بازگشت پرونده قتل وحید مرادی به دادسرا
بررسیهای اولیه نشان داد که وحید مرادی با سلاح دستساز به قتل رسیده است. کارآگاهان در ابتدا چند متهم را در پرونده قتل وحید مرادی شناسایی کردند تا اینکه فردی به نام سعید بهعنوان متهم اصلی قتل وحید شناخته شد.
کد خبر :
۹۶۹۵۰
بازدید :
۳۷۳۶
پرونده قتل وحید مرادی، قاتلی که پس از دستگیری و در زندان رجاییشهر به قتل رسید، مجددا برای رفع ایرادات به دادسرای امور جنایی تهران ارسال شد تا تحقیقات درباره آن کامل شود.
پرونده قتل وحید مرادی که در تابستان سال ۹۷ در زندان و در جریان یک درگیری به قتل رسید، پس از صدور کیفرخواست، به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و قضات شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران، در بهمنماه ۹۸ سعید را به قصاص محکوم کردند.
پرونده با اعتراض متهم به دیوان عالی کشور ارسال شد که دیوان عالی کشور ایراداتی به پرونده وارد دانست و پرونده در شهریور ۹۹ مجددا به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد.
در ادامه، مجددا با اعتراض متهم به حکم صادره، پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد که دیوان اینبار نیز ایراداتی به پرونده وارد دانست و پرونده بابت رفع ایرادات به دادسرای امور جنایی ارسال شد تا تحقیقات در این پرونده کامل شود.
وحید مرادی ۲۶ اردیبهشت ۹۷ در نزاعی یکی از دوستانش را به قتل رساند و بعد از فرار در ۵۰۰ متری مرز ترکیه بازداشت شد. وحید پس از بازداشت، به زندان رجاییشهر انتقال یافت. تا اینکه در روز ۱۱ تیر ۹۷ حین هواخوری در زندان رجاییشهر کرج به قتل رسید.
بررسیهای اولیه نشان داد که وحید مرادی با سلاح دستساز به قتل رسیده است. کارآگاهان در ابتدا چند متهم را در پرونده قتل وحید مرادی شناسایی کردند تا اینکه فردی به نام سعید بهعنوان متهم اصلی قتل وحید شناخته شد.
سعید در یک پرونده دیگر مرتکب قتل شده و رضایت گرفته بود. متهم، قتل وحید مرادی را اینگونه بازگو کرد: «آن روز بعد از دو هفته ماندن در سوئیت آگاهی به زندان برگشتم. حین بازگشت به زندان، حمام و آرایشگاه رفتم. بعد به من گفتند به هواخوری بروم. در هواخوری بودم که یکدفعه دعوا و درگیری شد. خبر نداشتم که چند روزی بوده بین زندانیان دعوا شده است.
بعدا فهمیدم که چند نفر از دوستان من با وحید مرادی و دوستانش از چند روز قبل کلکل و درگیری داشتند. در هواخوری که بودیم در نزاع شرکت نکردم.
من وحید مرادی را دورادور میشناختم. اسمش را شنیده بودم و میدانستم خیلی شاخ است. اما با او روبهرو نشده بودم و هیچ خصومت و درگیریای با او نداشتم.
هواخوری تمام شد و ما به بند برگشتیم. وحید و دوستانش طبقه بالای ما در یک بند دیگری بودند. یکدفعه آمدند پشت در بند ما و یکی از همبندیهای ما هم در را باز کرد. آنها به ما حمله کردند. روی ما آب جوش و روغن داغ میریختند.
یکی از آنها روی من آش داغ پاشید و روی هم تیزی کشیدیم. قصد نداشتم او را بکشم. در آن دعوا من تیزی خوردم و ضربه هم زدم».
۰