۷ راه عملی برای تغییر ذهنیت و تغییر زندگی

۷ راه عملی برای تغییر ذهنیت و تغییر زندگی

تغییر ذهنیت کار آسانی نیست، اما داشتن ذهنیت باز و مثبت تحول‌آفرین است. رشد فردی شما شکل‌دهنده‌ی انتخاب‌های شما در حیطه‌ی رفاهِ فیزیکی، احساسی و روحی است. کاری که در ظاهر به سادگیِ تغییر طرز تفکر است سخت است، اما می‌تواند زندگیتان را متحول کند.

کد خبر : ۱۰۶۴۱۴
بازدید : ۱۷۱۴

فرادید | صرف زمان برای کار کردن روی ذهنیت فردی بسیار مهم است. ما در فرایند شکل‌گیری ذهنیت به خودشناسی می‌رسیم و از طریق این خودشناسی نسبت به خودمان مهربان‌تر و صبورتر می‌شویم. جامعه و فرهنگ ما از اشتغالی که زندگی حتی به سر میز غذای ما آورده لذت می‌برد. استفاده از راه‌حل‌های سریع و سطحی برای گذر از موانع خاص در این سبک زندگی دوامی ندارد. ما برای تغییر تمرکز و زندگی کردن در لحظه بدون غرق‌شدگی در افکار و احساسات باید وقت صرف کنیم.

به گزارش فرادید؛ تغییر طرز تفکر فقط به معنای خوش‌بین‌تر شدن نیست. با تغییر ذهنیت به ذهن فضای نفس کشیدنی می‌دهیم که برای رشد و گسترش به آن نیاز دارد. ذهن در این تغییر نظاره‌گر و پذیرایِ هر چیزی و هر روشی می‌شود که برای شما تا پیش از این موثر نبوده، اما شاید باشد.

نحوه‌ی تغییر ذهنیت و تغییر زندگی

در ادامه روش‌های عملیِ تغییر ذهنیت را می‌خوانید:

حضور یافتن

حسِ باشگاه رفتن ندارید؟ فکرش را نکنید و بروید! با اینکه به خودتان قول دادید هر روز پیانو تمرین کنید باز هم حس تمرین روزانه ندارید؟ تنبلی نکنید و دست به کار شوید! پاداش حضور یافتن و متعهد شدن بالاست. چطور؟ چون سبب ایجاد اعتماد به نفس می‌شود و توام با این رشد، ذهنیت شما شروع به تغییر می‌کند.

البته حضور یافتن همیشه آسان و سرگرم‌کننده نیست، اما رسیدن به این اهداف کوچک در فهرست کار‌های روزانه به شما جسارت و قدرت پی‌گیریِ اهداف بزرگ‌تری را می‌دهد که دور از دسترس به نظر می‌رسند.

لنگر داشتن

همه‌ی ما به لنگر احتیاج داریم، به عبارت دیگر به چیزی برای باور کردن به ویژه زمانی که افکارمان مشوش است. فرقی نمی‌کند مذهبی باشید، یک ارتباط معنوی با قدرتی مافوق خودتان داشته باشید یا کسی را داشته باشید که به شما تعلیم دهد، در هر صورت آن لنگر را برای خودتان نگه دارید.

لنگر زمانی به کار می‌آید که ذهن خودمان و عوامل بیرونی در حال غرق کردن ما هستند یا وقتی همه چیز تاریک به نظر می‌رسد ما هنوز به وجود چنین لنگر یا قدرتی ایمان داریم و به ناامیدی مطلق نمی‌رسیم. برای شروع تغییر ذهنیت یکی از مهمترین چیز‌هایی که به آن احتیاج دارید همین لنگر است.

پرسیدن چرا‌ها

به همین سادگی! برای تغییر طرز تفکرتان باید نسبت به چیزی که سبب واکنش شما شده عمیق‌تر بنگرید و کنکاش کنید.

چرا من اذیت میشم از اینکه یه نفر دیگه جای پارکی که من منتظرش بودم رو بگیره؟
چرا من از تنها غذا خوردن تو رستوران اذیت میشم؟
چرا بعد از خرید لباس جدید خوشحال میشم؟

ما در مورد بسیاری از عوامل بیرونی سوال داریم، اما درباره‌ی خودمان به ندرت سوال می‌پرسیم. اگر به اندازه‌ی کنجکاوی درباره‌ی آشنایی بیشتر با یک دوست درباره‌ی خودمان کنجکاوی کنیم به خودشناسی بهتری می‌رسیم.

به مرور با پاسخ دادن به این پرسش‌ها درباره‌ی خودمان، درمی‌یابیم این عوامل بیرونی نیستند که به ما شادی، غم، احساس گناه یا لذت می‌دهند بلکه موضوع درک خود ما از ارزش‌هایمان است که سبب بروز این احساسات می‌شود. پس سعی کنید با خودتان گفتگو کنید و به پاسخ‌هایی که به چراهایتان می‌دهید فکر کنید. برای مثال:

«دلیل اذیت شدن من از کسی که جای پارک منو گرفته اینه که من سرم شلوغه و ماموریت‌های زیادی دارم که باید انجام بدم. وقت ندارم برم دنبال یه جای پارک دیگه.»

فکر کردن به این پاسخ: «من زمانم رو چه جوری مدیریت میکنم و آیا این محدودیت‌های زمانی باعث استرس غیرضروری من شده؟ من باید ماموریت‌هایی که بهم محول شده رو اولویت‌بندی کنم تا احساس خستگی نکنم.»

«دلیل اینکه من از تنها غذا خوردن تو رستوران اذیت میشم اینه که دوست ندارم مردم فکر کنن من هیچ دوستی ندارم.»

فکر کردن به این پاسخ: «من خیلی به نظر بقیه حتی غریبه‌ها درباره‌ی خودم اهمیت میدم و این طرز فکر داره روی سلامت احساسی من اثر میذاره. خود من وقتی یه غریبه‌ی تنها رو حین غذا خوردن در رستوران می‌بینم چنین حسی ندارم، پس از کی و چرا روی این موضوع حساس شدم؟ پس باید تنها غذا خوردن تو رستوران رو تمرین کنم تا یاد بگیرم چجوری از منطقه‌ی امن خودم خارج بشم.»

«دلیل اینکه من بعد از خرید یه لباس جدید خوشحال میشم اینه که احساس اعتماد به نفس میکنم.»

فکر کردن به این پاسخ: «اعتماد به نفس مهمه، چون نشون میده من هنگام ملاقات با غریبه‌ها، مشتریان و به طور کلی در جامعه چگونه حضور پیدا می‌کنم. من چطور میتونم بدونِ به رخ کشیدن یک لباس جدید به دیگران اعتماد به نفسم رو حفظ کنم؟ میتونم هر بار به جای نیاز به یک پوشش جدید، عینک بزنم یا یک کتاب دستم بگیرم.»

داشتن این گفتگو‌های ذهنی و بی‌پرده با خودتان یکی از روش‌های ساده‌ی تغییر تفکر است. تامل کردن درباره‌ی طرز تفکری که دارید در درک نقاط قوت و ضعف تان مهم است.

قدم گذاشتن خارج از منطقه‌ی امن خودتان

همه‌ی ما یک منطقه‌ی امن داریم. ما هم درست مثل لاک‌پشت در لاک خودمان احساس راحتی و امنیت می‌کنیم، اما برای تغییر ذهنیت باید مایل باشید به رغم راحتی و رفاهِ بودن در منطقه‌ی امن خودتان، از آن خارج شوید.

ذهنیت ما تنها زمانی شروع به تغییر می‌کند که ما خودمان را در معرض احتمالاتِ تغییر قرار دهیم. خارج شدن از منطقه‌ی امن خودتان کار سختی است، اما پاداش این جسارت تقویت اعتماد به نفس‌تان است. برای تمرین خارج شدن از منطقه‌ی امن‌تان سعی کنید هر روز یک چیز جدید یاد بگیرید، حتی اگر در ابتدا کمی احساس ناراحتی کنید.

عوض کردن دیدگاه نسبت به موضوعات پیرامون

تغییر ذهنیت به معنای استقبال کردن از عقاید دیگران نیز هست، به ویژه اگر عقاید دیگران عقاید شما را به چالش بکشد. هرقدر بیشتر تمرین ذهنی داشته باشید، از عقاید و ایده‌های دیگران از موضعِِ آرامتری استقبال خواهید کرد و حالت تدافعیِ پیشین شما جای خودش را به کنجکاوی می‌دهد.

کاهش سرعت

احتمالاً شما هم مانند بسیاری از افراد همیشه در یک ساعت مشخص و از یک مسیر مشخص به محل کار می‌روید و در حین مسیر هم کار‌های مشخصی انجام می‌دهید، مثلاً مقابل دکه‌ی روزنامه‌فروشی توقف می‌کنید تا روزنامه بخرید. حین انجام این کار‌های روزمره و تکراری هرگز به رنگ ساختمان‌ها، درختان و گل و گیاهِ باغچه‌های کنار خیابان دقت می‌کنید؟ احتمالاً نه! چون بیشتر ما عادت کردیم زندگی را درست مثل پرواز خودکار بگذارنیم.

از نظر علمی ثابت شده است ما روزانه حدود ۳۵۰۰۰ تصمیم می‌گیریم، بنابراین منطقی به نظر می‌رسد که نیمی از اوقات ذهن ما به صورت خودکار تصمیم‌گیری کند. فعال بودن این حالتِ خودکارِ ذهنی عواقبی هم دارد، از جمله حسِ بی‌هدف گشتن در اینترنت یا عمیق شدن افکار به حدی که حضور فیزیکی داریم، اما از نظر ذهنی غایبیم.

یکی از راه‌های تغییر ذهنیت کم کردن سرعت است. وقتی سرعتمان را کم می‌کنیم، با دنیای پیرامون و ارتعاشات آن هماهنگ می‌شویم و نسبت به چیز‌هایی که با ما همخوانی یا ناهمخوانی دارند آگاهی پیدا می‌کنیم. به عبارت دیگر، در لحظه زیستن را تجربه می‌کنیم. اگر می‌خواهید زندگیتان را تغییر دهید، باید در آن حضور داشته باشید. با حضور داشتن در لحظات زندگی، می‌توانید وارد حالت قدردانی شوید.

حذف بهانه‌ها، خلق راه‌حل‌ها

شما چقدر از واژه‌ی «اما» استفاده می‌کنید؟ برای مثال:

«من دوست دارم غذای سالم بخورم، اما سرم انقدر شلوغه که نمی‌تونم غذای سالم آماده کنم.»
«من دوست دارم یه ماشین نو بخرم، اما هنوز دارم بخشی از بدهی هام رو پرداخت میکنم.»
«من دوست دارم کسب و کار خودمو راه بندازم، اما هنوز وقت و بودجه‌ی کافی ندارم.»

حالا واژه‌ی «اما» را حذف کنید و تصور کنید اگر این عوامل بیرونی آن‌طور که شما فکر می‌کنید مانع نبودند، چه حسی داشتید؟ این روشِ تغییرِ تفکر ساده، اما قدرتمند است. در این روش شما به آن احساساتِ بازدارنده تلنگر می‌زنید و سعی می‌کنید موانعی را از سر راه بر‌دارید که همیشه انرژی زیادی را صرف فکر کردن به آن‌ها می‌کنید. شما به جای تمرکز کردن روی «اما» روی «چگونه» تمرکز می‌کنید.

نکته‌ی پایانی

تغییر ذهنیت یک پروسه‌ی در حالِ پیشرفت است، پروسه‌ای که باید چشم شما را باز کند، چون ثمربخش است. شما در جریان تغییر ذهنیت در سطح عمیق‌تری به خودشناسی می‌رسید و با خودتان وارد رابطه‌ا‌ی دوستانه خواهید شد.

منبع: Lifehack

۰
نظرات بینندگان
  • علی ارسالی در

    خیلی مقاله مفیدی بود

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید