«مستوران»؛ ملودرامی با لباس تاریخی

«مستوران»؛ ملودرامی با لباس تاریخی

باید نگاه بصری مخاطب را با طراحی صحنه، لباس، گریم و... تغییر دهیم و تقویت کنیم، اما از همه این‌ها مهم‌تر قصه و درام است. اگر همه این‌ها را داشته باشیم و قصه‌ای جذاب نداشته باشیم، بی‌فایده است. خوشبختانه این اتفاق در «مستوران» رخ داده است.

کد خبر : ۱۰۸۳۵۱
بازدید : ۱۷۷۹

فصل نخست از سریال «مستوران» به کارگردانی مسعود آب پرور و سیدجمال سیدحاتمی از دوم تیرماه به روی آنتن شبکه یک سیما آمده است.

این سریال برگرفته از قصه‌های کهن ایرانی است. رویا میرعلمی در «مستوران» نقش جهاندخت را که به نوعی شخصیت منفی قصه است بازی می‌کند. او که در تلویزیون بیشتر در آثار طنز از جمله «لیسانسه‌ها»‌ی سروش صحت حضور داشته، کلیشه‌های ذهنی را شکسته و در یک سریال تاریخی و جدی حاضر شده است.

برای این منظور او از پیشینه و تجربه تئاتری‌اش بهره گرفته که البته گریم و لباس هم به باورپذیری این کاراکتر و فضای داستان کمک کرده است. میرعلمی از تجربه بازی جهاندخت گفته است.

پیش از این در تئاتر فضای تاریخی را تجربه کرده بودید، این تجربیات چگونه در «مستوران» به کمک‌تان آمد؟
تئاتر و در کل روی صحنه بودن در همه جا به من کمک کرده است. اینجا در بحث دیالوگ‌گویی کمی بیشتر به من کمک کرد.

در تئاتر دوره‌های تاریخی مثل قاجار، پهلوی و... را تجربه کردم و به طور کلی با آن نوع دیالوگ‌گویی آشنا بودم، اما نکته مهم این است که زندگی هم در جریان باشد و این نوع بازی و سبک دیالوگ‌گویی بین من بازیگر و مخاطب فاصله نیندازد و مخاطب در برابر کار‌های تاریخی، گارد نگیرد.

داستان «مستوران» به چند صد سال قبل برمی‌گردد و نمونه تصویری به‌عنوان الگو وجود ندارد. چطور این فاصله را کم کردید و به نقش نزدیک شدید؟
مهم‌ترین نکته قصه‌پردازی است. در نگاه اول برای من این مؤلفه خیلی مطرح نیست که قصه در چه دوره تاریخی روایت می‌شود بلکه کاراکتر‌ها، گروه و قصه اهمیت دارد. مهم‌ترین عنصر، قصه و درام است. قصه را می‌خوانم، کاراکتر را می‌شناسم و می‌گویم که او قرار است در این فضا زندگی کند.

بعد هم بحث‌های مختلف روانشناختی، جامعه‌شناسی، فضاسازی و... مطرح می‌شود و در نهایت این که مثلاً در ۵۰۰ سال پیش آدم‌ها چطور زندگی می‌کردند؟ راه می‌رفتند؟ رفتار می‌کردند و حرف می‌زدند؟ برخی کار‌های تاریخی با زندگی امروز فاصله دارد، یعنی آدم‌ها روبات هستند از حرف زدنشان گرفته تا حرکت و رفتارشان!

درست است که ما وارد یک فضای تاریخی خیلی دور می‌شویم، اما فراموش نکنیم که آدم‌ها آدم‌اند و زندگی‌ها هم همان زندگی است. از ازل دروغ، حسادت، جنایت، عشق، امید و همه این‌ها بوده است. ممکن است براساس تغییر زمانه شکل آن‌ها با تغییراتی روبه‌رو شده باشد، اما اصل همان است. همان طور که همه این عواطف و حس‌ها در آثار شکسپیر هم وجود دارد.

من در هر کار سراغ ما‌به‌ازا‌های بیرون این آدم‌ها می‌روم. مابه‌ازای جهاندخت هم در اطراف ما حضور دارند. او مثل همه آدم‌هاست، ولی بخشی از رفتارش از جمله حسادت اغراق شده‌تر است و نمی‌تواند آن را مدیریت کند.

خودتان شخصیت جهاندخت را چطور تعریف می‌کنید؟
جهاندخت شاید در قصه نقش زن منفی ماجرا باشد، اما این‌طور نگاه نمی‌کنم و به او حق می‌دهم. در برابر جهاندخت حق به جانب هستم و از او دفاع می‌کنم چرا که همان‌طور که گفتم در درون همه ما تمام این رفتار‌ها مثل حسادت، رفاقت و... هست. بستگی به مدیریت این عواطف و کنترل احساسات دارد.

جهاندخت نمی‌تواند بخشی از وجودش را مدیریت کند و آن بخش بیرون می‌زند و در ادامه باعث می‌شود اتفاقاتی را رقم بزند و در مقابل زن مثبت قرار بگیرد. با این حال جهاندخت در جایی عاشق است، گاهی فارغ می‌شود، گاهی مهربان است و کاملاً یک انسان به تمام معناست.

طوری این نقش را بازی کردم که بیننده هم به او حق بدهد، در واقع این نقش را کاملاً حق به جانب ایفا کردم. جهاندخت جزو شخصیت‌های بسیار چالش برانگیز و مدام در حال تغییر و چرخش است.

فکر می‌کنید ساخت سریال‌هایی مثل «مستوران» می‌تواند تأثیرگذار باشد و اساساً تولید آن‌ها چقدر ضرورت دارد؟
از یک سو ما می‌خواهیم گذشته و قسمتی از تاریخ را نشان دهیم و از سوی دیگر به افسانه‌هایی مربوط است که در طول آن قصه‌های ایرانی به درام پیوند می‌خورد. اینجا بحث افسانه به‌صورت جذابی وارد قصه ما می‌شود و تماشاچی به یاد می‌آورد که چه تعداد قصه داریم که می‌توانیم روی آن کار کنیم و از آن بگوییم.

متأسفانه یا کمتر سراغ این قصه‌ها می‌رویم یا بد سراغش می‌رویم، آنقدر که تماشاچی هم آن را پس می‌زند. اغلب سریال‌های موفق امریکایی از جمله «بازی تاج و تخت» ممزوج با تخیل، تاریخ، افسانه و... هستند. ما هم افسانه و اسطوره‌های زیادی داریم که می‌توانیم آن‌ها را به قصه‌های جذاب گره بزنیم.

باید نگاه بصری مخاطب را با طراحی صحنه، لباس، گریم و... تغییر دهیم و تقویت کنیم، اما از همه این‌ها مهم‌تر قصه و درام است. اگر همه این‌ها را داشته باشیم و قصه‌ای جذاب نداشته باشیم، بی‌فایده است. خوشبختانه این اتفاق در «مستوران» رخ داده است.

یعنی معتقدید شخصیت‌های اسطوره‌ها و افسانه‌های ایرانی این پتانسیل را دارد که مثل همین سریال «بازی تاج و تخت» در آثار نمایشی طوری باورپذیر و جذاب شوند که به زندگی امروز بخصوص نسل جوان وارد شوند.
اگر در کار ما هم چنین رخدادی پیش نیامد کاش در کار‌هایی که در آینده قرار است تولید شود، آن را ببینیم. آثاری که آنقدر برای مخاطب و بخصوص جوان‌ها جذاب باشد که مثل جان اسنو که تیشرت‌هایش هم طرفدار داشت، با آن‌ها برخورد شود.

چرا که نه؟ ما قصه و افسانه زیاد داریم، ولی همه این‌ها باید با درام گره بخورد. «مستوران» هم این ویژگی‌ها را دارد و در واقع ملودرامی است که لباس تاریخی تن کرده است. در این سریال هیچ بحث ایدئولوژیکی وجود ندارد. قصه یکسری آدم‌ها و زندگی‌هایی است که به افسانه‌ها، تخیل و رؤیاپردازی نویسنده گره خورده است.

اندر فواید تدوین همزمان

حسن حسن دوست | ​​​​​​​بعد از دو ماه با تغییر کارگردان به مجموعه اضافه شدم. از همان ابتدا شرط کردم که مسئولیت هفت قسمت قبلی را نمی‌پذیرم و در اصل از قسمت هشت، کارم در این پروژه شروع شد. در آن مقطع حجم زیادی از راش وجود داشت که باید به‌صورت فشرده آن‌ها را تدوین می‌کردم تا به گروه می‌رسیدم و به شکل روزانه ادامه تدوین را پیش می‌بردم، اتفاقی که خوشبختانه رخ داد.

با این روند کار امروز تصویربرداری می‌شد و فردای آن تدوین. در واقع من و گروه تصویربرداری تنها یک روز با هم فاصله داشتیم. همزمان کار کردن در یک سریال جزو مزایای پروژه است. اینگونه تدوینگر می‌تواند در جریان کار باشد تا اگر نکته‌ای به ذهنش رسید به کارگردان، تهیه‌کننده یا فیلمنامه‌نویس‌ها و حتی بازیگر‌ها هم بگوید. فرقی هم نمی‌کند که کار سینمایی باشد یا تلویزیونی؛ به هر حال تدوینگر باید در جریان کار تولید باشد.

در این بین گروه تدوین با فیلمبردار، منشی صحنه، کارگردان و تهیه‌کننده بیشتر از هر بخش دیگری در ارتباط است. گاهی هم لازم است که با بازیگران ارتباط بگیرد و مواردی را مطرح کند، اتفاقی که البته اگر از طریق کارگردان رخ دهد، بهتر است. با توجه شیوه تولیدی که در ایران داریم لازم است تدوینگر در جریان فیلمنامه باشد.

این در حالی است که در تولیدات خارجی، ظاهراً تدوینگر نقش چندانی ندارد و بیشتر فیلمنامه‌نویس‌ها، طراح صحنه و بازیگران اهمیت دارند، ولی در تولیدات داخل نیاز داریم که تدوینگر در طول فیلمنامه حضور داشته باشد، چون می‌تواند به صرفه‌جویی هزینه‌ها کمک کند.

گاهی خیلی از صحنه‌ها تکراری هستند و می‌شود آن‌ها را حذف کرد و در برخی موارد هم چیز‌هایی به توصیه تدوینگر اضافه می‌شود.

منبع: روزنامه ایران

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید