هویج؛ طلای نارنجی به قیمت خون پدر

هویج؛ طلای نارنجی به قیمت خون پدر

با خود می‌گویند حالا که هویج تبدیل به یک نیاز شده است، بهتر است آن را به قیمت خون پدرمان بالا ببریم تا حداقل زندگی‌مان را درست کنیم.

کد خبر : ۹۷۴۹۰
بازدید : ۲۳۹۸
مصطفی داننده | تابلوی آب میوه‌فروشی محل زندگی‌مان هر روز در حال تغییر است. گویی که تابلوی بورس است. آب هویج که تا چندی پیش همیشه از ارزان‌ترین آب میوه‌ها بود حالا تبدیل به طلای نارنجی شده است.

اهل فن فهمیده‌اند که هویج برای کرونا خوب است و ممکن است کمی درد‌های بیماران این ویروس لعنتی را کاهش دهد، به سراغش رفته و قیمتش را نجومی کردند. این عده از دسته آدم‌هایی هستند که نان در خون مردم می‌زنند تا برای خود برج و بارویی بسازند.

نگارنده این متن حدود یک ماه پیش یک بطری آب هویج را ۳۵ هزار تومان می‌خرید و حالا همان یک بطری با همان محتویات به ۶۰ هزار تومان رسیده است. به کجا چنین شتابان، مصرعی است که به شدت به این روز‌های هویج می‌آید.

مردم جدا از جنگ با کرونا باید با کسانی بجنگند که به فکر سود خود از درد آن‌ها هستند. مگر در خبر‌ها نیامده بود که در شمال تهران، چندین هزار واکسن تقلبی به مردم زده شده بود! آیا تولید کننده آن واکسن‌ها به فکر جان مردم هست؟

چرا ما به این نقطه رسیده‌ایم که پول برای ما مهم‌تر از انسانیت و وجدان شده است؟ مسئولین فکر می‌کنند تورم تنها یک مسئله اقتصادی است. فکر می‌‎کنند که با بالا رفتن تورم تنها قیمت کالاهاست که جابه‌جا می‌شود، اما به این بعد ماجرا توجه نمی‌کنند که تورم و گرانی، اولین تاثیرش را وجدان اجتماعی می‌گذارد.

تورم سرسام‌آور کاری می‌کند که همه به فکر خودشان باشند. همه به دنبال سود خود می‌گردند و با دیگران کاری ندارند. همسایه دیگر چه معنایی پیدا می‌کند؟

با خود می‌گویند حالا که هویج تبدیل به یک نیاز شده است، بهتر است آن را به قیمت خون پدرمان بالا ببریم تا حداقل زندگی‌مان را درست کنیم.

وقتی همه به فکر پول درآوردن هستند و فکر می‌کنند اگر کاری نکنند از قافله عقب می‌افتند و هزار برچسب به آن‌ها می‌خورد که تو بی‌عرضه هستی و نمی‌توانی مثل دیگران پول دربیاوری!

جامعه‌ای که فقط خود را می‌بیند و زندگی دیگران برای آن‌ها اهمیتی ندارد، بسیار خطرناک است و نمی‌شود به آن اعتماد کرد. بحران‌های اجتماعی پشت سرهم می‌آیند و مردم به جای آنکه به فکر هم باشند، به دنبال راهی برای خالی کردن جیب یکدیگر می‌گردند.

امروز هویج، فردا پوشک، پس فردا دلار و این داستان ادامه پیدا می‌کند، چون همه به فکر سود و درآمد بیشتر هستند. اگر داستان تورم ادامه پیدا کند، این روزها، روز‌های خوب‌مان است و وقطعا در آینده نزدیک روز‌های سیاه‌تری را تجربه می‌کنیم
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید