داستان انسولین

داستان انسولین

ناگفته نماند که پزشکان عصر باستان هم دیابت را می‌شناختند و مثلا حکیمان مصری در اسناد پاپیروسی مواردی از مواجهه با بیماران مبتلا به آن را ثبت کرده‌اند، اما چندهزار سال برای کشف روش موثر مقابله با این بیماری زمان نیاز بود.

کد خبر : ۱۰۲۵۶۷
بازدید : ۸۴۴۷

مرتضی میرحسینی | بدن انسان برای تنظیم قند موجود در خونش به انسولین نیاز دارد و اساسا کار این هورمون، مدیریت سطح گلوکز خون است.

اواخر قرن نوزدهم، گویا سال ۱۸۸۹ بود که دو محقق آلمانی به نام‌های اسکار مینکوسکی و جوزف مرینگ در یکی از آزمایش‌های خودشان متوجه شدند اگر غدد پانکراس را از بدن سگ بیرون بکشیم، حیوان علایم بیماری دیابت را از خودش نشان می‌دهد و چند روز بعد هم می‌میرد.

این دو پس از بررسی بیشتر به این نتیجه رسیدند که پانکراس محل تولید انسولین در بدن جانوران است و مطالعات بعدی هم که به کوشش دانشمندانی دیگر انجام شد معلوم کرد مشکل بیماران مبتلا به دیابت از کجا سرچشمه می‌گیرد.

خلاصه اینکه اوایل قرن بیستم رابطه بین پانکراس و انسولین و گلوکز خون معلوم شده بود، اما علم هنوز برای مهار دیابت، پیشنهاد دقیق و موثری در اختیار نداشت. می‌دانیم که تا پیش از سال ۱۹۲۰ مبتلایان به دیابت نوع یک، عمر کوتاهی داشتند و از بهترین پزشکان هم کاری برای کمک به آنان برنمی‌آمد.

سخت‌گیری بسیار در رژیم غذایی تنها گزینه موجود بود که چند سالی به عمر بیماران اضافه می‌کرد، اما هم کیفیت زندگی آنان را پایین می‌آورد و هم چاره واقعا موثری برای مهار بیماری محسوب نمی‌شد. حتی نوشته‌اند رژیم‌های پیشنهادی برخی پزشکان، به ضعف شدید بیمار و مرگ ناشی از ضعف منتهی می‌شد.

ناگفته نماند که پزشکان عصر باستان هم دیابت را می‌شناختند و مثلا حکیمان مصری در اسناد پاپیروسی مواردی از مواجهه با بیماران مبتلا به آن را ثبت کرده‌اند، اما چندهزار سال برای کشف روش موثر مقابله با این بیماری زمان نیاز بود.

سال ۱۹۲۱ فردریک بنتینگ و دستیارش چارلز بست، انسولین را از پانکراس سگی سالم بیرون کشیدند و به سگی مبتلا به دیابت تزریق کردند. سگ دوم به دیابت حاد مبتلا و مرگش قطعی و نزدیک بود، اما با روش ابتکاری دکتر بنتینگ ۲ ماه و ۱۰ روز بیشتر زنده ماند.

البته مُرد، اما نه به علت ناکارآمدی روش درمان، دقیقا به این علت که دو پزشک تزریق انسولین را متوقف کردند تا نقش آن را در بهبود حال سگ بفهمند. بنتینگ و بست، برای تکمیل مطالعات‌شان از دو دانشمند همکار دیگر به نام‌های جیمز کولیپ و جان مک‌لید کمک گرفتند و این چهار کانادایی، با استفاده از پانکراس گاو، انسولین خالص‌تری ساختند.

سپس آماده آزمایش آن روی انسان شدند. از جزییات ماجرا که بگذریم، سرانجام در چنین روزی از ژانویه ۱۹۲۲ نخستین آزمایش انسانی، روی پسر نوجوانی به نام لئونارد تامپسون انجام شد که در بیمارستانی در تورنتو کانادا بستری و رو به مرگ بود. بدنش به اولین تزریق واکنش شدیدی نشان داد، اما سطح گلوکز خون او از «بسیار خطرناک» به «تقریبا عادی» رسید.

برای دومین تزریق ۱۲ روز منتظر ماندند و انسولین را هم - برای پیشگیری از عوارض شدیدی که بدن لئونارد بعد از اولین تزریق نشان داده بود - پالایش کردند. موفقیت تزریق دوم، تاثیر مثبت (به تعبیری «معجزه‌آسا») استفاده از انسولین در مهار دیابت را اثبات کرد و خبرش به مهم‌ترین خبر دنیا تبدیل شد.

زیرا اتفاقی که تا قرن‌ها ناممکن به نظر می‌رسید، روی داده بود. بنتینگ و مک‌لید سال بعد برنده جایزه نوبل پزشکی شدند، هرچند خودشان آن زمان و بعد‌ها می‌گفتند این جایزه به هر چهار نفرمان تعلق دارد و همگی به یک اندازه در آن شریک هستیم. اما لئونارد تامپسون هم که نقش خودش را در تاریخ ایفا کرده بود چه سرنوشتی پیدا کرد؟ گویا چندی بعد از بیمارستان مرخص شد و ۱۳ سال دیگر زندگی کرد و در ۲۶ سالگی، نه از دیابت که از ذات‌الریه مرد.

۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید