سری از فیلم‌هایمان طی این دوران اساساً برای پرده عریض سینما تولید شده بودند.
تکلیف ما چه می‌شد؟ ساعت‌ها روی صداگذاری، موسیقی و تک تک عناصر فیلم کار جدی شده بود و با نمایش در پلتفرم آنلاین، از ارزش‌های هنری و تأثیرگذاری آن کاسته می‌شد. گزینه‌های آنلاین با وجود همه حسن‌هایی که داشت برای ما چندان هم که باید امن نبود. همه می‌دانیم که خود نتفیلیکس هم اگر اثری را تولید می‌کند یک ساعت بعد کسی در دورترین نقطه جهان می‌تواند آن را بی‌اجازه تکثیر کند...!
پس نگرانی برخی از ما که بحق هم بود سبب شد فعلاً ناگزیر ترجیح دهیم فیلم‌مان را در کشوهایمان نگه داریم و منتظر روز‌های بهتری بمانیم. نکته دیگر اینکه فراموش نکنیم در این ایام شرایط مستندسازان هم از عامه مردم جدا نبود.
آن‌ها نیز با چالش‌های معیشتی، انزوا‌های نسبی، سرگردانی ناشی از شرایط دست و پنجه نرم کردند. ما تعدادی از همکاران‌مان را در مسیر ثبت کرونا از دست دادیم.
در این میان تلخ‌تر اینکه همچون خیلی وقت‌های دیگر از حمایت‌های چندانی هم بهره‌مند نبودیم. گاهی دلسرد شدیم و گاهی ترجیح دادیم با چنگ و دندان شعله امید را که تنها سرمایه این روزهای‌مان است در وجودمان زنده نگه داریم.
در نهایت با همه این‌ها این‌روز‌ها اولویت همه ما سلامت مردم سرزمین‌مان است و بیشتر به عنوان یک شهروند نگران همه جهان و نگران جامعه پیرامونم هستم و آرزو دارم همه ما بویژه هموطنان‌مان از این بحران پروحشت کرونا آسوده شوند و رهایی یابند...
منبع: روزنامه ایران
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید